نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سیاست عفو و دعوت و تسلیم شدن دسته جمعی عساکرداخلی در این سلسله فتوحات در کنار عملیات نظامی امارت اسلامی از طریق کمیسیون دعوت و ارشاد بیش از پیش به جذب عساکر جانب مقابل توجه نمود. عساکر تسلیم شدهٔ جانب مخالف نه تنها به گرمی پذیرفته میشدند؛ بلکه هدایا و سفرخرجی نیز به آنها داده میشد و بدون هیچ نوع مشکلی به خانههای خود فرستاده میشدند. این برخورد اخلاقی مجاهدین افکار و اخلاق عساکر طرف مقابل را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد که به جای جنگ و مقابله، آنها را به صلح و همبستگی وادار نمود. از طریق بزرگان محل، میانجیگرهایی خاص و نمایندگان با عساکر ارتباط برقرار میکردند و سلسلهٔ تسلیم پستهها کندکها و قرارگاهها و پیوستن عساکر آغاز شد. این سلسله مجاهدین را قادر ساخت تا مراکز ولسوالیها را یکی پس از دیگری بدون جنگ تحت کنترل خود درآورند. در نتیجهٔ عفو و دعوت، دامنهٔ تغییر جهت عساکر به قدری گسترده شده بود که بسم الله خان وزیر دفاع ادارهٔ کابل اعتراف کرد که در تاریخ چهل سالهٔ جنگ افغانستان؛ هرگز چنین تسلیمی یا تغییر دادن جهت گستردهای را ندیده است از برکت همین سلسله تسلیم شدنها بود که اکثریت مطلق ولسوالیها، مراکز ولایات و شهرهای افغانستان بدون خونریزی به تصرف امارت اسلامی درآمد.
فتح مراکز ولایات از زرنج تا کابل سلسله فتوحات مراکز ولایات زمانی آغاز شد که در پانزدهم اسد برابر با ششم اگست مرکز ولایت نیمروز؛ شهر زرنج پس از یک جنگ معمولی به تصرف مجاهدین درآمد. در ۱۵ اسد گزارشهایی به نشر رسید که مجاهدین داخل شهر زرنج شدند و بعد از آن گفته شد که والی ادارهٔ کابل؛ کریم براهویی با عساکر زیادی به ایران گریخته است مجاهدین شبانه زنجیرشرقی، قطعهٔ واکنش سریع، محبس، میدان هوایی و پل ابریشم هممرز با ایران را به دست گرفتند. فردا مجاهدین به عساکر باقیمانده در ولایت تا ظهر مهلت دادند، که در صورت تحویل اسلحه راه فرار برای آنها را میدهند تا آن زمان دهها عسکر به همراه یونس عرب وکیل شورای ولایتی و عبدالنبی براهویی معاون والی در مقام ولایت و برخی نقاط دیگر باقی مانده بودند، ساعت سه و نیم بعد از ظهر خبر رسید که مجاهدین مقام ولایت را فتح کردند در این هنگام مجاهدین تازه نفس نیز برای تصفیه به نیمروز رسیدند تعدادی از عساکری که طالبان برای شان راه داده بودند به ایران گریختند و فیلمهای از صحنه های فرار آنها نیز در رسانههای اجتماعی منتشر شد. بدین ترتیب اولین مرکز ولایت فتح شد. علمای نیمروز اعلامیهای نشر کردند که بمباران باید متوقف شود؛ زیرا که بمباران به جز تباهی مردم نتیجۀ دیگری در پی ندارد. بعداً فیلمهایی پخش شد که نشان میداد مردم نیمروز از مجاهدین به گرمی استقبال میکنند و دسته دسته به استقبالشان بیرون میآیند. زرنج اولین مرکز ولایتی و شهر مهم بود که فتح گردید؛ بـه هـمـیـن خـاطر امارت اسلامی در این باره اعلامیهای صادر کرد که نکات مهم آن قرار ذیل بود ۱. در هیچ ولایتی از جمله نیمروز کارمندان سابق ملکی، کارمندان ادارات مختلف دولتی، حتی نظامیان نباید از مجاهدین امارت اسلامی هراس داشته باشند و نه هم کوچ کنند. ۲. به مجاهدین امارت اسلامی دستور داده شده است که پس از تسلط بر هر ولایت ولسوالی و منطقه، عفو عمومی برای ساکنان آنجا در نظر بگیرد. اگر کسی تا حال هم در صف مخالف وظیفه انجام داده است؛ اکنون ترسی نداشته باشد مجاهدین وارد هیچ خانهای نمیشوند و به هیچ کس و نزدیکانش آسیب نمیرسانند؛ بلکه مردم به زندگی آرام خود ادامه دهند. . فرار به خارج یا ترک خانه و کاشانه و تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار گرفتن، برای شما مشکل و خستگی ایجاد میکنند. مجاهدین امارت اسلامی را از نزدیک تجربه کنید. برخلاف آنچه که دشمن تبلیغ میکند، آنان با هیچ کسی رفتار غیراسلامی و غیرانسانی نکردهاند و اجازه هم ندارند، آنان برادران شما اند و با شما برخورد کاملا احترامانه خواهند کرد. فتح شهر زرنج، انتقال مسالمتآمیز قدرت در آنجا، عفو و برخورد مسالمتآمیز با مقامات ادارهٔ قبلی و جلوگیری از دزدی و بینظمی، اینها هم چیزی بود که مردم را نسبت به تحولات آینده اطمینان داد و رفتار و سیاست نیروهای فاتح امارت اسلامی در برابر دشمن شکست خورده را روشن ساخت که باعث اطمینان خاطر بسیاری از مردم شد و زمینهساز تحولات آینده گردید. یک روز پس از فتح زرنج، شهر شبرغان از شهرهای مهم شمال کشور به تصرف مجاهدین درآمد و سپس در هفدهم اسد شهرهای سرپل، قندوز و طالقان نیز فتح شدند. با فتح قندوز قول اردوی پامیر با امکانات نظامی گسترده و وسایط جنگی از جمله طیارات چرخی به دست مجاهدین افتاد. روزنامه «اکانومیست غربی نوشت که سقوط مداوم پنج ولایت مایهٔ شرم برای غرب و آمریکا میباشد اوضاع خراب و احتمال سقوط سایر ولایات بسیار زیاد است. بایدن رئیس جمهور آمریکا گفت که زمان ایستادگی در برابر طالبان فرا رسیده است همزمان طیارات امریکایی B ۵٢ در شبرغان و هلمند مجاهدین را بمباران کرد که ادارهٔ کابل از آن برای تبلیغات زیاد استفاده کرد؛ اما در شرایط جنگ تغییری ایجاد نشد. در هژدهم اسد مرکز ولایات سمنگان ایبک و در نوزدهم مراکز ولایات فراه و بغلان و بدخشان به تصرف مجاهدین درآمد که با این به جز مزار شریف و فاریاب همهٔ ولایات شمال و شمال شرق از تصرف دولت دستنشانده و اشغالگران رها شدند. این سلسلهٔ فتوحات تنها در روز بیستم اسد متوقف شد. در این روز با اینکه برخی از ولسوالیها به تصرف مجاهدین درآمد؛ مگر هیچ مرکز ولایتی فتح نشد در این روز بایدن رئیس جمهور آمریکا به جای تهدید جنگی، شکست را پذیرفته و گفت که از خروج نیروهایش از افغانستان پشیمان نیست او که تا دیروز از مقاومت در برابر مجاهدین سخن میزد، حالا افزود: ما سه صد هزارنیروی افغان را آموزش داده و به آنها سلاح و مهمات کافی دادهایم، آنها خودشان از خود دفاع کنند. سقوط مداوم ولایات شمالی، اشرف غنی را مجبور ساخت تا در یک سفر غافلگیرانه به مزارشریف برود و در آنجا کمیسیون مشترک امنیتی ایجاد کند و هدایت داد که جذب نیروی به عنوان خیزش مردمی آغاز گردد و سلسلهٔ مسلح سازی آنها دوام پیدا کند اشرف غنی که با خود پول زیادی برده بود، با مقامات مهم شمال مانند دوستم عطانور، جمعه خان، همدرد و محقق نیزملاقات کرد. در ۲۱ اسد دو شهر تاریخی افغانستان غزنی و هرات در غرب به تصرف مجاهدین درآمد. فتح هرات ضربهٔ سنگینی بر رژیم لرزان کابل بود؛ زیرا پس از کابل، هرات دومین شهر بزرگ افغانستان است و برای دفاع از آن عساکر اشرف غنی و ملیشههای تورن اسماعیل با مجاهدین به شدت جنگیدند؛ اما سرانجام این شهر به دست مجاهدین افتاد شهر هرات پس از تصرف بسیاری از ساختمانهای دولتی قوماندانی امنیه و مقام ولایت با فتح قول اردوی ظفر هرات تکمیل شد. هزاران نفر از پرسونل این قُول اردو از جمله «سه صد» نیروی کماندویی به مجاهدین تسلیم شدند همچنین اسماعیل خان رهبر خیزش مردمی، عبدالرحمن رحمان معین امنیتی وزارت داخله، خیال نبی احمدزی قوماندان قول اردوی ظفر، پاسوال عبدالصبور قانع والی هرات و حسیب صدیقی رئیس امنیت ملی نیز زنده به اسارت مجاهدین درآمدند. اسماعیل خان رهبر خیزش مردمی هرات در حالی که هنوز چانته بر گردنش بود به دست مجاهدین اسیر شد، والی امارت اسلامی برای هرات و مسئولین دعوت و ارشاد از او استقبال کردند و به او زندگی در امن و آرامش را اطمینان دادند؛ سپس مجاهدین امارت اسلامی همه این رهبران نظامی را همانند عساکر عادی آزاد کردند و بیشتر آنها با طیاره مخصوص به کابل رفتند.
در ۲۲ اسد که مطابق بود با ۱۳اگست، قلعه نو مرکز ولایت بادغیس فیروزکوه مرکز ولایت غور، لشکرگاه مرکز ولایت هلمند، قلات مرکز ولایت زابل، ترینکوت مرکز ولایت ارزگان و همچنین مراکز قندهار و لوگر به کلی فتح گردید برای تصرف لشکرگاه مرکز ولایت هلمند در دو هفته قبل نبردهای شدیدی جریان داشت این تنها شهری بود که نبردهای زیادی در آن رخ داد. همچنین نبردهای پراکنده در اطراف قندهار رخ داد؛ امـا نـه بـه اندازهای که انتظار آن میرفت. روز بعد (۲۳) اسد) شهرهای مزار شریف، میمنه، گردیز، شرنه، مهترلام و اسعدآباد فتح شدند. فتح شهر مزار سقوط رژیم اشرف غنی را حتمی گردانید؛ زیرا برای حفاظت از مزار تدارکات گستردهای فراهم شده بود. افزون بر نیروهای رسمی بر تعداد زیادی از شبه نظامیان به رهبری دوستم، عطامحمد نور و محمد محقق به نام خیزش مردمی اسلحه توزیع شده بود؛ اما با وجود آن هم مجاهدین خیلی به راحتی وارد شهر شدند و غلامان همراه با تجهیزات نظامی و تانکها به طرف بندر حیرتان فرار کردند که ازبکستان برای مقامات مهم آنها راه را باز کرد و به روی دیگران در را بست. در ٢۴ اسد برابر با ۱۵ اگست بقیه مراکز ولایات مانند میدان شهر، بامیان، نیلی، دایکندی) جلال آباد، نورستان، خوست، چاریکار و محمودراقی (کاپیسا بدون خونریزی به تصرف مجاهدین درآمد. در همین روز ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی بیانیهای به مجاهدین اعلام کرد که از ورود به شهر کابل خودداری کنند؛ زیرا باید طبق توافقی قدرت به امارت اسلامی واگذار شود تا از آشفتگی و هرجومرج در شهر جلوگیری شود؛ اما در همان روز بعد از ظهر، رئیس ادارهٔ کابل؛ اشرف غنی به طور غیر منتظره با دوستان مهم خود سوار بر هلیکوپتر به ازبکستان گریخت و با فرار اشرف غنی نیروهای امنیتی ادارهٔ کابل نیز فرار کردند برخی افراد فرصت طلب در برخی نقاط شهر سعی در ایجاد هرجومرج غارت و دزدی داشتند و به مجاهدین امارت اسلامی دستور داده شد تا برای جلوگیری از هرج و مرج و حفظ نظم وارد کابل شوند مجاهدین در اواخر همان روز وارد کابل شدند و ارگ شاهی افغانستان را در حالی که توسط کانال خبری الجزیره به طور زنده پوشش داده میشد، در کنترل خود گرفتند. به این ترتیب پس از بیست سال بار دیگر امارت اسلامی بر کابل حاکم شد و ادارهٔ ایجاد شده توسط اشغالگران به کلی از بین رفت. چند روز بعد، در نهم سنبله با خروج آخرین سرباز آمریکایی از میدان هوایی کابل، داستان بیست سالهٔ اشغال به طور کامل پایان یافت و سپس مجاهدین آخرین بقایای ادارۀ غلام را در پنجشیر نابود کردند. به این ترتیب پس از سالها یک نظام اسلامی واحد و مستقل بـر افغانستان حاکم گردید. و لله الحمد
دیدگاهها بسته است.