نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
ابویحیی بلوچی سالهای متمادی از تحریک ثانی امارت اسلامی میگذشت، الله متعال به ملت افغان و فرزندان امارت اسلامی؛ یعنی همان سربازان اسلام رهبری شفیق عنایت کردهبود. ما پدر شفیق و رهبر متواضع بنام امیرالمؤمنین ملا عمر مجاهد رحمهالله داشتیم. در جنگها بر علیه دشمن واحد که البته میتوان آن را به ماری دو سر […]
ابویحیی بلوچی
سالهای متمادی از تحریک ثانی امارت اسلامی میگذشت، الله متعال به ملت افغان و فرزندان امارت اسلامی؛ یعنی همان سربازان اسلام رهبری شفیق عنایت کردهبود. ما پدر شفیق و رهبر متواضع بنام امیرالمؤمنین ملا عمر مجاهد رحمهالله داشتیم. در جنگها بر علیه دشمن واحد که البته میتوان آن را به ماری دو سر تشبیه داد که یک سرش آمریکاییها باشند و سر دیگرش اجیران داخلی بودند، تشبیه دهم.
در هیاهوی جنگهای شدید و حملات مختلف آمریکاییها بر مردم ملکی و برمجاهدین و دقیقا زمانی که جنگجویان نا اهل و ناسپاسان بیخرد بنام داعش به صحنه جهاد آمدهبودند؛ ایامی که ما نیاز به دلگرمی پدر شفیق خود داشتیم، دقیقا در همان ایام بود که این رهبر توانا را از دست دادیم.
روزهای سختی بود، همه در حیرت فرورفته بودیم، بیشتر از حملات رسانهای دشمن آمریکایی و غلامانشان، از طعنهها و مخالفتهای داعشیها رنجور بودیم، جنگهای چریکی داعشیها و فتنۀ بزرگ خوارج شدت گرفتهبود، داعشیها در بسیاری از مناطق به فضل کمکهای آمریکاییها و همکاری اجیران داخلی قدرت مطلقه و حاکم بر مردم بودند.
بقول یکی از دوستان که میگفت: داعش یک ترفند خیلی سیستماتیک بود که حرکتها را از پا در آورد، شهرها را به آتش کشید، و شکافهای وسیعی در میان حرکتهای جهادی بوجود آورد. روزهای سختی بود که در تاریخ زرین امارت اسلامی، بیش از هرچیزی ما را حیران کردهبود.
با این وجود ما به نصرت الهی یقین و به بزرگانمان اعتماد داشتیم و با وجود استرسهای شدید و زیاد از وجود و بروز فتنهها، بازهم سکون و اطمینان خاطر داشتیم که بزرگانمان هرگز به ما خیانت نخواهند کرد. این حرکت و این انقلاب به نحو احسن پیش خواهد رفت، خون شهدا و قربانیهای بینهایت ملت ما ضایع نخواهد شد، فتنهها از بین خواهند رفت و قوت ما چند برابر خواهد شد.
آمادگی خود را برای تجدید قوا گرفتیم، چند روزی نگذشت که نظامیِ توانا و سیاسیِ ماهر؛ امیرالمؤمنین ملا اختر محمد منصور بعنوان امیر مؤمنان و رهبرمان تعیین شد.
با تعیین جدید، جنگها شدت گرفت، ما در عرصه سیاست قوت گرفتیم. آمریکاییها به خاکوخون کشیدهشدند، دست ما در عرصه سیاست بازتر شد و ما تبدیل شدیم به گروهی سیاسی و رسمی در سطح جهان.
فتنهگران داعشی و اجیران دستۀ دوم آمریکایی که بطور سیستماتیکی از طرف آمریکاییها اداره میشدند و توسط چرخبالها و قوای هوایی اداره اجیر کابل کمک میشدند. همانوقت بود که رهبر فرزانۀ ما با تاکتیکهای با ارزشی قوت این گروه گمراه را از بین برد و این فتنه را در نطفه خفه کرد.
به جرات میتوانم بگویم: بعد از وفات امیر مؤمنان ملا عمر رحمه الله، خصوصا با به وجود آمدن فتنۀ داعش، دقیقا نیاز امارت اسلامی به فردی بود که در یک دست شمشیر فولادی و در دست دیگر پروندههای سیاسی را بدست بگیرد.
امیر المؤمنین ملا اختر منصور رحمه الله فردی مجرب و از خود گذشته بود. ایشان از تحریک اول مسئولیتهای بزرگ نظامی و سیاسی را در دست داشت و واقعا امارت را از یک تحریک به یک دولت رسمی تبدیل کرد. ایشان برای اهداف بلند امارت اسلامی دست به هر کار مفیدی میزد و در این راه هیچ پروایی برای جانش نداشت و همین باعث شد تا در حالی به لقاءالله بپیوندد که جسمش تکه تکه شود.
رهبرانمان اینگونه به مصاف مرگ میروند.
قلم شکستۀ من عاجز از بیان وصف این بزرگوار است، تاریخ زرین زندگیشان و دستآوردهای بلندشان خود نشانۀ جایگاه والای ایشان هست. بلندپروازی و برنامهریزی دقیق ایشان تا حدی والا بود که ما هنوز هم از روش سیاستشان استفاده میکنیم.
نکتۀ عطفی که میخواهم ذکر کنم این است که: برخلاف آنچه که بسیاری از مردم بیخبر گمان میکنند و برعکس نظریه و فکریه انسانهای متعصب، رهبرانمان پیش از همه به مصاف مرگ میروند، آنها مرگ در راه الله را آرزوی خود میدانند.
رهبرانمان برای رسیدن به اهداف والای جهادی، حاضر هستند تکه تکه شوند، تا آرمانهای بلند ملت عزیزمان زیرپاها لِه نشوند وغرور دشمن متکبر شکسته شود.
بنا کردند خوش رسمی به خاک و خون غلطیدن خــدا رحمت کنــد آن عاشقـان پاک طینــت را
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.