وطن‌دوستی در چارچوب شریعت

با یک نگاه به سیرا زندگانی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بر این مسئله به‌خوبی پی خواهیم برد که؛ در سال سیزدهم بعثت، زمانی که آزار و اذیت مشرکان مکه به اوج خود رسیده بود، رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم با سخت‌ترین آزمون مواجه گردید.

بدون تردید، وطن‌گرایی و وطن‌دوستی عبارت از تقویت‌بخشیدن ارتباط در میان افراد یک سرزمین است و در این راستا ملت‌ها ترغیب داده می‌شوند که با استفاده از این روابط، مصالح و منافع علیای خود را تحقق بخشند. اسلام نیز تحقق، تقویت و استحکام این روابط را یک فریضهٔ لازمی می‌داند.

 

دکتر احمد بشیتی در این مورد بسیار زیبا می‌فرماید: «دوستی و وابستگی به وطن، اصل شرافتمندانه و با عظمتی‌ست که در هیچ حالتی با دنباله‌روی و به هیچ شکلی از اشکال آن سازگار نیست. دوستی به‌ وطن، شعور وابستگی به‌ وحدت اجتماعی پیوسته‌ای است که در سایه‌ی عقیدهٔ اسلامی زیست نموده و برای رسیدن به‌ زندگی آزادانه و بزرگوارانه‌ای تلاش دارد».

 

اما این وطن‌دوستی نباید در برابر احکام الهی قرار گیرد و در عوض شریعت اسلامی مبادله شود؛ چون اگر در سرزمین خود احکام الهی را نتوانیم درست تطبیق دهیم و یا عمل‌کردن بر دین سخت شود؛ طوری که بر حجاب مهر ممنوعیت زده شود و آزادی مراسم مذهبی، گرفته شود، در این حال، هجرت لازمی است و نیز اگر در میان وطن و دین تقابلی به میان آید، بدون شک که دین ترجیح می‌یابد.

 

با یک نگاه به سیرت رسول اکرم -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- به این مسئله به‌ خوبی پی خواهیم برد که در سال سیزدهم بعثت، زمانی که آزار و اذیت مشرکان مکه به اوج خود رسیده بود، رسول‌الله -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- با سخت‌ترین آزمون مواجه گردید، تا جایی که در دو راهی قرار گرفته بود؛ طوری که یا دین را ترک کند یا برای حفظ دین، وطن محبوب خود (مکه) را به عقب بگذارد، اما رسول‌الله -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- دین را برتر دانسته و برای حفظ آن، وطن را ترک کرد.

 

زمانی که رسول‌الله -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- از مکه خداحافظی می‌کرد، عشق به وطن در دلش می‌جوشید. واقعاً سخت است کسی از دیاری که در آن بزرگ شده مهاجرت کند. بنده این مفهوم را زمانی بهتر درک نمودم که از وطن، خارج شدم. چنان بر من سخت می‌گذشت گویا زنده پوست بدنم را می‌کَشند، اما با خود گفتم: «ای وطن! به خاطر آموزش دین خدا ترکت می‌کنم که از تو بهتر است و امید که دوباره برگردم».

 

به هر حال، رسول‌الله -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- در لحظه‌ی خروج از وطن، سرزمین محبوب خود را مخاطب قرار می‌دهد، با آن صحبت می‌کند و قسم می‌خورد، می‌گوید: «ای مکه! اگر مردم تو مرا مجبور نمی‌کردند، هرگز از تو خارج نمی‌شدم». این واقعهٔ کوتاه توسط علمای سیرت، تحت عنوان «وداع النبی -صلى الله علیه وسلم- لمکه» ذکر شده است.

 

در این‌جا چند نکته قابل ذکر است:

 

۱- وطن‌دوستی گناه نیست، بلکه مانند محبت با والدین، برادران و خویشاوندان، یک ویژگی طبیعی و فطرتی انسان است که نمی‌توان از آن رهایی یافت؛ البته این غریزه نیز همانند سایر غرایز انسانی، باید در چارچوب شریعت مدیریت شود؛

 

۲- زمانی که دین و وطن در تقابل قرار می‌گیرند، ترجیح باید با دین باشد؛ یعنی به‌خاطر وطن و منافع ملی نمی‌توان دین را ترک کرد، بلکه برعکس، برای حفظ دین می‌توان وطن و منافع ملی را قربانی داد؛

 

۳- در چارچوب دین، وطن‌دوستی، حفظ و پاس‌داری از منافع و ارزش‌های ملی، نه‌ تنها که مردود نیست، بلکه برای ملت متدین، کار ثواب و تقرب به‌ حساب می‌آید؛

 

۴- شرط وطن‌دوستی این است که در چارچوب دین باشد و نیز بالاترین ارزش، دین است که در سایه آن، وطن‌دوستی انجام می‌شود.

 

این نکته بسیار حایز اهمیت است؛ زیرا اگر در مقابل وطن‌دوستی، دین نادیده گرفته شود، او جای دین را می‌گیرد و برای مردم به بالاترین ارزش تبدیل می‌شود، حتی ممکن است فرد مسلمان را به بی‌دینی سوق دهد. بنابراین علامه اقبال، شاعر بزرگ، وطن را بزرگ‌ترین بت زمانه شناسایی کرده، که مفهوم کلامش چنین است: «در میان این خدایان تازه، بزرگ‌ترین آن وطن بوده و لباسی که بر تن دارد، کفن دین است».

 

وطن‌پرستی و یا وطن‌دوستی از لحاظ اندیشهٔ غربی یا ناسیونالیسم دقیقاً همین است.

 

فرجام سخن این‌که، وطن‌دوستی در ذات خود عیب و یا گناهی نیست، بلکه غریزهٔ فظری انسان‌ها است که یک مسلمان نیز می‌تواند از این طریق تقرب الی‌الله را به‌دست آورده و از همین طریق، دفاع از وطن و زدودن هرگونه گرد و غبار از چهرهٔ آن، هدف اصلی و اساسی اسلام را به‌ دست آوریم که این بدون این‌که ما جغرافیایی داشته باشیم و از طریق محبت با آن، به‌ منافع علیای اسلامی و انسانی دست یابیم، امکان ندارد؛ اما نباید بر دین و عقیدهٔ اسلامی‌مان ترجیح یابد و هرگاه، این دو در تقابل قرار گرفتند بلافاصله باید به‌ دین تمسک جُست؛ چون در غیر این‌صورت، وطن‌دوستی منجر به‌ ترک دین یک مسلمان می‌شود؛ زیرا آن‌هایی که دین را ترک کرده‌اند، وطن و منافع ملی خود را به‌ بالاترین ارزش و حتی معیار تقدس تبدیل نموده‌اند، که بدون شک این‌گونه وطن‌دوستی مردود بوده و در قاموس شریعت و اعتقاد اسلامی جای ندارد.