نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در نظام اسلامی، اختیار امور جهادی تنها به دست امام است در نظام اسلامی اختیار کارهای اجتماعی به دست امیر است، هیچکس نمیتواند در این کارها بدون مشوره و صلاحِ دید امام، گام بردارد. امام سرخسی -رحمهالله- در شرح سیر کبیر مینویسد: «ما يكون مرجعه إلى عامة المسلمين في النفع والضرر فالإمام هو المنصوب […]
در نظام اسلامی، اختیار امور جهادی تنها به دست امام است
در نظام اسلامی اختیار کارهای اجتماعی به دست امیر است، هیچکس نمیتواند در این کارها بدون مشوره و صلاحِ دید امام، گام بردارد.
امام سرخسی -رحمهالله- در شرح سیر کبیر مینویسد:
«ما يكون مرجعه إلى عامة المسلمين في النفع والضرر فالإمام هو المنصوب للنظر في ذلك، فالافتيات عليه في ذلك يرجع إلى الاستخفاف بالإمام».
ترجمه: آنچه که نفع و ضررش به عموم مردم بر میگردد؛ صلاحیت آن به امام سپرده شده است، بنابراین خروج از رأی امام در این امر، باعث بیحرمتی او است».
همچنین علامه ماوردی -رحمهالله- مینویسد: «فعلى كافة الأمة تفويض الأمور العامة إليه من غير افتيات عليه ولا معارضة له؛ ليقوم بما وكل إليه من وجوه المصالح وتدبير الأعمال».
ترجمه: بر تمام مردم لازم است که اختیار کارهای عامه را به امام واگذار کنند و از رأیاش خارج نشوند و همراهش مخالفت نکنند تا امام کارهای واگذارشده را به درستی انجام دهد.
و از جمله کارهای اجتماعی، یکی جهاد است که در نظام اسلامی قدرت و اختیار این امور به دست امام سپرده شده است، اگر امام فرمان جهاد صادر کند؛ بر مسلمانان جهاد فرض است، و باید فرمان امام را پذیرفت، اما اگر ایشان با کسی صلح و آتشبس اعلام کند، در این صورت وظیفهٔ مسلمانان این است که به فرمان امام به طور کامل عمل کنند.
الله -جل جلاله- میفرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿۳۸﴾ إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۳۹﴾ [التوبة]
ترجمه ای مومنان، چه شده شما را زمانی که به شما گفته میشود: در راه الله خارج شوید، زمینگیر میشوید، آیا به زندگی دنیا در مقابل آخرت راضی شدهاید ؟ پس در مقابل آخرت، کالای زندگی دنیا کم است.
اگر شما خارج نشوید، شما را عذاب دردناکی خواهد داد و قومی دیگر را به جای شما میآورد و به او ضرر نخواهید رساند و الله متعال بر هر چیز قادر است.
ابن قدامه -رحمهالله- مینویسد:
«وأمر الجهاد موكول إلى الإمام واجتهاده، ويلزم الرعية طاعته فيما يراه من ذلک».
ترجمه: مسالهٔ جهاد به اجتهاد امام واگذار شده است و بر رعیت اطاعت او در صلاحِ دیدش لازم است.
همچنین علامه کرابیسی -رحمهالله- مینویسد:
«الإمام لما وادعهم صاروا ذمة لنا، فوجب على جميع المسلمين الذب عنهم».
ترجمه: اگر امام با آنها (کفار) صلح کند، در ذمهٔ ما قرار میگیرند، بنابراین بر همهٔ مسلمانان دفاع از آنان و اجب است.
از نصوص بالا ثابت میشود که اختیار و قدرت جهادکردن یا نکردن با کفار، و صلحکردن و نکردن، همچنین دیگر امور جهادی تنها به دست امام است، او هرطور که فیصله کرد، بر رعیت و بر مجاهدین اطاعت آن واجب است، مصلحت و فایدهٔ این فیصله چه به ذهن آنان (رعیت) برسد یا نه، به آن خوش باشند یا نه، در هر صورت باید اطاعت کنند.
جهاد در کدام حالات فرض عین میگردد؟
فقهای کرام میفرمایند: جهاد در سه حالت فرض عین میگردد:
۱. زمانی که شخصی در زمان جهاد، در میدان جنگ حاضر شود؛ ۲. زمانی که امیر مسلمانان همهٔ مردم یا افراد خاصی را به رفتن به جنگ امر کند؛
۳. زمانی که کفار کدام شهر مسلمانان را اشغال کنند، مانند بیست سال گذشته که شهرهای ما در اشغال بود.
امیر اگر مجاهدین را از جنگ منع کرد؛ اطاعتش واجب است.
امیرالمومنین اگر مجاهدین را از جنگ منع کرد؛ بازهم اطاعتش واجب است، مجاهدین در حالت ممنوعیت نباید بجنگند، و اگر کدام گروه یا شخصی به جنگ رفت، درباره او وعیدهای سختی آمده است.
امام سرخسی -رحمهالله- مینویسد:
«أمر بأن ينادي به يوم خيبر حين نهاهم عن القتال، فقيل له: استشهد فلان فقال -عليه السلام-: أبعد ما نهيت عن القتال؟ قالوا: نعم، فقال: لا تحل الجنة لعاص». فمع درجة الشهادة قال في حقه ما قال ليبين أن العصيان فيما لا يتيقن فيه الخطأ من الأمير لا يحل بحال.
ترجمه: رسول الله -صلىاللهعليهوسلم- امر کردند که از طرف وی اعلان آتشبس شود، به ایشان گفته شد: فلانی شهید شده، ایشان فرمودند: آیا بعد از آن که من از جنگ نهی کردم؟ گفتند: بلی! آنحضرت گفتند: جنت برای نافرمان حلال نیست. با وجود درجهٔ شهادت درباره او چنین چیزی گفتند، تا آشکار شود در آن کاری که خطای امیر یقینی نیست، نافرمانی در هیچ حالتی روا نیست.
و در جای دیگری مینویسد:
«فإن نهاهم فليس ينبغي لهم أن يخرجوا … وقد روينا «أن النبي -صلى الله عليه وسلم- نهى عن القتال في بعض أيام خيبر فقاتل رجل فقتل، فقال – صلى الله عليه وسلم -: لا تحل الجنة لعاص». وكذلك إن نهى إنسانا بعينه، فلا ينبغي له أن يخرج لاحتمال النظر في نهي الإمام له».
ترجمه: امام اگر مردم را از جهاد منع کرد باز برایشان روا نیست که به جنگ بروند. چون قبلا روایت کردیم که نبی -علیه السلام- از جنگیدن در بعضی از روزهای غزوه خیبر منع کرد اما شخصی جنگید و کشته شد آنحضرت -علیہ السلام- فرمودند: جنت برای شخص نافرمان حلال نیست.
همچنین اگر شخص مشخصی را از جنگ منع کرد، او هم نمیتواند به جنگ برود؛ شاید امیر در این باره مصلحتی دیده، مانند غزوهٔ احد که رسول الله -صلىاللهعليهوسلم- پنجاه تن از صحابهٔ کرام را از جنگ منع کرد که قبلا ذکر شد.
با وجود اینکه قرآن عظیمالشأن، یهودیان را دشمنان سخت مسلمانان معرفی کرده است، وعیدهای وارد شده در روایت بالا، درباره ممنوعیت جنگ با یهودیان آمده بود، الله -جل جلاله- میفرماید:
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [المائدة: ٨٢]
ترجمه: البته که سختترین انسانان را در دشمنی با مؤمنان، یهودیها و مشرکین را خواهی یافت.
بنابراین وقتی بهخاطر نافرمانی امیر در جنگ با یهودیها مرگ انسان خراب میشود، حالت انسان در جنگهای دیگر چطور است؟
الله جل جلاله ما را حفاظت کند.
لذا بر مسلمانان لازم است که در تمام کارهای مباح و روا اطاعت امر و نهی امیر را بکنند، امیر اگر کسی را به انجام کار مباحی امر کند، انجامدادنش بر او واجب میشود، و اگر از کار مباحی منع کرد، انجام آن کار برایش حرام میشود؛ چون امر امیر در کارهای مباح واجبالعمل هست.
به همین وجه فقهای کرام میفرمایند: هر کاری که ناجایز نباشد، اطاعت امر امیر در آن واجب است.
و اگر کسی با وجود امر امیر یا نهیاش نافرمانی کند، بار اول برای تفهیم او به نرمی تلاش شود و اگر با نرمی متوجه نشد، باید تأدیب گردد.
شامی رحمه الله می نویسد:
«إذا أمر الأمير العسكر بشيء فعصاه واحد لا يؤدبه في أول وهلة بل ينصحه، فإن عاد بلا عذر أدبه».
ترجمه: اگر امیر لشکریان را به چیزی فرمان داد، و کسی نافرمانی اورا کرد، بار اول او را تأدیب نکند بلکه نصیحت کند، اگر دوباره بدون عذر آن کار را تکرار کرد؛ او را تأدیب کند.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
لید بند دی.