ملا اخترمحمد منصور؛ برگ زرینی در تاریخ امارت اسلامی!

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً این وب‌سایت نیست.

افغانستان سرزمینی‌ست که در طول تاریخ، همیشه با عزت، غیرت و استقلال شناخته شده است؛ کشوری که ابرقدرت‌های دنیا یکی پس از دیگری در آن شکست خورده و به زباله‌دان تاریخ پیوسته‌اند. پهنای این سرزمین در طول تاریخ شاهد فداکاری‌ و جان‌نثاری‌ مردانی بوده که برای حفظ دین، عزت و استقلال مردم‌شان، جسم خویش را سپر کرده و در برابر اشغال‌گران جانانه ایستادگی نموده‌اند.

 

بعد از شکست شوروی و بیرون‌رفتن مزدوران داخلی‌اش، مدت زیادی نگذشته بود که آمریکا و هم‌پیمانانش به افغانستان حمله‌ور شدند. این‌بار نیز مردم مسلمان این سرزمین ساکت ننشستند. مجاهدین امارت اسلامی، با تکیه بر ایمان، صداقت و عزم راسخ‌شان وارد میدان شدند و در خط مقدم نبرد علیه دشمن تا دندان مسلح ایستادند؛ آن‌هم با هدف والایی چون برپایی نظام اسلامی و برچیدن بساط اشغال‌گران.

 

در این مسیر پاک، مجاهدین زیادی به مقام عالی شهادت نائل شدند؛ از افراد عادی گرفته تا فرماندهان و بزرگان جهادی؛ قافله‌ای که در رأس آن، نام پرافتخار امیرالمؤمنین ملا اخترمحمد منصور -رحمه‌الله- همچون ستاره‌ای در دل تاریکی شب می‌درخشد؛ رهبری دلسوز و فداکار که برخلاف دروغ‌پراکنی‌ رسانه‌های دشمن، هرگز از جغرافیای افغانستان خارج نشد و همیشه در کنار مجاهدین حضور داشت؛ خصلت نیکویی که در میان دیگر احزاب، گروه‌ها و جریان‌های سیاسی و جهادی کم‌تر به چشم می‌خورد.

 

پس از اعلام وفات امیرالمؤمنین ملا محمدعمر مجاهد -رحمه‌الله- امارت اسلامی افغانستان وارد مرحله‌ای شد که بسیاری آن را خطرناک‌ترین مقطع تاریخ این حرکت می‌دانستند. خلأ رهبری، فشارهای خارجی و تبلیغات سنگین استخباراتی، همگی در یک زمان تمرکز یافته بودند تا این جنبش مبارک از درون فرو بپاشد؛ اما در همین زمان، شخصیتی در رأس رهبری قرار گرفت که با ترکیبی از تجربه، تدبیر و شناخت میدان، توانست کشتی امارت اسلامی را از دریای پرتلاطم آن زمان عبور دهد.

 

ملا اخترمحمد منصور -تقبله‌الله- پیش از رسیدن به امارت، سال‌ها در سطوح عالی این حرکت ایفای نقش کرده بود؛ از مدیریت بخش هوانوردی در دوره اول امارت گرفته، تا عضویت در شورای رهبری و مسئولیت‌های کلیدی در ولایت‌ها. ایشان دومین رهبر امارت اسلامی و از جمله شخصیت‌های مؤثر و باتدبیر بود، جناب ایشان از همان آغاز در شکل‌گیری و نشأت امارت اسلامی نقش مهمی داشت.

 

تقوا، اخلاص، بصیرت جهادی، درک عمیق از شرایط سیاسی و توانایی بالا در مدیریت امور، از ویژگی‌های برجسته‌ی وی بود؛ ویژگی‌هایی که برای رسیدن وی به هدف اصلی‌اش که همانا استقلال کامل افغانستان از سلطه بیگانگان و برقراری نظام شریعت اسلامی بود، نقش حیاتی ایفا می‌کرد.

 

وی اهل مشورت بود، به صحبت و نظر دوستانش گوش می‌داد، مسئولیت‌ها را به افراد شایسته می‌سپرد و به فرماندهان و مسئولین تأکید می‌کرد که با مردم با مهربانی رفتار کنند. او از نظر فکری و مذهبی، پیرو مکتب اهل سنت و مقلد امام اعظم، ابوحنیفه -رحمه‌الله- بود. علاقه‌ی خاصی به سیرت خلفای راشدین داشت و با همه‌ی مشغله‌هایش، رسانه‌ها را دنبال می‌کرد و برای کارهای فرهنگی امارت اسلامی، رهنمایی‌های خاصی ارائه می‌نمود.

 

بعد از وفات امیرالمؤمنین ملا محمدعمر مجاهد -رحمه‌الله- مسئولیت سنگین رهبری امارت اسلامی بر دوش او گذاشته شد. در مقابل، جناب ایشان سال‌ها با صبر، حکمت و جهاد، این مسئولیت را به خوبی پیش برد تا این‌که سرانجام در روز شنبه ۱۴ شعبان ۱۴۳۷ ه‍.ق، برابر با اول جوزای ۱۳۹۵ خورشیدی، در منطقه مرزی میان ریگستان قندهار و نوشکی بلوچستان، در حمله طیاره بی‌پیلوت آمریکا، به شهادت رسید. إنا لله وإنا إلیه راجعون.

 

شهادت او ضایعه‌ای بس عظیم برای امارت اسلامی و ملت افغانستان به شمار می‌رفت؛ اما این فاجعه نه تنها مجاهدین را متوقف نکرد، بلکه خون پاکش الهام‌بخش نسلی شد که با ایمان راسخ‌، عزم استوارتر و امید روشن‌تر، راه جهاد و استقلال را ادامه دادند.

 

امروز ثمره‌ی مجاهدت‌های بزرگ‌مردانی چون او در سایه‌ی حاکمیت اسلامی دیده می‌شود و پرچم توحید که برای برافراشتن آن جان داد، با عزت در سراسر کشور در اهتزاز است؛ شهادتی که سرآغازِ پایان سلطه‌ی بیگانگان بود.