مدرنیسم را به قیمت استقلال خریدار نیستیم!

عمر سعید به تاریخ ۷ ذوالحجه ۱۴۴۲هق، دقیقا زمانی که امارت اسلامی در قوی‌ترین موقف قرار دارد؛ هیئتی بلندپایه به رهبری معاون سیاسی و رئیس دفتر سیاسی قطر ملا عبدالغنی برادر با هیئت جهت های مقابل افغانی به رهبری داکتر عبدالله عبدالله به هدف تسریع پروسه صلح، در شهر دوحه پایتخت قطر گفتگوها را از […]

عمر سعید

به تاریخ ۷ ذوالحجه ۱۴۴۲هق، دقیقا زمانی که امارت اسلامی در قوی‌ترین موقف قرار دارد؛ هیئتی بلندپایه به رهبری معاون سیاسی و رئیس دفتر سیاسی قطر ملا عبدالغنی برادر با هیئت جهت های مقابل افغانی به رهبری داکتر عبدالله عبدالله به هدف تسریع پروسه صلح، در شهر دوحه پایتخت قطر گفتگوها را از سر گرفتند.

در نشست ابتدایی؛ ملا عبدالغنی برادر به نکته ظریف اشاره کرده چنین گفتند: “ما پیشرفت می‌خواهیم، زندگی خوب و راحتی می‌خواهیم، اما به قیمت ارزش‌های اسلامی، استقلال و آزادی ما نه. این صدای قلب مردم است که همه ما می‌دانیم.”

به جرأت می‌توان گفت: اصلی‌ترین عامل اختلافات چهل و سه ساله ملت و حکومت در افغانستان؛ “خریدن مدرنیسم به قیمت استقلال است”. به عبارت آسان‌تر؛ در این چهل و سه سال اخیر، حکام افغان به بهانه مدرن‌سازی و آوردن تکنالوجی؛ به اسلام و افغانیت‌شان خیانت کرده‌اند که واکنش ملت قیام و جهاد مسلحانه بوده است.

چنان که قبل و بعد از اشغال، اولین وعده‌ای که اشغالگران برای ملت ما دادند همین بود که افغانستان را به مانند کشورهای‌مان مُدِرن می‌کنیم. این وعده که وحشتناک‌تر از خود اشغال بود؛ ملت ما را به دو دسته تقسیم کرد: دسته‌ای که فریب متجاوزین را -با فرمانبرداری عام و تام- خورده و شعار مدرن‌سازی کشور را سر می‌دهند، و دسته‌ای که مدرن‌سازی وطن را تا اعاده استقلال -آنهم به دلیل پیچدگی اوضاع و حالات کشور- به حالت تعلیق درآورده‌ و مدرنیسم را به قیمت استقلال خریدار نیستند.

در بیست سال اخیر -که جنگ‌های فکری شدید بین ملت افغانستان و اشغالگران صورت گرفته- بارها و بارها از جانب خائنان ملی؛ مجاهدین متهم به دشمنی با تکنالوجی و مدرنیسم شده‌اند. حال آنکه خودشان به دلیل فساد اداری و مالی در ظرف بیست سال؛ با حمایت جامعه جهانی و ده‌ها کشور نتوانسته‌اند حداقل کابل را؛ از اولین مرحله مدرنیسم (یعنی برق) خودکفا کنند.

به امید اینکه چنین باورهای سخیف را کنار گذاشته و حقایق میدان را بپذیرند، و براساس یگانه اشتراک (یعنی اسلام) به تفاهم برسند.

از آنجایی که حتی یک عالِم دین هم در هیئت مذاکره‌کننده کابل -که ادعای کلان اسلام دارند- نیست، احساس می‌کنم فهم آیات و احادیث برای شان مشکل باشد و سخت نیازمند به افکار علامه اقبال هستند. چرا که دکتور اقبال لاهوری به مانند اکثریت سران اداره کابل تحصیل‌کرده غرب است و بهتر زبان‌شان را می‌داند. پس مفید است که سخن را با شعری از وی رحمه‌الله به پایان برسانیم تا باشد که شاید بدانند در چه دامی افتاده‌اند.

قوت مغرب نه از چنگ و رباب
نِی ز رقص دختران بی حجاب

نی ز سحر ساحران لاله روست
نی ز عریان ساق و نی از قطع موست

محکمی او را نه از لادینی است
نی فروغش از خط لاتینی است

قوت افرنگ از علم و فن است
از همین آتش چراغش روشن است

حکمت از قطع و برید جامه نیست
مانع علم و هنر عمامه نیست

علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
مغز می‌باید نه ملبوس فرنگ

فکر چالاکی اگر داری بس است
طبع دَرّاکی اگر داری بس است