مهاجران افغان و مسئولیت مشترک همسایگی

توجه: مقالات وبسایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوما وبسایت نیست

هیچ رابطه‌ای در جغرافیای منطقه‌ای ما، به اندازه پیوند میان مردم افغانستان و ایران، درهم‌تنیده و چندلایه نیست؛ زیرا از زبان و دین مشترک تا تاریخ پرفرازونشیب مهاجرت؛ همه حکایت از سرنوشتی دارند که در بسیاری مقاطع، در هم گره خورده است. اما امروز، با نگاه به موج تازه اخراج مهاجران افغان از ایران، پرسشی اساسی پیش روی ما قرار می‌گیرد: چگونه باید این پیوند تاریخی را پاس داشت؟

 

بی‌گمان، کشورها حق دارند که سیاست‌های مهاجرتی خود را تنظیم کنند؛ اما در مواجهه با واقعیت انسانی مهاجرت، تصمیم‌ها تنها فنی و اداری نمی‌باشند؛ بلکه بعدی اخلاقی، انسانی و آینده‌ساز دارند. مهاجر افغان، انسانی‌ست که خانه‌اش را در میان خاک و آتش جای گذاشته و امیدش را به دستی بسته بود که همسایه‌وار برای یاری دراز شده بود.

 

نباید فراموش کرد که همین مهاجران، سال‌ها در متن جامعه ایران زیسته‌اند، نان حلال خورده‌اند، کار کرده‌اند و حتی گاهی از حقوق اولیه محروم مانده‌اند، اما باز هم نقش خود را در سازندگی و پایداری اقتصاد و فرهنگ، فروگذار نکرده‌اند. حالا، اگر قرار باشد این انسان‌ها، بدون بررسی دقیق وضعیت حقوقی و انسانی‌شان، تنها به عنوان «مهاجر غیرقانونی» دیده شوند، بزرگ‌ترین زیان متوجه روح همزیستی در منطقه خواهد شد.

 

فرجام سخن این‌که، مشارکت تاریخی دو ملت، امروز نیازمند زبان تازه‌ای در سیاست‌ورزی است؛ زبان فهم، مدارا و نگاه انسانی. در دنیایی که بحران‌های جهانی راهی جز همکاری و همیاری باقی نگذاشته‌اند، رفتار با مهاجران باید بر پایهٔ کرامت انسانی و اصول دین مشترک ما باشد. آیندهٔ منطقه، بر دوش کسانی خواهد بود که در زمان بحران، کرامت را فراموش نکردند، و این حقیقتی است که در حافظهٔ تاریخ خواهد ماند.