منفور سیاستمداران و محبوب مردمان

سالهای سال است که افروختن آتش جنگ و دامن زدن به برادرکشی را سیاستمداران دور و نزدیک تجربه کرده و از تنور داغ آنها برای خود نان‌ها پخته و ثروت‌ها ملی را به یغما برده اند پس قطعاً آرامش و ثبات کشور را هرگز تحمل نخواهند کرد.

پس از فتح تاریخی و معجزه آسا شهر زیبای کابل آنهم بدون جنگ و خونریزی و اعلام عفو عمومی برای همه کارمندان و کارکنان دولت پیشین و استقرار نیروهای جان‌بر‌کف امارت اسلامی در این شهر و تأسیس امارت اسلامی به جای جمهوریت، واکنش‌های بسیار مختلفی را در میان سیاستمداران کشورهای غربی و رهبران کشورهای عربی و سران کشورهای اسلامی شاهد بودیم.

بسیار از سیاستمداران بلافاصله شمشیر بر روی بسته و با شدیدترین حالت استقرار امارت اسلامی را محکوم کرده و تحریم‌های اقتصادی ظالمانه و انزوای سیاسی جابرانه را بر علیه این حکومت نو پا و تازه تاسیس وضع کردند.

برخی دیگر هم با لحن ملایم‌تری از محکوم کردن زبانی خودداری نموده ولی شدیداً ابراز نگرانی نموده ولی در عملاً تحریم و انزوا این دولت را آغاز کرده و با تحریم کنندگان مشارکت و همکاری کرده اند.
گروه سوم هم سکوت را ترجیح داده و هیچ گونه اظهار نظری نکرده ولی از به رسمیت شناختن امارت اسلامی خودداری نموده و عملاً هیچ مراوده و مذاکره ای تاکنون با امارت نداشته‌اند.
وجه مشترک همه این سیاستمداران (اسلامی و غیر اسلامی، شرقی و غربی، عرب و عجم) آنست که هر روز منتظر بهانه ای هستند تا علیه این حکومت تازه تاسیس برخواسته و با تبلیغات گسترده و شایعه پراکنی و سناریو سازی بزرگان و رهبران این دولت را ناکارآمد جلوه داده و برای آینده ملت افغانستان اظهار نگرانی نموده و خود را دایه مهربان تر از مادر نشان داده و با ریختن اشک تمساح دوستی خاله خرسه خود را نشان داده و جار و به جنجال به راه بیندازند.
چنان که در ماجرای تعویق تحصیل دختران [تا فراهم شدن شرایط لازم] شاهد بودیم که حتی برخی از دوستان مخلص هم فریب تبلیغات دشمن را خورده و همگام با آنان و در برخی از موارد پیشگام تر از آنان علیه امارت اسلامی، رهبر و بزرگان آن موضع گرفته و بدون در نظر گرفتن واقعیت ماجرا سخنان ناصواب بر زبان رانده و آب در آسیاب دشمن ریختند.
یا اخیرأ در ماجرای تنبیه تعدادی از مجرمان و اجرای آن در ملا عام بسیاری از سازمانهای به اصطلاح حامی حقوق بشر پروپاگاندای بزرگی به راه انداخته و خواهان برخورد شدید جامعه جهانی با سران امارت اسلامی شده و ممنوعیت سفر خارجی به ویژه سفر معنوی حج برای آنان شدند.
حال بماند که این سازمان ها در قبال جنایت ۸ ماهه اسراییل و نتانیاهوی خونخوار سکوت مرگ باری اختیار نموده و بسیار منفعلانه با جنایات آنان برخورد می کنند.
اما در قبال دولتمردان که هنوز اصراری عجیبی ادامه تحریم داشته و به هیچ حاضر به رسمیت شناختن و ایجاد روابط دیپلماتیک نیستند؛ اما در بین مردم و ملت‌ها شاهد هستیم که مردم بسیار واقع‌گرایانه با این موضوع کنار آمده و با مقایسه کردن عملکرد دولت‌های پیشین و خدمات امارت اسلامی به درستی مسئولان امارت اسلامی را شناخته و حمایت کامل خود را از آنان نشان می‌دهند.
چنان در سفر اخیر برخی از مسئولان امارت به سرزمین وحی شاهد هستیم که مردم مسلمان کشورهای مختلف جهان با چه شور و حالی از سران امارت استقبال نموده و چگونه احساسات پاک خود را نسبت به آنان نشان داده و از خدمات انجام شده آنها تقدیر نموده و آنان را نسبت به خدمات بیشتر در آینده تشویق می کنند.
این دو واکنش متفاوت، دلایل خاص خودش را دارند، علت نفرت سیاستمداران شاید به شکست و سرخوردگی آنها در میدان جنگ و بر سر میز مذاکره برگردد؛ وقتی آنان اقتدار نظامی، ایستادگی، پایمردی و مبارزه سربازان جان فدا و اخلاص، پارسایی و خدا ترسی و قاطعیت و جدیت رهبران جان بر کف امارت اسلامی را از نزدیک تجربه کرده و زهر ضربات سهمگین آنان را چشیدند؛ می دانند که در صورت استقرا این حکومت اسلامی و توسعه و پیشرفت و عمران و آبادانی کشور افغانستان؛ با چه حاکمیت مقتدر و ملتی مبارز رو به رو خواهند شد و کنترل کردن و به زانو در آوردن آن چقدر سخت خواهد بود، به همین دلیل است که آنان تمام توان و تبلیغات خود را صرف خواهند کرد تا مانع آبادانی، استقلال و پیشرفت کشور و مانع موفقیت و بهروزی و شادکامی ملت و دولت شوند.
سالهای سال است که افروختن آتش جنگ و دامن زدن به برادرکشی را سیاستمداران دور و نزدیک تجربه کرده و از تنور داغ آنها برای خود نان‌ها پخته و ثروت‌ها ملی را به یغما برده اند پس قطعاً آرامش و ثبات کشور را هرگز تحمل نخواهند کرد.
اما مردمان منصف و با وجدان هنگامی که مبارزات، جانفشانی و جانبازی و قربانی‌های دوران جنگ و سنگر دیده و اکنون شاهد خدمت‌‌های مخلصانه و تلاش های دلسوزانه مسئولان هستند و برنامه های آنها را جهت تامین امنیت کشور، توسعه و پیشرفت پروژه‌های ملی و غیره را می بینند، ناخواسته محو وارستگی و فرهیختگی و جهاد و مبارزه آنها شده و برای آنان احترام خاصی قایل شده و به موفقیت و سربلندی آنان در عمران و آبادانی و پیشرفت و توسعه کشورشان چشم امید داشته و برای آنان احترام و محبت ویژه قایل خواهند شد و در حد توان خود به چنین مسئولانی محبت خواهند ورزید و گذر زمان نشان خواهد داد این مردان بی ادعا ولی خدمتگزار در سایه الطاف خداوندی چه تحولات مثبتی ایجاد خواهند کرد.
این است علت نفرت سیاستمداران و راز محبت شهروندان و مردم عادی