۲۶ دلو، پایان اشغال‌گری و خروج ذلت‌بار قشون سرخ از افغانستان

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً دیدگاه این وب‌سایت نیست.

تاریخ‌ِ ملت‌ها در لابه‌لای صفحات خود حوادث، وقایع و رخدادهای بسیار مهمی را ثبت کرده‌است. حوادثی که گاهی برای ملت‌ها خاطره‌انگیز و خوش‌حال‌کننده و گاهی نیز ناراحت‌کننده و تلخ بوده‌است. تاریخ پرفراز‌ونشیب افغانستان نیز از این روزها، زیاد به‌خود دیده است؛ روزهایی که برای مردم افغانستان یادآور درد، رنج، مشکلات و بدبختی بوده‌است. همچنان روزهایی که توانسته‌اند قهرمانی و شهامت خود را به اشغال‌گران و زورگویان زمان نشان دهند و برای جهانیان ثابت کنند که فداکاری و جانفشانی در تار‌وپود ملت ما تنیده شده و ما برای استقلال، آزادی کشور و حفظ ایمان، حیا و ناموس خود از هیچ‌چیزی دریغ نمی‌ورزیم. ما خواهان صلح‌وآشتی هستیم؛ اما در برابر زورگویان و متجاوزان کمر خم نمی‌کنیم، بلکه سرهای‌مان را بلند‌واستوار نگاه می‌داریم و راه مبارزه با اشغال‌گران را ادامه می‌دهیم. ما ملتی هستیم که اشغال را بر نمی‌تابیم و همواره تا جان داریم در برابر آن مقاومت می‌کنیم.

۲۶ دلو روزی است که ملت افغان توانست در آن تاریخ‌سازی کند. ۲۶ دلو، همان روزی است که قشون سرخ شوروی با خروج ذلت‌بار خود این دیار را ترک کردند.

۲۶ دلو روزی است که ملت مسلمان و مجاهدپرور افغانستان از یوغ استعمار ارتش سرخ شوروی رهایی یافت. این روز گرچه برای مردم افغانستان، یک‌روز به یاد ماندنی است؛ زیرا کشورشان آزاد شد، استقلال یافت و از اشغال یک‌دهه پر از جور، ستم، نسل‌کشی نجات یافت؛ اما در عین‌حال روزی است که در آن یکی از ابرقدرت‌های دنیا و یکی از امپراطوری‌های که فقط روی زمین خود را می‌دید، چنان شرمسار، خجالت‌بار و درمانده گشت که تا ابد تلخیِ شکست این‌روز را در کام خود احساس خواهد کرد. این ارتش تبهکار، نُه‌ سال کامل در افغانستان چنان دست به غارت زد که کشور را تبدیل به یک ویرانه نمود. قریه‌ها کاملا تخریب شدند، مکاتب تبدیل به‌چهاردیواری شدند، در هر گوشه‌وکنار گورهای دسته‌جمعی حفر شده، مردان‌ و زنان در آن، انداخته شدند. مردم از ترس سربازان خون‌خوار و جنایت‌کار قشون سرخ شوروی که ذره‌ای از رحم‌وعطوفت، شفقت‌ومهربانی در دل‌های‌شان نبود، خانه‌وکاشانه‌های‌شان را رها کردند و به کشورهای همسایه هجرت کردند. تعداد زیادی از هم‌وطنان عزیزمان معلول و شهید شدند. هر شهر و یا روستایی که مردم آن در مقابل این ارتش جانی قدعَلَم می‌کردند و ندای جهاد و مبارزه با مستکبران را سر می‌دادند، آن‌ روستا را با خاک‌وخون یکسان می‌کردند و حتی پرنده‌ای را نمی‌گذاشتند در آن دیار پر بزند. اما از آن‌جایی که قانون خداست هر ظالم و ستمگر روزی چو موری به پای مظلوم می‌افتد و بینی‌اش به خاک مالیده می‌شود. این ابرقدرت با تمام تجهیزات پیشرفته و امکانات مدرن آن زمان، نیز پوزه‌اش به خاک مالیده شد و در برابر گروهی از مجاهدینی که با کم‌ترین امکانات در مقابل آن ایستاد بودند، شکست خورد و درس عبرتی برای سایر متجاوزان و قلدران دنیا قرار گرفت تا دوباره به خود جرئت چنین کاری را ندهند؛ اما از آن‌جایی که بشر آزمند، طمع‌کار، حریص و جاه‌طلب است از شکست دیگران عبرت نمی‌گیرد، بلکه می‌خواهد به نوبه‌ی خود تلخی آن را احساس نماید.

این حرص‌وطمعِ سیطره بر دولت‌ها و استعمار آن‌ها، امریکا را نیز وادار کرد تا دست به‌چنین اقدامی بزند و خواست افغانستان اشغال کند؛ اما این زورگو که از شکست هم‌نوعان خود عبرت نگرفته بود به‌همان روزی روبه‌رو شد که گذشتگانش دیده بودند.