کارهای بزرگ؛ مردان بزرگی می‌خواهد!

فقط اسلام است که در هر حال و در هر زمان و مکان و در هرگونه شرایطی که یک جامعه قرار داشته باشد، می‌تواند آن را تغییر دهد و مغیّر کامل و دقیق و صحیح آن، فقط همین دین اسلام می‌باشد.

بدون تردید، اسلام دینی است که به‌خاطر اصلاح و ساختن هر قشر و تمامی امت‌ها و ملت‌ها، در هر مقطع زمانی‌ای که باشند، یک برنامهٔ کامل و همه جانبه‌ای را در خود دارد و از قابلیت اصلاح و تطهیر جامعه به‌گونه‌ای کامل، برخوردار می‌باشد.

در جهان هستی، ملت‌ها و برنامه‌های عصری هر جامعه، در حال تغییر می‌باشد و این یک اصل و ویژگیِ این هستی است که همواره در یک حالت قرار نمی‌گیرد و بلکه از هر لحاظ؛ اخلاقی، فیزیکی، اصلاحی، جهادی و فکری، رکودی و یا صعودی تغییر می‌کند.

اما فقط اسلام است که در هر حال و در هر زمان و مکان و در هرگونه شرایطی که یک جامعه قرار داشته باشد، می‌تواند آن را تغییر دهد و مغیّر کامل و دقیق و صحیح آن، فقط همین دین اسلام می‌باشد.

در این راستا بدیهی‌ست که اسلام یک صفت است و شیء عارضی، و عارض بدون معروض و صفت بدون موصوف هرگز تحقق نمی‌یابد که همان ذات است؛ یعنی اسلام برای متحقق شدن خود و تحقق یافتن اهداف آن، نیاز به افرادی دارد که برای برپایی چنین هدفی تلاش‌های بی‌دریغانه‌ای به‌راه اندازد و این افراد نیز از جمله افرادی عادی نه، بلکه باید صلاحیت کامل و جامعی را دارا باشند، تا قدم‌های والا و مقدسی بردارند و انقلابی را راه‌اندازی نمایند که رسیدن به هدف را مشخص و میسّر گرداند.

اگر به تاریخ اسلام و به‌ویژه خلفای راشدین و خلافت‌های بعد از آن، نگاهی بیاندازیم و کارکرد آنها را از دید علت موفقیت‌ ایشان بنگریم، عموماً و لزوماً دو چیز به‌نظرمان می‌رسد که باعث شده است آنان در راستای رهبریت و حکم‌فرمایی خود به‌پیروزی نایل آیند.

اول؛ ارتباط محکم معنوی با پروردگار متعال توسط -مثلاً- یک فرد؛ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و یا صحابه و یا پایین‌تر از آنان، یک شیخ بزرگوار.

تمامی آنها حتماً ارتباط محکمی با یک فردی داشتند که آنان را روحیه داده، انگیزه بخشیده و از لحاظ درونی ایمان و یقین را استحکام می‌بخشید؛ زمانی که به زندگی فاتح قدس (محمد فاتح رحمه‌الله) سر می‌زنیم، می‌بینیم که شیخ او برایش می‌گفت: تو مصداق حدیث پیامبر هستی و تو می‌توانی این کار را انجام دهی!

تا اینکه به‌معنای واقعی، موفقیت را از آن خود کرد و خویشتن را بهترین فرماندهان و رزمندگان خود را بهترین لشکریان روی زمین ساخت.

دوم؛ شجاعت، شهامت و قربانی‌های بی‌دریغ رهبران حرکت‌ها.

زمانی که ما به زندگانی هر یک از رهبرانی که موفق شده اند، سری بزنیم، هیچ گوشه‌ای از زندگی آنان را بدون قربانی و تقدیم نمودن جان و مال، نمی‌یابیم، مگر اینکه یا با نفس خود، قدم به‌میدان نبرد پرداخته‌اند و یا مال و اولاد خود را تقدیم این جان‌فشانی‌ها کرده‌اند و یا هردوی آن را نثار این راه نموده‌اند.

بنابراین، اگر اندکی به تاریخ گذشته‌ی افغانستان، که ملت افغان در برابر اشغال سیاه آمریکا و متحدانش قد علم نموده بودند، روشنی اندازیم، خواهیم یافت افرادی را که با تمامی نیرو رزمیده اند و جان و مال و اولاد خود را صرف این راه نمودند تا سرانجام به‌موفقیتی دست یافتند که تاهنوز برای مادی‌گرایان قابل پذیرش نیست.

از ملاعمر گرفته، تا ملامنصور (رحمهماالله) که جان‌های شیرین خود را در این راه، وقف نمودند و در این راه وفات و یا به‌شهادت رسیدند و نیز فرزندان‌شان در خط مقدم نبرد قرار داشتند؛ تا اینکه فرزند ارجمند أمیرالمؤمنین حفظه‌الله در میدان نبرد با نیروهای اشغالگر، دست به‌عملیات استشهادی زده و مایهٔ مباهات برای امت اسلامی و پند و درسی در راستای شجاعت و جان‌فشانی، برای آیندگان این امت قرار گرفتند.

یکی از سربازان و فرماندهان امارت اسلامی افغانستان، معروف به پیرآغا بود، دوستانش حکایت می‌کنند که؛ باری در ولایت ننگرهار در برابر داعش جنگی صورت گرفت و جناب پیرآغا که فرمانده بود، در خط اول قرار داشت و با کمال شجاعت می‌رزمید.

یکی از دوستان برایش گفت: پیرآغا اگر عقب بیایی بهتر است؛ نشود که شهید شوی، چون تو فرمانده هستی!

مجاهدین درک کرده بودند که ایشان یک فرمانده نظامی است و با تلف شدن وی، انگیزه‌ای سایر مجاهدین از بین می‌رود، به همین خاطر برایش پیشنهاد عقب‌نشینی کردند.

اما ایشان نه‌تنها که این پیشنهاد را نپذیرفتند، بلکه با تمام مهربانی بر سایر مجاهدین و با کمال شجاعت و دلاوری فرمود: «تک تک مجاهدین برای مادران‌شان پیرآغا هستند!» انگار ایشان به زبان حال گفتند که؛ من هیچ برتری بر سایر مجاهدین ندارم و هر کدام آنها از خود مادران و خویشاوندانی دارند، مانند من.

و از طرف دیگر اگر همین مجاهدین را از لحاظ معنویت و ارتباطات مخفیانه با الله تعالی مطالعه نماییم، آنها را بهترین فرماندهان و رزمندگان مرتبط با معنویات خواهیم یافت، از نمازهای نفلی و روزه‌های مستحب و سنتی گرفته تا نیایش‌های اشک‌بار و قلوب ذاکر و چشم‌های گلابی‌شان، دعاهای نیمه‌شب آنان جهان را تکان می‌داد، ملاقات آنها در خواب‌های‌شان با رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) و بشارت‌ها و مژده‌های نبوی برای ایشان، که جناب استاد علی انس در این مورد کتابی را به‌رشتهٔ تحریر درآورده است؛ تمامی اینها دلالت بر اوج معنویت و ارتباطات ایشان با خداوند متعال دارد که نمی‌شود در این متن کوتاه آن را گنجانید.

به هرحال، اینها به‌عنوان مشت نمونهٔ خروار بودند که تقدیم کردیم و نمی‌توان تمامی موارد و دستاوردها و شاهکارهای معنوی و مادی مجاهدین؛ رزمندگان و فرماندهان را در این مطلب کوتاه بگنجانیم.

فرجام سخن اینکه، موفقیت‌های بلندتر و رسیدن به‌قله‌های قیادت و سیادت بدون قربانی، جان‌فشانی، از دست دادن نفس، مال، اولاد، جاه و پست و مقام امکان پذیر نیست و هر کسی را که می‌بینیم سرفرازی و پیروزی نصیب وی گردیده، حتماً این دو مورد؛ ارتباط معنوی با خالق لایزال و شهامت و رزمندگی در این راه جهت نیل به سعادت، را داشته اند و در غیر این‌صورت حتماً رو به‌افول گذاشته و در دست یافتن به هدف، دچار نامرادی شده‌اند.