نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سلسله همگام با عاشقان شهادت/بخش ۱۹ ابویحیی بلوچی اواخر خلافت خلیفه المسلمین؛ سیدنا ابوبکر صدیق رضیاللهعنه به دستور ایشان لشکری به قیادت شمشیر برّان اسلام؛ حضرت خالد بن ولید رضیالله عنه به قصد فتح بلاد، راهیِ شام شد. در کتاب فتوح الشام، شیخ واقدی از جنگهایی که این لشکر با کفار داشتهاند و از فتوحاتشان […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/بخش ۱۹
ابویحیی بلوچی
اواخر خلافت خلیفه المسلمین؛ سیدنا ابوبکر صدیق رضیاللهعنه به دستور ایشان لشکری به قیادت شمشیر برّان اسلام؛ حضرت خالد بن ولید رضیالله عنه به قصد فتح بلاد، راهیِ شام شد.
در کتاب فتوح الشام، شیخ واقدی از جنگهایی که این لشکر با کفار داشتهاند و از فتوحاتشان مفصلا سخن به میان میآورد.
در میان این جنگها امیر لشکر حضرت خالد رضیاللهعنهوأرضاه گروهی را بعنوان قطعۀ خاص تعیین کردهبود و خود ایشان امیر این قطعه بود. این قطعۀ خاص بجز رهبریِ جنگ و برنامهریزی برای از بینبردن شوکت دشمن، پیشتاز میدان بود و افراد این گروه که از بزرگان و دلاوران صحابه امثال؛ حضرت ضرار بن الازور و حضرت زبیر بن العوام رضواناللهعلیهما بودند، بعنوان پیشقراولان درهمکوبندۀ صفوف دشمن شناخته میشدند.
این قطعه معدود که متشکل از چند صحابی بود، قبل از شروع جنگ با حملۀ غیر منتظره و صفشکنانه، سربهکف به مقابله با لشکر کفر میرفتند، صفهای آنان را در هم میکوبیدند، رعب و وحشت را در دلهایشان میانداختند و بعد از اجرای عملیات در حالی به لشکر مسلمانان میپیوستند که در میانشان زخمی و شهید به چشم میخورد.
نکتهای که مد نظرم هست، فداکاری امرای لشکر اسلام هست. این قطعه متشکل از افرادی بود که قیادت و رهبری قسمتهای مختلف جنگ را بدست میگرفتند و قریب به اکثرشان امیران جنگی بودند، اما بر خلاف قومندانان جنگیِ دشمن که بدور از میدان جنگ برایشان خیمه زدهشدهبود، در صف مقدم میجنگیدند. در تاریخ جنگهای رومیان چنین میآید که فرماندهان اصلی جنگ، در جبهه دشمن در کنارۀ میدان جنگ بر بالای تپهای با خدموحَشم زیادی مشغول تماشای جنگ بودند در حالی که امرای مسلمان، خود پیش از همه سربازان به سوی صفهای دشمنان میشتافتند.
از آنجایی که ما؛ اهل حق همواره از پیامبر عظیم الشان، صحابه کرام و بزرگان دین خودمان در هر عملی تاسی و الگوبرداری میکنیم، لذا امرایمان نیز متصف به این صفت بسیار شایسته و پسندیده هستند، به گونهای که شخصا خودشان به صفهای اولیۀ جنگ میشتابند و بعنوان تعرضی پیشرَوی میکنند.
میخواهم گواهیِ حقیقی و بدور از افراط و غلوی بخاطر ابدیماندن این وقایع در صفحات تاریخ بدهم، تا نسلهای آینده بدانند این ملت چقدر برای دین الله قربانی داده و یقین کنند که درخت سبز و پربار اسلام، اولا با خون بزرگان ما و سپس با خون عموم مجاهدین و ملت آبیاری شدهاست.
محمد داود مهاجر حکایت آخرین تشکیل خود به همراهی مولوی عبدالرشید حفظهالله (امیر محاذ حاجی سیف الله محمود رحمهالله)، را چنین بیان میکند: ماموریتی که حاجی صاحب از طرف کمیسیون مرکزی داشتند، ولایت غور بود. به همراهی ایشان ما چهار نفر میشدیم که با دو عدد موتر به ولایت مذکور رفتیم. ایشان در آنجا فعالیتهای زیادی انجام دادند؛ تا اینکه در یکی از عملیاتها، که ایشان بحیث ناظر بودند، اما لحظه به لحظه خود را به منطقه نزدیک میکردند و بعدش نیز عملا شریکِ جنگ شدند. دلاوری عجیبی داشتند. بعد از فتح منطقه، دشمن به کوهها بالا شده بود و بعد از اینکه مولوی صاحب را گم کرده بودیم، تازه فهمیدیم که طرفای کوه رفته و باوجود وزن جسمی بالایی که داشتند، مابقی عساکر دشمن را دنبال میکردند.
حاجی حافظ غلام الله حفظهالله؛ از فرماندهان نظامیِ بنام و مشهور ولایت نیمروز هست، ایشان تاریخی زرین و سابقهای شنیدنی در جنگهای شمال کشور و خصوصا ولایت نیمروز بخش براپچه و خاشرود دارد. در جنگهایی که شاید خیلیها توان پیشروی نداشتند، ایشان با وجود اینکه امیر جنگ بوده اما خود را زودتر از دیگران به دشمن رسانده و بهترین ضربه را به آنها زدهاست. قابل ذکر است در جنگهای قسمت شمال ایشان به همراه حاجی سیف الله محمود رحمهالله در بسیاری از جنگها شرکت داشته و به روایت خود ایشان، همان زمان در بسیاری از جنگها، در حضور حاجی سیف الله رحمهالله ایشان فرماندهی جنگ و امارت همان تشکیل را به عهده داشتهاند.
حاجی سردار ایوبی؛ یکی دیگر از فرماندهانیست که شجاعتش مثالزدنیست. ایشان به دلاوری و بیباکی در ولایتهای هرات، فراه و نیمروز معروفاند. معمولا در تشکیلهای بزرگ هرات و فراه و هلمند گروهی از مجاهدین برای ایستادگی در برابر تانکهای دشمن بعنوان فدایی تعیین میشوند. در بسیاری از جنگها وقتی حاجی سردار باشد امیر کل قطعه فداییها میشود و این خود جراتی مثالزدنی میخواهد.
یکونیم سال قبل، زمانی که هنوز توافقنامه میان امارت اسلامی افغانستان و آمریکا امضا نشدهبود، قبل از امضایش چند روزی از جانب طرفین کاهش جنگ اعلام شد و در طی این چند روز از جانب امارت اسلامی جنگ هجومی صورت نگرفت، بعد از اتمام این ایام دوباره بازار تشکیلها و جنگها گرم گرفت، یکی از امرای ما که شایسته هست من اسمش را ذکر کنم، شخصا آماده جنگ شد. مولوی انس؛ امیر فعلیِ کمربند خاشرود که خداوند متعال اورا حفظ کند، در همه تشکیلها و خصوصا چند تشکیلی که همان روزها صورت گرفت از خود دلاوریِ مثالزدنی نشانداد، به شهادت یکی از همسنگرانم که میگفت: او از همه جلوتر میرود و در میان تیرها خود را به پوسته میرساند و حقیقتا همانند حضرت خالد رضیاللهعنه شجاع هست.
امیران ما چنین دلاورانی هستند، دنیای فانی را با همه داروندارش فروختهاند و خالصانه بخاطر اعلای کلمه الله، شخصا با جان و مالشان میجنگند. خداوند متعال از همۀ آنها راضی باشد.
بخش هجدهم (بخش گذشته): دشمن را دستکم نگیریم!
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.