بس که آمدی برادرم هستی

سهیل مبارز گویی تاریخ تکرار می‌شود و زمزمه‌هایی از اوراق زرینش به گوش می‌رسد. زمزمه‌هایی از تاریخ ابتدای اسلام و مفاهیمی از درس‌های رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم. چرا تاریخ تکرار نشود و چرا نباید باری‌‌دیگر زمزمه‌های اخوت و برادری گوش‌های مار را نوازش ندهد، حال آنکه دانش‌آموزان نهضت محمدی، در حالی که تحفهٔ ایشان را بدست […]

سهیل مبارز

گویی تاریخ تکرار می‌شود و زمزمه‌هایی از اوراق زرینش به گوش می‌رسد. زمزمه‌هایی از تاریخ ابتدای اسلام و مفاهیمی از درس‌های رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم. چرا تاریخ تکرار نشود و چرا نباید باری‌‌دیگر زمزمه‌های اخوت و برادری گوش‌های مار را نوازش ندهد، حال آنکه دانش‌آموزان نهضت محمدی، در حالی که تحفهٔ ایشان را بدست دارند، فاتحانه وارد شهرها می‌شوند و با اخلاق نکو، جهانیان را غرق در عالم حیرت و تماشا قرار داده‌اند. چرا که نه! آنها هم، مانند رهبرشان نصرت الهی را با چشمان دیده و اکنون همانند رهبرشان ندای عفو عمومی را سر می‌دهند.

اگر با دیده انصاف بنگریم، این کلمات در مفهوم خیلی با هم نزدیک‌اند، گرچه در زبان و کلمات متفاوت‌اند، اول فرمودهٔ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در روز فتح مکه «لا تثریب علیکم الیوم فأنتم الطلقاء» و دوم گفته طالبان، روز فتح شهرها «بس که آمدی برادرم هستی».

این کلمات، کلمات زیبا و پر احساسی هستند که این روزها در گوشه‌گوشهٔ افغانستان شنیده می‌شوند‌‌. فضای مجازی را دربر گرفته و جهانیان را، چه مخالف و چه موافق، انگشت به دهان گذاشته است.

گاه طالب و مجاهد، عسکر و اربکی را در آغوش گرفته و او را می‌فشارد و برادر خطاب می‌کند و گاه او را صدا می‌زند و امان می‌دهد و می‌گوید: بیایید شما برادران ما هستید. در یک ویدیویی دیدم که یکی از مجاهدین در غزنی، عساکر امنیت ملی را در آغوش گرفته و می‌بوسد، این صحنه اشک‌های مرا ناخودآگاه جاری کرد و وادار کرد تا این کلمات را بنویسم.

آری! برادرانی که در اوج قدرت و در کمال توانایی انتقام‌جویی، بخشیدند و انتقام نگرفتند.

فاتحانه وارد شهرها شدند، همان‌گونه که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فاتحانه و انتقام‌جویانه وارد شدند و عفو عمومی اعلام کردند و ندای «لا تثریب علیکم آلبوم فأنتم الطلقاء» را سر دادند.

عساکری که تا دیروز مجاهدین را در مقابل چند دالر به آمریکا فروختند. آنها را از خانه‌ها بیرون رانده و راهی کوهستان‌ها کردند. مدارس و مساجدشان را با بمب‌های چندتنی، آوار کرده و برادران‌شان را با جسدهای تکه‌تکه شده راهی قبرستان نمودند، و چه زیباست که این عساکر اکنون با این کلمات مواجه می‌شوند. بیایبد حال که سلاح را گذاشته‌اید، ما برادر هستیم.

اخلاق زیبا و محمدی طالب، در صفحات زرین تاریخ جای خواهد گرفت و تاریخ این کلمات را فراموش نخواهد کرد إن‌شاءالله.

و همانگونه که شبیه این کلمات در فتح مکه شنیده شدند و طنین صدای آن تا آن سوی تاریخ را در نوردیده و قلب میلیون‌ها مسلمان را فتح کردند، باری دیگر تاریخ تکرار شده است.

ندایی که آموزگار و مربی طالبان، یعنی رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به آنها یاد داد، باری دیگر صف‌های مخالفین را شکسته و افواج را سوی طالبان روانه و دلباخته کرده است.

خبرهای فتح بیشتر از صد ولسوالی شنیده می‌شود و زیباتر خبر تسلیم شدن هزاران عسکر با تمام تجهیزات و تحویل‌دادن منطقه و ولسوالی بدون هیچ‌گونه جنگ، قلب‌های مسلمانان را خوش کرده است.

حقا که مدرسه جهاد، توانست چنین مردانی را تربیت کند و حقا که مجاهدین امارت اسلامی، بهترین عملکرد و اخلاق را از خود نشان دادند.

و در تاریخ، در روز انتقام، با این کارنامه و اینگونه درخشیدند، بس که آمدی برادرم هستی!