مصاحبه با حاجی ناصر؛ ولسوال والسوالی سنگین ولایت هلمند در مورد وضعیت این ولسوالی

سوال  :  محترم ولسوال صاحب اگر وضعیت ولسوالی سنگین را برایمان تشریح کنید که در اینجا اکنون وضعیت چگونه است و مجاهدین در چه حالتی قرار دارند؟ جواب :   وضعیت کنونی ولسوالی سنگین الحمد لله اطمینان بخش است، مجاهدین در امور جهاد و عملیاتی خود بیشتر از گذشته قوی گردیده اند و به هر منطقه […]

سوال  :  محترم ولسوال صاحب اگر وضعیت ولسوالی سنگین را برایمان تشریح کنید که در اینجا اکنون وضعیت چگونه است و مجاهدین در چه حالتی قرار دارند؟

جواب :   وضعیت کنونی ولسوالی سنگین الحمد لله اطمینان بخش است، مجاهدین در امور جهاد و عملیاتی خود بیشتر از گذشته قوی گردیده اند و به هر منطقه که بخواهند، به آسانی خود را رسانده میتوانند.

سوال :  دشمن ادعا میکند که ما عملیات بسیار موفقی بنام ذوالفقار در هلمند و بطور خاص در ولسوالی سنگین انجام دادیم، شما در این مورد چه میگوئید، این ادعای آنان تا چه حد حقیقت دارد؟

جواب :   دشمن در ولسوالی سنگین ولایت هلمند در حدود دو ماه تحت نام عملیات ذوالفقار، وحشت و مظالم را بر ملت تحمیل کرد، دارائی های ملت را غارت کرده و خانه ها و منازلشان را توسط بلدوزر تخریب و ویران کرد و مظالم دیگری از این نوع انجام دادند که در شروع مسئولین تمام بخشهای نظامی و ملکی حکومت مشترک اتفاق نموده بودند که باید این وحشت و مظالم بر ملت تحمیل گردد.

 سوال :  آنها (دشمن) چگونه به سنگین آمدند و در هنگام اجرای عملیات چه نوع مظالمی را انجام دادند؟ اگر تفصیلاً بیان کنید؟

 جواب :  دشمن هنگامی که میخواست عملیات را در سنگین انجام دهد، بسیار با جدیت و توان خود نظامیان را به منطقه از طریق هوا و زمین گسیل داشت که علاوه بر عساکر اردو و پولیس ولایت هلمند و اطراف ، از چندین قول اردوهای ولایات قندهار، هرات ، کابل و ننگرهار ( میوند، ظفر، …..) که تعدادشان به هزاران تن میرسید، خواهان کمک نیرو گردید، در قدم نخست تمام منطقه را تحت پوشش نیروهای هوائی و پروازهای طیاره های کشفی، جیت، شینوک و آپاچی گرفتند و بعد از آن قوتهایشان به طرف ولسوالی سنگین حرکت کردند، همزمان با آن مجاهدین نیز در تمام راه ها به کمین نشستند و ماین های ریموت کنترول را تعبیه کردند که توسط آن توانستند بسیاری از موترهای نظامی و عساکر دشمن را از بین ببرند، قوتهای دشمن بعد از اینکه با انفجارات و حملات کمینی مجاهدین مواجه شدند، بسیار نگران گردیده و زمین بر رویشان تنور گردید.

دشمن که دیگر راه نجات و خلاصی را نداشت، شروع کردند به تخریب و ویران کردن حولی ها و منازل مردم ملکی ، که در هر دو طرف سرک به عرض نیم کیلومتر در ساحهء مرکزی تمام منازل و حویلی های مردم را تخریب و هموار نمود، تا بدین ترتیب خود را از حملات محتوم مجاهدین نجات دهند.

این ساحات و مناطق تخریب شده ، شامل مساجد و مدارس نیز میشود، مثلا مدرسهء چوک مرکزی مجید را که در حدود دوصد تن از شاگردان مشغول فراگیری تعلیم بودند همراه با کتب و اشیائ موجود در ان تخریب و هموار ساختند، که در میان این کتب، نسخه های قرآن کریم نیز بودند، همه را زیر خاک کردند.

در هنگام تخریب حویلی ها و منازل ، مردم ملکی برایشان قرآن کریم آوردند که چنین نکنید و خانه های ما را ویران نسازید، ما به کجا برویم؟، زنان و کودکان گریه می کردند ولی این وحشی ها بدون کمترین رحم و ترحم این عمل غیر انسانی خود را انجام میدادند و در جواب برایشان می گفتند که شما مستحق این هستید که در زیر همین خانه ها دفن تان کنیم، در این ظلم ، اربکی های طوغی نیز شرکت داشتند و حتی مردم را به انتقام تهدید می کردند، اکنون این افراد را خالی سلاح کرده اند و از دیگران نیز سلاح میگیرند که شما چرا چنین گفته بودید، این سخنان شما به نفع طالبانست.

در منطقهء مالمند بر بازار مالمند از طریق هوا نیرو پیاده کردند که اشغالگران خارجی نیز با انها همراه بودند، جنگ با انها صورت گرفت و بشمول تعداد زیادی از عساکر داخلی ، ۳ نظامی خارجی نیز کشته شدند، که بخاطر انتقام و در هنگام فرار از منطقه ۲۰۰ باب دوکان و ۲۲ عراده موترهایی را که در شورم بودند را آتش زدند.

سوال :  آیا در مناطق اطراف مرکز سنگین اکنون دشمن حضور قوی دارد یا نه؟

جواب :  نه ، ندارد ، ما نسبت به گذشته اکنون بسیار قدرتمند هستیم و دست بالایی بر دشمن داریم، پوسته هایی که برای مدت بیش از ۸ سال در اینجا موجود بودند، بعد از شکست انها یا توسط مجاهدین فتح گردیدند و با هم افراد دشمن از ترس پوسته ها را خالی کرده و فرار کردند، که در مجموع تعدادشان ۳۲ پوسته بود، ۱۹ پوسته از منطقه شین غزیان تا ساحه مانده، ۳ پوسته در منطقۀ پان کیله، ۴ پوسته در ساحهء ملازو و غلجی ها ، ۳ پوسته در خانان، ۱ پوسته در چوغک و ۲ پوسته در بارکزو بودند که در میان اینها تنها ۳ پوسته تازه ایجاد شده بودند، مابقی همه شان از قبل بودند که دوتایشان بسیار بزرگ، مستحکم و مجهز بودند، که یکی شان قرارگاه ساحهء پری مانده در ساروان قلعه و دومی قرارگاه شیلهء گل آغا بود که اگر سامان آلات انرا میفروختیم، میلیون ها افغانی میشد اما همه را به مردم منطقه دادیم و مقداری نیز هنوز موجود است، همچنین در حدود صد هزار فیر مرمی نیز به غنیمت درآمد.

سوال :   در جریان این دو ماه جنگ و درگیری چه تعداد از عساکر و قومندان های دشمن کشته شده و به چه اندازه وسایطشان تخریب گردید؟

جواب :   آمار دقیقش برایم معلوم نیست، اما صدها تن از عساکر مزدور دشمن کشته شدند و بیش از یکصدوپنجاه عراده وسایط جنگی دشمن یا کاملاً تخریب گردیدند و یا هم به شکل نسبی از بین رفتند. این جنگ که ما برای از بین بردن توان و قوّت دشمن به بیرون از سنگین نیز آنرا گسترش دادیم، در همهء این جنگ ها در کنار کشته شدن صدها تن از عساکر دشمن، چیزی که من اکنون بخاطر دارم، در حدود ۲۵ تن از قومندانان دشمن به هلاکت رسیدند که اسامی بعضی از آنان را برایتان بیان میدارم:

  1. ۱.قومندان عبدالودود که از مدّت دوازده سال بدینسو بر مردم ظلم و وحشت انجام میداد
  2. ۲.قومندان اسد
  3. ۳.قومندان نانی
  4. ۴.قومندان وکیل که به آکا مشهور بود و در منطقهء دبری ، ساروان قلعه بود
  5. ۵.قومندان جلال
  6. ۶.قومندان نایب
  7. ۷.قومندان عبدالباری آغا
  8. ۸.قومندان محمد نبی
  9. ۹.قومندان آخندزاده از لشکرگاه
  10. ۱۰.معاون قومندان آخندزاده
  11. ۱۱.قومندان مسعود
  12. ۱۲.قومندان بسم الله
  13. ۱۳.قومندان احسان از ولسوالی موسی قلعه
  14. ۱۴.معاون قومندان احسان
  15. ۱۵.قومندان شامار
  16. ۱۶.قومندان ظابط
  17. ۱۷.قومندان زرغون از ولسوالی مرجه
  18. ۱۸.قومندان مالک بلوچ
  19. ۱۹.قومندان سفرخان
  20. ۲۰.قومندان شاه محمود
  21. ۲۱.قومندان ستار
  22. ۲۲.قومندان جلال
  23. ۲۳.قومندان گل آغا
  24. ۲۴.قومندان امنیهء گرشک قومندان حکمتک
  25. ۲۵.قومندان تـگ

سوال :   اکنون موقعیت شما با دشمن چگونه است؟

جواب :  مجاهدین ما اکنون متصل به بازار ولسوالی سنگین مراکز و اتاق های خود را دارند و عساکر نمیتوانند آزادانه رفت و امد کنند، مجاهدین میتوانند به هر سو آزادانه و با خیال راحت بروند ، از سنگین تا کجکی تمام مناطق که تقریبا ۱۵ کیلومتر را شامل میشود، آزاد گردیده است و مجاهدین بر ان کنترول و حاکمیت دارند.