نکاتی مربوط به واخان!

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً دیدگاه این وب‌سایت نیست.

موضوع واخان بار دیگر زمانی در رسانه‌ها داغ شد که یک سایت دفاعی پاکستان نوشته بود که “با تاجیکستان به سبب سلطه بر واخان همسایه شدیم.”

 

مهمترین نکته قبل از تحلیل موضوع فوق، اینست که چرا این موضوع اخیراً مطرح شده است؟ آیا ربطی به حملات پاکستان در برمل و حملات افغانستان در آن سوی خط فرضی دیورند دارد یا خیر؟ مسئله بدون هیچ مقدمه‌ای به‌طور ناگهانی مطرح نمی‌شود.

 

این موضوع زمانی به میان آمد که نیروهای شجاع افغان برای اولین بار در آن سوی خط دیورند عملیات انجام دادند.

 

این اولین بار بود که نیروهای مجاهدین در آن سوی خط فرضی دیورند به مخفی‌گاه‌های تروریست‌ها و حامیان آنها حملات سنگینی راه انداختند. این عملیات ویژه که از سوی وزارت دفاع ملی افغانستان طراحی شده بود، مراکز مهم تروریست‌ها را در آن سوی خط فرضی هدف قرار داده و از بین بردند.

 

نیروهای ویژه امارت اسلامی برای از بین بردن این اشرار به آن سوی خط فرضی دیورند پس از آن گذشتند که چند روز پیش چندین هواپیمای جت پاکستانی مهاجران و کودکان وزیرستانی را به نام مخالفان خود در ولسوالی برمل ولایت پکتیکا بمباران نموده و آن‌ها را به شهادت رساند.

 

وزارت دفاع ملی گفت که در این حملات، مراکز عناصر شریر و حامیان آن‌ها که حملات را از آنجا در خاک افغانستان سازماندهی می‌کردند، هدف قرار داده شده است.

 

عبور نیروهای افغان از خط فرضی دیورند پاسخ تلافی‌جویانه به این تجاوز بود. در این واکنش، مخفیگاه‌هایی توسط سلاح‌های سنگین هدف قرار گرفته است که جهت حملات به افغانستان از آن‌ها کار گرفته می‌شد. این در حالی است که بلوچ‌های ناراض از تشکیلات پاکستانی گفته اند که دولت پاکستان به‌طور مرتب داعش را در منطقه مستونگ بلوچستان تعلیم می‌دهد. در حالی که امارت اسلامی بارها از دولت پاکستان خواسته است که روند تعلیم تروریست‌ها را متوقف کند.

 

به‌هر حال؛ بحث ما این بود که آیا پاکستان واقعاً می‌تواند دهلیز واخان را تصرف کند؟ از نظر حقوقی این موضوع چگونه ارزیابی می‌شود و چگونه می‌تواند از این منطقه‌ای صعب‌العبور نفع به دست آورد؟

 

لازم به ذکر است که واخان نه تنها برای افغانستان بلکه برای کشورهای متصل به این دهلیز نیز اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. واخان تنها موضوع افغانستان نیست، بلکه چین و تاجیکستان نیز در این بحث دخیل هستند.

 

اولین و مهمترین بحث اینست که مناطق گلگت و بلتستان پاکستان کنونی از طریق دهلیز واخان، در جوار ما قرار دارد. اینها مناطقی هستند که برای پاکستان حیثیت فدرالی دارند، اخبار ناامنی هر از چند گاهی از اینجا منتشر می‌شود و حکومت پاکستان هنوز بر آنها اختیار کامل پیدا نکرده است.

 

موضوع مهم دیگر این است که واخان منطقه‌ای است که هر دولتی باید از آن به عنوان مسیر تجاری و ترانزیتی استفاده کند. واخان منطقه بسیار صعب‌العبور است که کاملاً با برف و یخ پوشیده است. تبدیل نمودن این منطقه به مسیر ترانزیتی مستلزم بودجه فراوان، نیروی انسانی کافی و حتی حمایت چندین کشور و سازمان است.

 

نکته دیگر این که چین و تاجیکستان به خوبی می‌دانند که پاکستان تجارت ایجاد ناامنی در منطقه و حفاظت و تعلیم انواع نیروهای مسلح را آغاز نموده است و هنوز هم این کارها را انجام می‌دهد. به‌همین‌ دلیل چین و تاجیکستان هرگز نمی‌خواهند که پامیر تحت تصرف فوج تروریست‌ باشد.

 

در حال حاضر دولت افغانستان نیز در مورد موضوع پامیر با چین و تاجیکستان بسیار حساس است. بنابر این، مسائل زیادی وجود دارد که این موضوع را پیچیده‌تر می‌سازد. بناءً یک ‌کشور قرض‌دار مثل پاکستان در حال حاضر هرگز نمی‌تواند این منطقه استراتژیک را تحت سلطه خود درآورد.

 

از سوی دیگر، پس از سال‌های طولانی اولین بار است که پامیر در حکومت امارت اسلامی جایگاهی پیدا می‌کند و مولوی محمد یعقوب مجاهد وزیر دفاع ملی می‌گوید که پامیر حیثیت سر نظام را دارد. فراتر از این؛ در حاکمیت امارت اسلامی خدمات انسان‌ها به این ولسوالی بدخشان رسیدند، به باشندگان آن به چشم انسان‌ها نگاه شده و نیازهای اولیه شان برآورده شد. همچنین مقامات عالی رتبه نظامی و اداری حکومت به آنجا رفتند، وزارت دفاع ملی تشکیلات و کندک‌های مختلف و… ایجاد کرد.

 

به نظر می‌رسد که این موضوع نیز یک توطئه‌ای از سوی دولت پاکستان بود تا اذهان مردم افغانستان را به هم ریخته و آن‌ها را به جنگ با دولت خود مبتلا سازند. حملات نیروهای امارت اسلامی در آن سوی دیورند این مسئله را نیز روشن می‌کند که افغان‌ها به هیچ دلیلی دشمنان خود را رها نمی‌کنند و آنها را تا خانه تعقیب می‌نمایند.