نگاهی به کتاب گرانسنگ امارت‌شناسی/ بخش پنجم

مولوی سیف‌الله محمود به همراه اندیوال‌های مجاهد خود از اوایل زمان تحریک سابق در صف امارت اسلامی بودند و در جنگ‌های شمال شرکت داشتند و بعد از شکست آمریکا هم جزء اولین گروه‌هایی بودند که جهاد علیه آمریکایی‌ها را آغاز کردند.

چهارمین حرکتی که از نظر تاریخ با حرکت ملا روزی‌خان نزدیک است، قیام علیه آمریکایی‌ها را آغاز کرد و در کتاب ذکری از آن نشده، حرکت مولوی سیف‌الله محمود در کوه‌های بهرامچه بود.

مولوی سیف‌الله محمود به همراه اندیوال‌های مجاهد خود از اوایل زمان تحریک سابق در صف امارت اسلامی بودند و در جنگ‌های شمال شرکت داشتند و بعد از شکست آمریکا هم جزء اولین گروه‌هایی بودند که جهاد علیه آمریکایی‌ها را آغاز کردند.

 

ایشان در شوال ۱۴۲۲ هـ.ق یعنی تقریبا یک ماه بعد از حملهٔ آمریکا مجاهدین خود را جمع می‌کند، آنان را ترغیب به جهاد می‌دهد و کار را آغاز می‌کنند، البته در قدم اول تصمیم می‌گیرند تا ده‌ها زندانی از میان اندیوال‌های خود را که در شبرغان زندان بودند، آزاد کرده و سپس کارهای نظامی را آغاز کنند.

 

در تاریخ ۲۲ دلو ۱۳۸۱ه‍ـ.ش اولین عملیات خود را به همراه مجاهدین بر منطقهٔ چوتو در براپچهٔ هلمند موفقانه انجام می‌دهند و از آن به بعد راه جهاد را پیش می‌گیرند.

 

ایشان در سال ۲۰۰۷ میلادی شهید شدند؛ اما اندیوال‌های‌شان تا به حال در صف امارت اسلامی بوده و خدمات شایانی در دورهٔ جهاد و بعد از فتح انجام دادند. خداوند متعال شهادت شهدا و قربانی‌های مجاهدین را به درگاه خود قبول کند.

 

مؤلف این بحث را ادامه می‌دهد و دربارهٔ دوران عملیات چریکی و مخفیانه می‌نویسد: دورهٔ پنج‌ساله از ۱۳۸۰ هـ.ش تا ۱۳۸۵، مرحلهٔ دعوت و فعالیت‌های مخفیانهٔ جهادی بود. نشر شب‌نامه‌‌ها، بیدارساختن مردم در مقابل اشغال‌گری آمریکا و یادآوری وظیفهٔ جهادی، تهدید و هشدار به حامیان آمریکاییان، همچنین حمله‌های هدفمند بر آمریکایی‌ها و دست‌نشاندگان‌شان، از فعالیت‌های جهادی مهم این مرحله بود.

 

طی این مدت تشکیلات امارت اسلامی که شامل شورای رهبری، کمیسیون‌های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بودند، تشکیل شدند.

 

در سال ۱۳۸۵ هـ.ش، تشکیلات جهادی امارت اسلامی تقریبا به کل کشور گسترش یافته بود. با فرارسیدن سال نو، عملیات جهادی تغییر کرد، مجاهدین از فعالیت‌های مخفیانه و حملات موشکی به حملات و کمین‌های گسترده بر اهداف ثابت و متحرک دشمن روی آوردند.

 

در سال ۱۳۸۸ هـ.ش، برابر با ۲۰۰۹ میلادی، تحولات گسترده‌ای در جنگ افغانستان مشاهد شد. در آن سال، دولت جدیدی به رهبری باراک اوباما در آمریکا شروع به کار کرد. اوباما استراتیژی جنگی جدیدی را برای افغانستان اعلام نمود و جنرال جدیدی به‌نام مک‌کریستال را منصوب کرد و ده‌ها هزار نیروی تازه‌نفس را به افغانستان آورد. از این رو با بیشترشدن تعداد سربازان آمریکایی تلفات‌شان بیشتر شد و سال ۲۰۱۰ میلادی، خونین‌ترین سال برای آمریکایی‌های بود.

 

در ادامه مؤلف استراتیژی جنگی سه رییس‌جمهور آمریکا؛ جورج بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد‌.

 

استراتیژی جنگی هر سه رییس‌جمهور در ابتدا تشدید جنگ در افغانستان بود و در آخر هر سه‌تای آن‌ها به ناکامی و شکست خود اعتراف کردند.