اثرات اطاعت در استحکام نظام شرعی/بخش سوم

نقض بیعت انجام شده با امیر ناجایز است و بیعت غیرقابل نقض است. اگر با امام بیعت شود، قابل شکستن نیست، بیعت‌کننده نمی‌تواند که از بیعت خود را خارج کند و اگر کسی برای خروج از بیعت تلاش کند؛ این تلاش او ناجایز و گناه بزرگ است. الله -جل جلاله- می‌فرماید: “إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا […]

نقض بیعت انجام شده با امیر ناجایز است و بیعت غیرقابل نقض است.

اگر با امام بیعت شود، قابل شکستن نیست، بیعت‌کننده نمی‌تواند که از بیعت خود را خارج کند و اگر کسی برای خروج از بیعت تلاش کند؛ این تلاش او ناجایز و گناه بزرگ است.

الله -جل جلاله- می‌فرماید: “إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا” [الفتح ۱۰]

ترجمه کسانی که با تو بیعت می‌کنند؛ در حقیقت با الله متعال بیعت می‌کنند. دست (ید بلاکیف) الله متعال بالای دست‌های آنان است، و اگر کسی بیعت را شکست، بدون شک بیعت را بر خود شکسته (خودش زیان کرده) و هر کسی به آن و عده‌ای که با الله متعال داده، وفا کند پس (الله جل جلاله) به او زود اجر بزرگ می‌دهد.

همینطور رسول الله -صلى الله عليه وسلم- می‌فرماید: “من خلع يدا من طاعة، لقي الله يوم القيامة لا حجة له، ومن مات وليس في عنقه بيعة، مات ميتة جاهلية”

ترجمه: کسی که از اطاعت امام دست بکشد؛ روز قیامت الله متعال را در حالتی ملاقات می‌کند که هیچ دلیلی ندارد، و کسی در حالی بمیرد که به گردنش بیعتی نیست، بر مرگ جاهلیت مرده است.

و در جای دیگر می فرماید:

“إن الغادر ينصب له لواء يوم القيامة فيقال: هذه غدرة فلان، وإن من أعظم الغدر بعد الإشراك بالله أن يبايع رجل رجلا على بيع الله ورسوله ثم ينكث بيعته”.

ترجمه: در روز قیامت، برای خائن پرچمی نصب و گفته می‌شود: این خیانت فلانی است و از بزرگ‌ترین خیانت‌ها بعد از شرک به الله متعال این است که شخصی با دیگری بر بیعت الله متعال و رسولش بیعت کند سپس آن بیعت را بشکند.

در روایتی دیگر، حضرت جابر بن عبد الله -رضي الله عنهما- می‌فرماید: “أن أعرابيا بايع رسول الله -صلى الله عليه وسلم- على الإسلام، فأصابه وعك، فقال: أقلني بيعتي، فأبى، ثم جاءه فقال: أقلني بيعتي، فأبى، فخرج، فقال رسول الله -صلى الله عليه وسلم- «المدينة كالكير، تنفي خبثها، وينصع طيبها».

ترجمه: یک کوچی با رسول الله -صلى الله عليه وسلم- بیعت کرد با اسلام، بعد او را تب و لرز گرفت و گفت (ای رسول الله صلى الله علیہ وسلم ) بیعت را به من پس بده، ایشان انکار کردند، دوباره آمد و گفت: بیعتم را به من پس بده اما رسول الله -صلى الله عليه وسلم- انکار کرد، (کوچی) از مدینه خارج شد و رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرمودند: همانا مدینه مانند کوره آهنگر است، خباثت را دور می‌کند و پاکی را آشکار.

و در جای دیگری می فرماید:

“من فارق الجماعة شبرا فقد خلع ربقة الإسلام من عنقه”

ترجمه: کسی یک وجب از جماعت جدا شد، آویزه‌ی اسلام را از گردنش کشیده است.

خلاصه اینکه خروج از بیعت اگر از طرفی گناه بزرگی است، از طرفی دیگر هیچ کس نمی‌تواند سر به خود از بیعت خود را خلاص کند و خارج شود.

 

اطاعت امیر در کدام کارها واجب است؟

پذیرفتن امر و نهی امیر، و اطاعت از آن در همه کارهایی لازم است که مخالف شریعت مطهر نباشد، خصوصاً اطاعت امیر در امور جهادی بسیار ضروری است؛ چون سرپیچی از امر و نهی امیر در امور جهادی، در کنار عذاب اخروی، باعث به وجود آمدن مشکلات دنیوی می‌شود.

همینطور تاویل شخصی امر و نهی امیر، و اجتهادکردن در این امر، باعث ناکامی بزرگی می‌شود، مانند غزوهٔ احد که چند صحابی درباره سخن رسول الله -صلى الله عليه وسلم- اجتهاد کردند، که در نتیجه فتح مسلمانان تبدیل به عقب‌نشینی شد و سبب شهادت بسیاری از صحابه کرام -رضی الله عنهم- شد، و دندان مبارک آن حضرت -علیہ السلام- شهید و صورت مبارکش زخمی شد.

براء بن عازب -رضی الله عنه- می‌فرماید: لقينا المشركين يومئذ، وأجلس النبي -صلى الله عليه وسلم+ جيشا من الرماة، وأمر عليهم عبد الله، وقال: «لا تبرحوا، إن رأيتمونا ظهرنا عليهم فلا تبرحوا، وإن رأيتموهم ظهروا علينا فلا تعينونا» فلما لقينا هربوا حتى رأيت النساء يشتددن في الجبل، رفعن عن سوقهن، قد بدت خلاخلهن، فأخذوا يقولون: الغنيمة الغنيمة، فقال عبد الله عهد إلي النبي صلى الله عليه وسلم أن لا تبرحوا، فأبوا، فلما أبوا صرف وجوههم، فأصيب سبعون قتيلا.

 

ترجمه در آن روز (روزاحد) با مشرکین روبه رو شدیم، رسول الله -صلى الله علیه وسلم- گروهی از تیراندازان را بالای تپه (جبل رماة) نشاند وعبداللہ -رضی الله عنه وعنهم- را امیر آنان تعیین کرد و فرمود: از جای خود تکان نخورید، اگر ما را دیدید که بر آنها پیروز شدیم، بازهم از جای خود تکان نخورید و اگر آنان را دیدید که بر ما پیروز شدند! بازهم به کمک ما نیایید، زمانی که با هم روبه رو شدیم، (کفار) فرار کردند تا حدی که زنان آنان را دیدم بر کوه بالا می‌روند‌، ساقهای خود را بالا زدند و پای زیب آنان ظاهر شد‌.

آن‌ها (همراهان عبد الله -رضی‌الله‌عنه-) گفتند: بدوید، بدوید که غنیمت، غنیمت است. عبداللہ رضی الله عنه برای آنها گفت: پیامبر -صلی اللہ علیہ وسلم- به من گفته که مکان خود را ترک نکنیم، اما آنان انکار کردند، زمانی که انکار کردند؛ سرگردان شدند و راه را گم کردند که در نتیجه هفتاد نفر شهید شدند.

خلاصه اینکه:

مجاهدین باید در امر و نهی امیر تاویل نکنند، بلکه تا زمانی که خطای علنی ندیدند در مقابل امر امیر سر خم کنند؛ چون موفقیت و خیر در همین است.