نمونه‌ای از شهامت یک انصاری

سلسله خاطرات میدان جهاد، بخش ۲ منیر احمد منیر شخصی متدین و مجاهددوست بود. هر چندوقت به‌همراهیِ تعدادی از مجاهدان به‌خانه‌اش می‌رفتیم و از ما به‌خوبی و با پیشانی باز پذیرایی می‌کرد (چون مجاهدان نمی‌توانستند قرارگاهی مشخص داشته باشند؛ بنابراین مجبور بودند تا در خانه‌های مردم و به‌صورت سیّار زندگی کنند؛ صبح اینجا و ظهر […]

سلسله خاطرات میدان جهاد، بخش ۲

منیر احمد منیر

شخصی متدین و مجاهددوست بود. هر چندوقت به‌همراهیِ تعدادی از مجاهدان به‌خانه‌اش می‌رفتیم و از ما به‌خوبی و با پیشانی باز پذیرایی می‌کرد (چون مجاهدان نمی‌توانستند قرارگاهی مشخص داشته باشند؛ بنابراین مجبور بودند تا در خانه‌های مردم و به‌صورت سیّار زندگی کنند؛ صبح اینجا و ظهر آنجا. گاهی نیز چنین می‌شد که یک شب را در چند خانه می‌خوابیدند؛ دو ساعتی اینجا؛ دو ساعتی آنجا و دوساعتِ آخرِ شب را نیز در گوشه‌ای دیگر از منطقه و شهر).
آن شخص انصاری (انصاری به این خاطر گفته می‌شود که اهل منطقه بود و مجاهدان را از هر جهت کمک و یاری می‌داد و مجاهدان اهل منطقه‌ای دیگر بودند) روزی از روزها گفته‌ای را که دردلش بود باز کرد و گفت: «اندیشه دارم مبادا دشمن بیاید و بر شما چاپه (شبیخون) بزند و شما دراین مهمان‌خانه [که عموما در مناطق روستایی بیرون از منزل اصلی قرار دارد] دچار مشکل و کمبود جاه و سنگر بشوید؛ بنابراین از طرف من به شما کاملا اجازه است که در صورت لزوم، به منزل اصلی من که دارای درخت‌های بزرگ و جای پناه است، داخل شوید و با دشمنان دین سرسختانه بجنگید. هوشیار! پروای من و بچه‌هایم را نکنید! مختار هستید که بدون اجازه‌خواستن، در چنین شرایطی داخل خانه‌های من بشوید و پروای بمباردمان و دیگر مشکلات را نداشته باشید.»
سخنان این مرد انصاری چقدر آکنده از شهامت، شجاعت، غیرت و حمیت دینی بود! او همه‌چیز خود را در اختیار ما گذاشته بود؛ بدون اینکه ما درخواستی کرده باشیم!
سعدی شیرازی، پادشاه سخن، علیه‌الرحمه چه زیبا می‌سراید: “این سعادت به‌زور بازو نیست، تا نبخشد خدای بخشنده”.
واقعا این مردم، مردمانی دیگراند، مردمانی اهل سعادت‌ اند و بی‌سبب نیست که خداوند متعال در این عصر پر از فتنه‌ها، برای نگاه‌داشتن بیرق جهاد، این ملت را انتخاب کرده است؛ چنانچه در حدیث صحیح به روایت مسلم آمده است: عن جَابِر بْن عَبْدِ اللهِ یَقُولُ : سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ : ” لَا تَزَالُ طَائِفَهٌ مِنْ أُمَّتِی یُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِینَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ “. پیوسته گروهی از امتیان من بر راه حق جهاد می‌کنند و تا روز قیامت غالب اند.” آری، همین سبب است که این خطه با نام «مقبره الغزاه یا گورستان امپراطروی‌ها» نام گرفته است. همانگونه که برای ابتدای نشر و دعوت اسلام، بنابر خصوصیاتی که اهل تاریخ ذکر کرده‌اند، عرب‌های جزیره را خداوند متعال برای مصاحبت آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌سلم، انتخاب کرده بود؛ هم‌اکنون نیز مردمان افغان‌زمین کسانی‌اند که با داشتن ضعیف‌ترین درجهٔ اقتصاد، علم و صنعت روز؛ اما پوزهٔ متکبران عصر را به خاک مذلت مالیده‌اند. از انگلیس، جماهیر شوری و هم‌اکنون از ائتلاف ناتو بپرسید!
از سخنان آن مرد انصاری بسیار شگفت‌زده و بلکه خوشحال شدیم. سپاس خدای را که با چنین مردمی سروکار داریم؛ مردمی که ما را به یاد انصار مدینهٔ منوره در زمان هجرت می‌اندازند!
آری، مردمی که با تمام وجود شما را حمایت کنند؛ مردمی که از خانه و کاشانهٔ خود مایه بگذارند و شما را درآغوش بچه‌ها و خانوادهٔ خود نگه بدارند! پس چگونه امکان جلب نصرت‌های الهی نباشد و پیروزی‌های غرورآفرین شان دنیا را انگشت‌به‌دهان نگذارد!
عقب‌نشینی و بلکه شکست نیروهای ائتلاف ناتو در قالب ۳۰ کشور با سرکردگی آمریکا، با مدرنترین اسلحه و هواپیماها و با ورزیده‌ترین نیروهای هوایی، دریایی و پیاده نظام و به‌کارگیری بالاترین سطح اقتصاد، در کنار نیروهای مزدور بومی، چیزی نیست جز امداد غیبی رب العالمین و سخت‌کوشی، مجاهدت و قربانی‌های بی‌دریغ چنین مردمانی با شهامت، که هرگوشه و زاویه‌ای از این خاک پهناور، در هر عصر و زمانی، شاهد حضور آنان بوده و هست.

همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به‌جایی رسیده‌اند             “سعدی”

اهل همت رخنه در سدّ سِکندر می کنند
این سبک دستان، کلیدِ فتحُ را دندانه اند          “صائب”