متن سخنرانی ارزشمند معاون امارت اسلامی افغانستان الحاج خلیفه سراج الدین حقانی حفظه الله به اشتراک کنندگان سیمینار اصلاحی مسئولین جهادی

بسم الله الرحمن الرحیم نحمده و نصلی علی رسوله الکریم یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ ۖ صدق الله العظیم برادران گرانقدر مجاهد! مشائخ عظام و علمای کرام! السلام علیکم و رحمه الله و برکاته! خداوند متعال تمام قربانی ها، تکالیف و زحمات شما را قبول بفرماید. پیروزی ها و […]

بسم الله الرحمن الرحیم

نحمده و نصلی علی رسوله الکریم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ ۖ صدق الله العظیم

برادران گرانقدر مجاهد!

مشائخ عظام و علمای کرام!

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته!

خداوند متعال تمام قربانی ها، تکالیف و زحمات شما را قبول بفرماید.

پیروزی ها و فتوحات جهاد جاری در راستای آزادی کشور را برای تان تبریک می گویم.

بلی! برای همه آن دوستان عزیز که درین راستا به شهادت رسیده اند، از بارگاه خداوند متعال درجات بلند جنت و برای بازماندگان شان صبر جمیل و نعم البدل استدعا دارم.

شما باور بکنید، هرگاهی که در حضور مشائخ و علمای کرام سخن می گویم، خود را بسیار ناتوان می یابم. اما باز هم بنا بر مقتضای وقت، که کارهای ما و شما با هم گره خورده است سخنی چند ارائه می دارم. این را سعادت بزرگ برای خود می دانم که به ملاقات شما شرفیاب شدم. یقین بدانید! از دیر زمانی آرمان داشتم که خدای مهربان جل جلاله زمانی را بیاورد که فرصت اشتراک در مجالس و نشست های دوستان به دست آید، تا در خوشی و غم آن ها شریک شده بتوانم.

الحمدلله، همین مجلس امروزی – اگر چه از هر نگاه قابل اطمینان کامل هم نیست – اما باز هم از برکت قربانی های رفقاء، فضا و فرصتی مهیا شده است که ما و شما دران با اطمینان با یکدیگر دیده و نشسته می توانیم، این غنیمت و دستاورد بزرگی است.

برادران! در مورد مسئولیت های که به دوش ما و شماست، یقین دارم شما با تمام همت و تقبل زحمات انجام می دهید، که بر آن مقام رهبری امارت اسلامی می بالد و از خداوند متعال برای تان قبولیت همه مساعی و قربانی ها را مسئلت دارد.

ما در مورد انجام دادن آن مسئولیت ها، از شما مطمئن و راضی هستیم، پروردگار جل جلاله نیز از شما راضی باد.

برادران محترم! به شما بهتر معلوم است که مسئولیت های امور جهادی بسیار نازک و حساس است. اگر خدا نخواسته یک کسی مرتکب بی اطاعتی، سهل انگاری و یا اعمال غیر شرعی می شود، او را خداوند متعال پس از دادن مهلتی، رسوا می کند و سرانجام زیان می بیند. خداوند متعال ما و شما را از این رسوایی ها نگهدارد.

من باور دارم شما متوجه هستید که امروز بر وحدت سیاسی، جهادی و فرهنگی، قربانی های بی دریغانه و استقامت پولادین صف ما «امارت اسلامی افغانستان» چهار کنج جهان اعتراف می کند و دوستان و دشمنان بر آن اعتراف دارند، پس لازم است که ما یکپارچگی، وحدت و همت خود را از دست ندهیم.

ببینید! ترس پروردگار، چه در عیان و چه در نهان، از قلب های مان بیرون نشود و بر پیروی و اطاعت از الله متعال، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و اولی الامر التزام نمائید.

با گذشت زمان، هرگاه مدت کار و خدمت طولانی شود، انسان طبعا به سوی مادیات میلان و رغبت پیدا می کند. متوجه باشید که شکار چنین میلان و رغبت نشوید، وگرنه پیروزی به دست آورده تان، به ناکامی و عقب روی تبدیل می شود.

الحمدلله، شما اکنون از فتوحات، غنائم و پیشروی ها برخوردار هستید. بیست سال پیش، آنگاهی که جهاد را شروع می کردیم، با فقر، مشقت و تکالیف زیادی دست و گریبان بودیم، که آن زمان هیچ مجاهدی چنین فکر نمی کرد که با چنین حالت خوب رو به رو می شویم، تمام غرور امپراتوری سرکش دنیا را با خاک یکسان می سازیم و آن ها به مغلوبیت و شکست خود از دست ما اعتراف می کنند. خوشبختانه، این حالت خوب امروزی ما و شما، نتیجه قربانی های شماست. این را کسی برای ما به ارمغان نداده است.

دوستان! می دانید که آغاز جهاد جاری بسیار به اخلاص و نیت صاف شده است. زیرا آن زمان مادیات، مسئولیت ها و مقام ها نبود، ولایت نبود، ولسوالی نبود، دلگی نبود، منصب، ریاست و مدیریت نبود، هر کسی جهاد را یک مسئولیت خدای می دانست و پروای این را نداشت که در آینده چه رخ می دهد. کامیاب می شویم یا ناکام؟ تنها جذبه این بود که ما فریضه شرعی (جهاد) را ادا می نمائیم، اینکه در آینده هر چه پیش آید، باکی ندارد.

از سوی دیگر دوستان و دشمنان به یکصدا می گفتند که شما با کوه و آتش شانه می زنید، این نا ممکن است، خود را بیجا خسته و هلاک نسازید، در عالم اسباب هیچ کسی نیست که از شما پشتیبانی کند و در خیال این نباشید که دوباره پیروز می شوید، این امکان ندارد.

اما وعده نصرت خداوند متعال به همرای ما مسلمانان، منصوص است. عقیده ما بر کلام پروردگار و فرمودات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم محکم است. ما باور داشتیم که اگر ما باشیم یا نباشیم، در هر دو حالت بر قضای خداوندی راضی هستیم و برای سربلندی دین خدا سعی می نمائیم، ما هرگز ضعف و ناتوانی خود را نشان نمی دهیم.

پس لازم است که ما آن حالت و روزگار را فراموش نکنیم، که نه منصب هدف ما بود، نه حصول مادیات و نه هم شهرت، بلکه بر درد مسلمانان، به خصوص افغان ها دردمند بودیم. از همین بود که دران زمان، کسی حتی گمان مسائل و اختلافات نظری را هم نمی کرد. البته، بعدا هرگاه مسئولیت ها و منصب ها به میان آمد، کم و بیش مسائل هم پیدا شد.

از نگاه من، سبب پیدا شدن مسائل، پیدا شدن فرق در نیت هاست.

پس ضرورت است که ما و شما دوباره همان عقیده و ولوله جهادی را در خود پیدا کنیم که در آغاز جهاد داشتیم، باید خدمت جهادی را به مسئولیت وابسته نکنیم و به مادیات موقوف ندانیم. من گاهی می بینم که مجاهدینِ قوی و مخلص می باشند، اما تا آنکه مسئولیت داده نشوند، خود را مکلف نمی دانند.

حال اینست که جهاد یک عبادت بزرگ است، که در صورت نفیر عام بر همه مرد و زن، فرض عین است.

برادران! در جهاد به نیت عبادت سهم می گیریم و حتما در نظر بگیریم که ما به خداوند متعال از ذره ذره وسایل و اسباب جهادی جواب دادنی هستیم. نشود که هم نزد پروردگار ملامت شویم و هم در برابر ملت رنجدیده افغانستان روسیاه باشیم.

چنانکه با گذشت زمان، در تشکیلات ما وسعت زیادی آمده، کمیسیون های زیادی ساخته شده و ادارات به میان آمده است، در ابتدا چند کمیسیون محدود بود و همه کارها را آن ها انجام می دادند. سپس هرگاه با توجه به ضرورت ها، کمیسیون های دیگری ایجاد شد، طبعا برای هر کمیسیون لایحه و طرزالعمل ساخته شد، که همه آن از نظر مشائخ و علما گذرانده و بررسی شد، و پس از توافق، برای عملی شدن به ادارات مربوطه سپرده شد.

اما با تاسف باید بگویم که من گاه گاه چنین احساس می کنم که روحیه هماهنگی و آگاهی بین خودی بین کمیسیون های ما بسیار خیره است، یا به عبارت واضح تر؛ گاه گاه یک کمیسیون خود را مقابل کمیسیون دیگری می داند، مثل یک دولت در مقابل دولت دیگر، یا مثل یک حزب که از حزب دیگری فاصله دارد.

باید بین تمام ادارات و کمیسیون های ما کارها به هماهنگی و همکاری به پیش برده شود و به یکدیگر دست کمک و همکاری داده شود.

هر برادر مسئول باید ایجاد هماهنگی بین ادارات را مسئولیت خود بداند. زیرا همه کمیسیون ها خانه واحد، وجود واحد و حیثیت و وقار مساوی دارند. خدانخواسته اگر یک عیب در یک شعبه و بخشی دیده شود، به عزت و وقار همه ما صدمه می رسد و حیثیت همه ما داغدار می شود.

اگر در یک جایی نقصان می بینیم، به جای اینکه آن را تشهیر کنیم، در مورد آن تبلیغات کنیم، اذهان مردم را مشوش کنیم و سبب پیدا شدن اختلافات شویم، مناسب اینست که در مورد آن خوب تحقیق نمائیم، اگر مفاهمت و شرح صدر حاصل نشد باید به مرجع مسئول برسانیم، که در مورد فلان کار وضاحت بدهید که چه صبغه شرغی دارد؟ اگر آن کار صحیح باشد قناعت می دهد، و اگر ضعف داشته باشد سپاسگذاری نموده، آن را در آینده جبران می کند.

ما به جای اینکه در برابر یکدیگر تبلیغات کنیم و دسیسه بسازیم، باید تمام شعبات امارت اسلامی را متحد نگهداریم و هر گونه حمایت نمائیم. ما باید خود را به خدمت هر شعبه مامور بدانیم و خدمتی را که به دوش ما انداخته می شود، باید از روی اصول به طریقه ای انجام بدهیم که با یکدیگر تصادم هم نیاید و حمایت هم کرده باشیم.

نکته دیگری اطاعت:

بر علاوه از گروپ، دلگی، ولسوالی، ولایت، حلقه و رهبری کمیسیون نظامی؛ خود را از دیگر شعبات بی خبر ندانید. رفقای مسئول کوشش نمایند که لوائح سائر کمیسیون ها را به دست بیاورند، به دقت مطالعه نمایند و خود را ازان خوب آگاه بسازند، تا کارهای شان با شعبات دیگر تصادم پیدا نکند.

هر گاهی که ما یک مشکلِ به میان آمده را تحقیق کرده ایم، مشکل این بوده که از اصول سرپیچی شده است. اگر ما اصول و مقررات تمام ادارات را مد نظر بگیریم، هیچگونه مشکل و تصادم به میان نمی آید.

یقینا با گذشت زمان و به درازا کشیدن جهاد، در انسان تحولات می آید، آدم بی شخصیت شخصیت می شود، آدم گمنام مشهور می شود، آدم بی لشکر لشکردار می شود، آدم تهیدست مالدار می شود و آدم بی منصب منصب دار می شود. اگر ما در شوق و مستی چنین اغراض مبتلا نشویم و تنها رضای الله و اعلای کلمه الله را هدف خود بگردانیم پس الله را راضی می سازیم، و اگر از مسیر جهادی منحرف شویم و راه دیگری را به پیش رو بگیریم، عاقبت ما به مانند بعضی آن رهبران پیشین جهادی می شود که اکنون در پهلوی کافران ایستاده اند و دنیا و آخرت شان تباه شده است.

عزیزان! بسیار محتاط و متوجه باشید، چنانکه فضیلت جهاد بسیار زیاد است، وعیدات و خطرات آن هم بسیار است.

برادران! رجال با کمالی وجود دارند، اما آن ها مسئولیت ها را نمی پذیرند و آرزوی وظائف را ندارند. زیرا می ترسند که مبادا درین راه پرخطر خطا شوند و خداوند از آن ها ناراض و عاقبت شان خراب شود. خداوند متعال همه ما و شما را ثبات و استقامت بر شریعت نصیب بفرماید.

منشأ پیروزی و ناکامی برای ما و شما از صدر اسلام معلوم است، که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در غزوه احد چند تن صحابه کرام را در جبل الرماه نشستاند و برای شان فرمود که در صورت فتح و شکست، شما این جا را ترک نمی کنید.

اما از نزد بعضی صحابه کرام رضی الله تعالی عنهم اجتهاداً عمل خلاف اولی صادر شد، که به سبب آن مسلمانان و خاصتا لشکر رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم با مصیبت و تکلیف سنگین دچار شد.

این یک حادثه ای در خیرالقرون بود. اما در زمان ما، اگر به اعمال خود متوجه شویم، چقدر سرپیچی های زیادی جریان دارد، زیان این سرپیچی ها به تمام لشکر و نظام می رسد.

بلی، شهادت نعمت و اعزاز بزرگی است. ما و شما همه طلبگار شهادت هستیم، اما در پهلوی آن باید به اعمال خود هم متوجه باشیم.

هرگاه اختلاف نظر در بین مجاهدین افزایش یابد، اخلاص شان کم شود و در بین شان بدبینی پیدا شود، پس شهادت های شان زیاد می شود، اما هیچ نتیجه ای بر آن مرتب نمی شود و مورال دشمن بلند و مورال مجاهدین پایین می آید.

بلی، یگانه سبب این بدبختی؛ همین بدبینی ها، اختلافات و منازعات لفظی است. خداوند متعال فرموده است:

وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ – الایه

شما کوشش کنید، اگرچه دلگی مشر، ولسوال، والی و مسئول کمیسیون به طبیعت شما برابر نباشد، اما برای سربلندی دین خدا و اطاعت الله و رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم ازان امیر خود اطاعت نمائید.

هر یکی به فکر این باشید که برای رضایت الله و رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم از این امیر خود اطاعت می کنم، خیر است که شخصا او را دوست ندارم، خیر است که شخصیت و حیثیت او بالا می رود و نام و نشان او بلند می شود. من در اخلاص خود کمی نمی آورم، بلکه دین خدا و امارت اسلامی را نیرو و عزت می بخشم.

امارت اسلامی خانه عقیده و دین ما و شماست و دران به اساس یک رشته مقدس گردهم آمده ایم.

مجاهدین امارت اسلامی معاشات و امتیازات ندارند. جهان هم بر این معترف است. در حالی که معمول دولت های جهان بر اینست که کارمندان آن در بدل هر خدمت، امتیاز و عوض می خواهند.

اما این را تحدیث بالنعمت می دانیم، چنانکه خداوند متعال به انبیاء علیهم السلام نبوت و رسالت می بخشید، سپس آن ها هرگاه در بین قوم خود به دعوت و مبارزه شروع می نمودند، برای شان می گفتند که اجر و پاداش این کار را از شما نمی خواهیم، بلکه از الله متعال می خواهیم.

مجاهدین ما نیز که پنج شش ماه را در تشکیل سپری نمایند، به ایمان و غیرت آن ها سلام می فرستم، که این ها برای ما نگفته اند که در خانه ما چنین مشکل و ضرورت است و من خدمت می توانم.

حتی من از این هم خبر شده ام که شما برای حوائج خانگی تان در بازارها رکشه وانی و مزدکاری می کنید، اما به سوی کسی دیگری دست دراز نکرده اید، خداوند متعال سعادت و کامیابی دنیا و آخرت را نصیب شما بگرداند.

از اخلاص شما مطمئن هستیم، و همچنین بیش تر از این از شما می خواهیم که با بزرگان خود در امور شرعی اخلاص و همکاری نمائید.

همین اخلاص و ایثار راز موفقیت شماست.

به شما معلوم است که امریکایی ها خود شان اعلان می کنند که در یکسال گذشته، یک امریکایی هم کشته نشده است. این به معنای اینست که آن ها در تعجب هستند که طالبان اینقدر از اوامر بزرگان خود اطاعت می کنند، که امر آن ها را فوری به جا می آورند، در حالی که نه تحت نظارت مستقیم مقام رهبری قرار دارند و نه بالای سر شان کدام سیاره مصنوعی می چرخد، بلکه به یک امر آن ها در بدخشان، قندوز، قندهار، پکتیا، ننگرهار و…. اطاعت می نمایند.

همواره کوشش نمائید که در بین خود یکدیگر را حمایت و کمک نمائید و از نا رضایتی یکدیگر خودداری کنید.

بعضی رفقای ما در زندگی از یکدیگر ناراض می باشند، اما هرگاه شهید شوند، به تعریف و توصیف آغاز می کنند و اشک می ریزند.

در زندگی، قدر یکدیگر را بدانید، یکدیگر را تحمل کنید (رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ) بزرگان بر خوردان شفقت نمایند و خوردان بزرگان را احترام کنند. اگر هر یکی ما به یکدیگر احترام داشته باشیم، ان شاء الله صف ما قوی تر می گردد.

ما و شما که به نصرت خداوند دشمن را شکست داده ایم، دشمن را وسایل شکست نداده، بلکه اتحاد و اتفاق ما شکست داده است. دشمن ما از برکت همین اتحاد ناکام شده است.

دشمن می داند که ما هر گونه اسلحه را علیه مجاهدین استعمال کردیم، اما عزم و اراده آن ها را شکست داده نتوانستیم و آن ها را از فکر و موقف شان منحرف ساخته نتوانستیم. اکنون یگانه کوششی که آن ها مکررا انجام می دهند اینست که چطور بتوانند در بین مجاهدین نفاق و اختلاف پیدا کنند.

زیرا ایشان همه حرکت های اسلامی را توسط همین حربه ناکام ساختند، که در بین آن ها فاصله و اختلاف ایجاد کردند.

شما ببینید، یک کسی راه را خطا کرده است. اگر تو مسئول او نیستی، حد اقل اینقدر می توانی که خوب تحقیق و بررسی نمایی و سپس مخفیانه برایش بگویی که این حرکات تو برای خودت و نظام زیان می رساند، لهذا به اصلاح خود متوجه شو. و اگر این کار را قصدا انجام می دهی، باز مجبور هستم که به یک مرجعی شکایت کنم.

همیشه کوشش نمائید که در بین خود امر بالمعروف و نهی عن المنکر نمائید، هرگاه این صفت را با کمال اخلاص در خود پیدا کنیم، هیچکسی نمی تواند که در صف ما نفاق و شقاق پیدا کند، بلکه وحدت صف محکم تر می گردد و از برکت همین وحدت، نام و نشان دشمن گم می شود.

موضوع دوم : حقوق مظلومان و ضعفا

مسئولین محترم و برادران مجاهد!

ما و شما بیوه زنان و یتیمان زیادی داریم. من با هر دلگی مشری که رو به رو می شوم، وضعیت به خود شما معلوم است، او یا دومین دلگی مشر در دلگی خود می باشد و یا هم سومین، یعنی دلگی مشر اول و دوم شهید شده اند، یا اینکه برادر اول شهید شده و برادر دوم یا سوم او به جهاد برآمده و یا هم کدام عضو دیگری خانواده او. خلاصه، اگر ببینیم هیچ خانه، گروپ و دلگی ما از شهید خالی نیست. ما در هر ولایت هزاران شهید و همچنان بیوه ها و یتیمان داریم. پس ببینید! نصرت خداوند متعال به همین آه و فریاد دردمندان و ضعفا گره خورده است، کوشش نمائید که حقوق آن ها ضایع نشود.

زیرا خداوند متعال ما را به واسطه آن مظلومانی کمک می کند که بیوه ها، یتیمان، معیوبان، زندانیان و مهاجرین هستند. اگر ما و شما در فکر آن ها باشیم، و آن ها را از خود برتر بدانیم، پس خداوند متعال ما را در هر کار کمک می نماید.

امارت اسلامی کدام نظم و ترتیبی را که ساخته است، بسیار اندک می باشد، اما احوال پرسی مداوم آن ها بر دلگی مشر، سرگروپ و خانواده شان لازم است. خواسته های آن ها را به کسی دیگری نگذارند.

تا اکنون عریضه های که به ما رسیده و دران برای خانواده های شهدا مطالبه کمک شده است، الحمدلله ما آن را خالی جواب نکرده ایم، اما شما را باز هم به این موضوع متوجه می سازم. زیرا کسی که چیزی را خودش دیده باشد، آن را بهتر درک می نماید. در خانه ما نیز یتیمان هستند. ما هرگاه داخل خانه شویم، آغوش خود را برای اولاد خود باز نمی توانیم، زیرا ازان یتیمان می شرمیم. ما آن ها را هر اندازه خوب نگه داریم، اما باز هم آثار کمرنگی و خفگی را به روی آن ها می بینیم، که از آغوش شفقت پدر بی بهره هستند.

بنابراین ما از اولاد خود هم یتیم ساخته ایم، تا در دل های آن ها گلایه پیدا نشود.

خداوند متعال در ریا نشمارد، ما هر سهولت زندگی را برای شان مهیا ساخته ایم، اما یقین بدانید که در خوشحالی های روز عید هم در چهره های آن ها تازگی ندیده ایم.

در میان شما هر یکی یتیم دارد، برای اینکه پدران این یتیمان بسیار قربانی های بزرگ داده اند و خون های پاک شان ریخته است، ما باید به یتیمان شان احترام و لحاظ داشته باشیم.

رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را کسی در خواب دیده بود که دامن مبارکش پر از خون بود. کسی از آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم می پرسد: یا رسول الله! این خون از چیست؟ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «این خون شهیدان افغانستان است. این خون بسیار معزز و ارزشمند است، که به زمین نریزد».

من اکنون می گویم که به قیمت و برکت خون این شهیدان، ما جهان را شکست داده ایم. از برکت خون همین شهیدان ما و شما سربلند می گردیم. از برکت خون همین شهیدان ما و شما صاحب اموال و امکانات شدیم، بناءً باید بسیار متوجه باشیم.

به فکر این خانواده های مظلوم باشید، ما را بار بار به تکلیف کنید، اینقدر آزار بدهید که حتی سوال اگرچه حرام است، اما من سوال می کنم و لیکن درین کار با شما ایستاده می باشم. ان شاء الله

باید خانواده، بیوه ها، یتیمان و برادران معیوب از شما ناراض نشوند.

احوال بیوه ها به من می رسد که بسیار ناگوار است. ادب باشد، ما آن ها را به نگاه زنان مجاهد می بینیم، اما آن ها را برادر شهید از خانه خود رخصت می کنند، و آنان از مجبوریت زیاد در بازار گداگری می کنند و احوال می فرستند که ما از شوهران خود بیوه شده ایم، اما خداوند ما را از مقامات رهبری محروم نکند، غم ما را برادران ما نمی خورند، شما غم ما را بخورید.

این قصهء یک و دو بیوه نیست، ده ها بیوه های مجاهدین اینگونه پیام روان کرده اند، اما باز هم شما مسئولان هستید، تمام رفقا و متعلقین را نیز آگاه بسازید.

متوجه باشید! این طائفه ایست که با دعای شان نصرت خداوند متعال به دست می آید، اما با آه شان به همه مان زیان می رسد.

موضوع سوم: وضعیت و جریان سیاسی

بیشتر دوستان در مورد احوال سیاسی نگرانی و تشویش دارند، می خواهم در این مورد چیزی وضاحت نمایم. اگرچه این مسئله با این مجلس ربطی ندارد، البته؛ ثمره جهاد به دفتر سیاسی ما و شما هم پیوند دارد و از آن ها انتظار داریم.

الحمدلله، چنانکه شما در میدان نظامی نتیجه ثابت و مثبت دادید و در هدف خود کامیاب شدید، اکنون بار شانه ما و شما بر شانه دفتر سیاسی قرار گرفته است. آن رفقای که محنت و زحمت می کشند، شما باید در باره آن ها دچار اشتباه نشوید و از تبلیغات مغرضانه دشمن متاثر نشوید.

برادران! جناب شیخ امیرالمؤمنین حفظه الله در جریان توافقنامه از دقت زیادی کار گرفته است، یقین بر خدا داشته باشید! من او را در امور نظامی آنقدر مصروف ندیده ام، چقدری که در امور سیاسی مصروف بوده است.

در یک جزئیه عادی، که حرف ساده ای می باشد، آن را به شورای رهبری راجع می کند و پس از شورای رهبری به مشائخ کرام راجع می کند، و پس ازانکه از لابراتوار شریعت برآید و اطمینان کامل حاصل شود، به دفتر قطر می فرستد.

الحمدلله، توافقنامه با شان و شوکت انجام یافت و در مرحله اول پنج هزار زندانیان رها شدند.

انخلای اشغالگران و پایان کامل اشغال نوشته شد. الحمدلله امارت اسلامی در مرحله اول موفقانه به هدف خود رسید.

اکنون این سوال پیدا می شود که امریکایی ها، ناتو و متحدین شان به گونه پیهم از متن توافقنامه سرپیچی می کنند، مثلا؛ در یکجا چاپه می زنند، در جای دیگری بمبارد می کنند و……، این را غیرت مجاهدین ما تحمل نمی تواند.

اما شیخ صاحب حفظه الله می گوید: ما بر شریعت چنگ زده ایم، برای ما دین مقدس اسلام معتبر است، در تاریخ اسلام نیست که مسلمانان معاهده ای را شکسته باشند، بلکه هر بار کفار نقض و سرپیچی کرده اند. باز هم اگر ما معاهده را می شکستیم، به غدر و فریب نمی شکنیم، بلکه چنانکه برای امضای پیمان تمام دنیا را طلب کردیم، باز هم دنیا را طلب می کنیم و برای شان می گوئیم که ما از روی این نکات با شما معاهده کردیم، حالا که شما معاهده را شکسته اید، از سوی ما هم از فلان تاریخ شکسته است.

اما در پهلوی این، باز هم شیخ صاحب به تمام مسئولان و قومندانان هدایت و توصیه می نماید که از معاهده کاملا پاسداری نمایند.

اگر ما ده ولایت را به غدر فتح کنیم، این برای ما هیچ کامیابی نیست. چون خداوند متعال ناراض می شود و تاریخ اسلام و مسلمانان داغدار می گردد.

آن ها تخطی بکنند، معاهده را بشکنند، اما ما تکلیف را بر خود تحمل می کنیم (و معاهده را نمی شکنیم)، در تاریخ هر بار کافران معاهده را شکسته اند، این را هم ایشان بشکنند.

ما می گوئیم اگر دولت ایالات متحده امریکا تبدیل شد، ترامپ رفت و بایدن آمد، امروز ناتو هم لاف می زند و امریکایی هم، تا ما را وادار بسازند که در مقابل شان عکس العمل تند نشان بدهیم، اما شما از این کار متاثر نشوید.

پانزده سال پیش از امروز، ما در حالت بسیار ضعیف بودیم و امکانات ناچیز داشتیم، اما با نیروی ایمان مقابله کردیم، اکنون الحمدلله از خود تیکنالوژی داریم و به اساس تحدیث بالنعمه و «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ» با اطمینان می گویم که چنان آلاتی ساخته ایم و لشکر خود را به وسایل فکری و عصری چنان مجهز ساخته ایم که آن ها آرمان وقت های گذشته را خواهند کرد.

من حالا مجاهدین را کنترول می کنم که از طرف ما به معاهده ضرری نرسد، آن روز مجاهدین هشت درون را آماده ساخته بودند، اهداف شان نیز آماده بود، اما من برای شان گفتم صبر کنید.

فیصله ای را که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در صلح حدیبیه نمود، صحابه کرام رضی الله عنهم شمشیرهای شان را از غلاف کشیدند، اما صبر و حوصله نمودند.

سپس از برکت همین صلح بود که کفار مجبور شدند به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم خبر روان کردند که ابو جندل و ابوبصیر – رضی الله عنهما – را بطلبید، که ما از ضرر شان در امن شویم.

ان شاء الله از برکت قربانی های ما و شما ضعفا، امپراتوری جهان می شکند و ما و شما شاهدان این روز می باشیم.

پاسداری ما از معاهده، ضعف و تنزل ما نیست، بلکه ما تابعداری خود از شریعت را ثبت تاریخ می نمائیم. ما اگر جهاد را دوام داده ایم به شریعت دوام داده ایم و اگر به گفتگوها دوام داده ایم، هم به شریعت دوام داده ایم.

ما خود را به شریعت سپرده ایم، برای ما طبیعت نه، بلکه شریعت معتبر است.

شما ببینید چقدر نهضت های بودند، اما امروز نیستند، چرا نیستند؟ زیرا از طبیعت پیروی کردند.

اگر ما بر ایمان و شریعت چنگ بزنیم، من به شما اطمینان می دهم که کامیابی دنیا و آخرت نصیب ما و شما است.

برادران مجاهد! من خود را خاک پای شما هم نمی دانم. من که با مجاهدین برآمدم، یقین بدانید که یک چانته را هم با خود درست برداشته نمی توانستم.

گاه گاهی چادرم هم بر من سنگینی می کرد، من حیران می شدم که سبحان الله، مجاهدین چهارده ساعت پیاده منزل می زنند، راکت، مرمی وغیره را نیز با خود حمل می کنند، گرسنگی و تشنگی را تحمل می کنند و در چنین حالت جنگ و تعرض هم می کنند و شهید و زخمی را هم با خود انتقال می دهند.

زمانی که برادرم نصیرالدین شهید شد و به خصوص پس از درگذشت مرحوم ملا صاحب، من در مجالس زیاد می نشستم.

آنجا هرگاه موقف شیخ صاحبان را دیدم، که چقدر ثابت و محکم بر شریعت است، عقیده من چنان راسخ شد که اگر هر کسی دیگر از موقف خود منحرف شود، شخصیت های که در شورای رهبری وجود دارند، اسلام و کشور را نمی فروشند.

مرحوم ملا صاحب برای ما مدرسه ای را به میراث نگذاشته است، که کسی ما را به آن طعنه بدهد.

اینکه خداوند متعال امارت اسلامی را مقام بلند نصیب نموده، یگانه دلیلش اینست که علمای حق در راس آن قرار دارند.

امروز که شما در حضور این شیخ صاحبان به مثل شاگردان و نوآموزان نشسته اید، این کامیابی و کمال شماست. تا آنکه ما احترام علما و بزرگان را در قلب خود جا داده ایم، خداوند متعال ما را سربلند و سرفراز می دارد.

این مشائخ وقت گرانبهای شان را به شما دادند و شما وقت گرانبهای تان را به ایشان دادید، خداوند متعال به همه شما جزای خیر نصیب بفرماید.

این درس های را که شما خواندید، این را به همین جا محدود نسازید، بلکه بر خود عملی نمائید.

من امسال دوبار در ولایت های مختلف کشور گشتم، من دو چیز را دیدم.

نخست؛ ملت ما با اینکه قربانی بی دریغی را با ما و شما داده است، اما باز هم از ما و شما در ترس است. زیرا تبلیغات جهان که طالب شما را می کشد، افراطیت و وحشت را پخش می کند. پس ملت ازین تبلیغات متاثر می شود و هیچ حرفی را به شما گفته نمی تواند، که مبادا بر ما شک و گمان نکنند.

با این ملت چنان برخورد نمائید که از خود بلندتر بدانید. این ملت چقدر درد و تکلیفی را که برای ما متحمل شده و می شود، در تاریخ پیشینه ندارد.

پس این یک کار را شما هم بکنید که در پیش این ملت آزرده، بسیار به تواضع گام بردارید. این موتر را که شما در بیشتر موارد بی هدف می دوانید و ملت را می ترسانید، این ملت را رنج می دهد. کارهای حاکمانه که به شما ارتباط ندارد و مسئولیت شما نیست، انجام ندهید.

ببینید! وعده بدهید که ملت را نمی رنجانید.

اگر مسائل حقوقی و زمینی داشته باشند، امارت اسلامی برای همه چیز ارگان های جداگانه ساخته است. محاکم موجود است، کمیسیون نظامی موجود است، دعوت و ارشاد موجود است، استخبارات، تلفات ملکی و سمع شکایات همه چیز موجود است. اما در هر موضوع در فکر ملت باشید.

شام یکروز بود. دیدم که موترهای مجاهدین چنان به سرعت می دویدند، که مردم تلاش می کردند خود را ازان مصون نگهدارند.

برای اینکه زور خود را نشان بدهید، جای دیگری موجود است. خداوند متعال می فرماید: وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ – الایه

پروردگار عالم در جای دیگری می فرماید: أَذلَّهٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَی الْکَافِرِینَ – الایه

غرور و سختی در برابر اشغالگران لذت می دهد، نه در برابر مسلمانان ضعیف و بیچاره.

با اینکه اوضاع اضطراری است، اما باید ملت این را احساس نکند که طالب بر ما سلطه جابرانه دارد. شما در هر جا ملت را حوصله افزایی، دلداری و احترام نمائید.

چیزی دوم که من دیدم این بود که در معمولات و عبادات تان ضعف آمده است. پنج وقت نماز را با جماعت نمی خوانید، اهمیت نماز با جماعت را از این درک کنید که شریعت در حالت جنگی هم نماز با جماعت را به شکل صلوه خوف لازم کرده است.

مردم به ما گفتند که مجاهدین از طرف  شب در مسجد خواب می شوند، صبح برای نماز نمی خیزند، و هرگاه به نماز طلب شوند قهر می شوند.

باید در پهلوی نماز، به ذکر و اذکار و تلاوت قرآن عظیم الشان نیز پایبندی کنید و اهمیت آن را فراموش نکنید. در غزوه بدر، اگرچه به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم مژده فتح داده شده بود، اما باز هم تا صبح دعا نمود.

هرگاه پیوند معنوی ما با خداوند متعال برقرار نباشد و به اهمیت ذکر و اذکار و تلاوت متوجه نباشیم، پس ای مسلمانان! نصرت از کجا می آید؟

کسی به بارگاه خداوند متعال دست نیاز دراز می کند، اذکار را ورد می نمای، کارهای نیک انجام می دهد، ملایک در آسمان ها هم صدای او را می شناسد، که این چه کسی است؟

پس با خداوند متعال رابطه داشته باشید، رضای او را به دست بیاورید، اخلاق، فطرت، طبیعت، روح و پیکر خود را تابع شریعت بگردانیم و در فکر این نباشیم که من دلگی مشر، ولسوال، والی و یا رئیس کمیسیون هستم، به این مسئولیت ها فریب نخورید.

در عهد اصحاب و اسلاف، هرگاه کسی از مسئولیت دور می شد، شکر خدا را به جا می آورد و چنین دعا می نمود، الها! اجر و پاداش این مسئولیت را نمی خواهم، اما با من حساب نکن.

اکنون ما که از مسئولیت دور شویم ناراض می شویم، و خود ما مسئولیت می خواهیم، از راه های مستقیم و غیر مستقیم، از یک راه و راه دیگر، پیشنهاد می کنند که فلان مستحق است و فلان حقدار است.

بلی! من از روی احترام، شما را به یک مسئولیت و منصب می آورم، اما باز شما می دانید و الله متعال، که حق مسئولیت را کما حقه ادا نمائید.

از شما دیگر چیزی نمی خواهیم، یک لائحه داده ایم، تنها بر همان لائحه عمل نمائید.

چقدر مسئولانی که در زمان من تبدیل شده اند، برای من ثابت نشده است که فلانی به خیانت تبدیل شده است. البته، به سبب بی کفایتی و بی پروایی برکنار می کنیم.

هرگاه اصول لایحه را رعایت نکرده باشد، او را با دیگران مقایسه می کنیم و می گوئیم که این شخص قابلیت این کار را ندارد. زیرا او حوصله و شکیبایی این ندارد که اصول امارت اسلامی را عملی کند.

کوشش بکنید کسی که مسئولیت داشته باشد، تمام اصول امارت اسلامی را در اثنای مسئولیت به معنای واقعی مطالعه نماید.

اگر کلان های تان به طبیعت تان سازگاری نداشته باشد، شما کار خود را به طبیعت نسپارید، بلکه شریعت و مرام والای تان را در نظر بگیرید، که مبادا این نظام از دست من خراب شود. من دهن خود را می بندم، با اخلاص و حوصله به کار خود دوام می دهم و اطاعت می کنم.

هرگاه تو اطاعت بکنی، دیگران هم اطاعت می کنند، و خداوند متعال این سلسله را پر از خیر و برکت می گرداند.

یک یادآوری دیگر هم می کنم: ما از ضعف و اشتباهات بسیاری رفقا آگاه می شویم، اما باز هم فیصله نمی کنیم که او را دور بکنیم. زیرا برای ما شخصیت و حیثیت شما بسیار محترم است. ما می دانیم که شما قربانی داده اید و در راستای جهاد زحمت کشیده اید و به دشمن افشا شده اید، اما شما هم خود را اصلاح نمائید.

ما کمیسیون دعوت و ارشاد را به همین هدف ساخته ایم که اصلاح بیاید، شما مردم را از جهاد دور نکنید و نه آنقدر جریحه دار بسازید که مسلمانان بر او بدگمان شوند. زمینه جهاد و خدمت را فراهم بکنید و فضای محبت و اخوت را ایجاد نمائید.

ببینید! اگر شما این ملت را در آغوش خود نگیرید، بدانید که دروازه های دشمن به روی شان باز است.

اما در بین ما مجاهدینِ انگشت شماری می باشند، که هرگاه بین خود بدبین شوند، تا رقیب شان را از این راه منحرف نگردانند، آرام نمی گیرند. هر چیزی که باشد برای اصلاح کوشش کنید، شفقت و ترحم نمائید.

ما که مردم را به سوی اسلام فرا می خوانیم، پس از جهاد چرا می رانیم؟

ببینید! شب و روزهای اندک جهاد باقی مانده است، باز آرمان می کنیم، اما حلاوت و لذت این عبادت را پیدا نمی توانیم.

هرگاه ضرورت پیدا شود (طعنه نمی دهم، این یک ضرورت است) مثلا ما در ننگرهار ضرورت پیدا می کنیم، که باید مجاهدین از میدان وردک مجاهدین بیایند، از غزنی بیایند و از ولایت های دیگر بیایند، هرگاه به مجاهدین صدا بکنیم، می گویند ما نوبت خود را سپری کرده ایم، زمستان است، در بهار می رویم. زمستان و بهار فرض و واجب ندارد. چنانکه شما بیعت کرده اید که در سختی و راحت در هر دو صورت اطاعت می کنیم، برای شما معلوم است که از هر جا مردم به کمک می روند، شما کوشش نمائید که هرگاه این جا از کار خود فارغ شوید، وقت اضافی را اینجا سپری نکنید، نزد مجاهدین خود بروید، آن ها را کمک نمائید، خداوند متعال شما را اجر و پاداش می دهد.

احوال زمان صحابه کرام – رضی الله عنهم – به شما معلوم است. واقعه غزوه تبوک را در کتاب های احادیث خوانده اید، که سه تن صحابه کرام – رضی الله عنهم – از جهاد مانده بودند، با چقدر آزمون ها و تکالیف تحمل ناشدنی مواجه شدند.

یک صحابی – رضی الله عنه – گفت؛ من امروز نماز جمعه را با رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم ادا می کنم، سپس با او همراه می شوم. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم که او را دید، پرسید چرا اینجا مانده ای؟ او گفت: من این فضائل را در نظر گرفته ام.

رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: لَغَدْوَهٌ فی سبِیلِ اللَّهِ، أوْ رَوْحَهٌ، خَیْرٌ مِن الدُّنْیَا وَمَا فِیها. یک صباح یا بیگاه در راه خدا، بهتر از دنیا و ما فیها است.

اکنون ما این مفهوم جهاد را فراموش کرده ایم. لازم است که در هر جایی که رفقای ما به تکلیف باشند، به کمک شان بشتابیم، خواه در قندوز باشند یا در بدخشان. اکنون دشمن به این می کوشد که در بین مجاهدین به نام های قوم، سمت و زیان تفرقه و فاصله پیدا کند. اما ما از این کار جلوگیری می کنیم و در هر جا به کمک رفقای خود می رویم.

برادران! انسان بسیار عاجز است. شاید از طرف ما در حقوق شما نقصان و کوتاهی آمده باشد، شما همه تان مرا عفو نمائید، ما شما را بخشش می کنیم و دعا می نمائیم که خداوند متعال از شما راضی باشد. امیرالمؤمنین بر شما بسیار شفقت دارد و برای تان دعاها می کند.

خداوند متعال در آئنده روز و شب های خوبتری بیاورد.
شما را به الله متعال می سپارم، الله متعال سعادت دنیا و آخرت را نصیب شما بگرداند.

و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
۵ رجب المرجب ۱۴۴۲ ه ق