قوانین شرعی و افواهات رسانه‌ای

مسئله عدم پذیرش برخی مسائل شرعی، ریشهٔ تاریخی دارد و در هر مقطعی از تاریخ، معاندین و سرکشانی بودند که برای پذیرش و اجرای احکام الهی شانه خالی می‌کرند و به نوعی احکام شرعی را تأویل و تفسیر بالرئ می‌کردند

دین مبین اسلام، دین جامع و کاملی‌ است که برای تمام زوایایی زندگی بشریت برنامه و قانونی منظم و استواری دارد که نیاز به قوانین وضعی؛ قوانین خود ساخته و پرداخته بشر ندارد، دینی که خداوند دستور می‌دهد که شما همه‌تن در آن داخل شوید و تسلیم آن باشید، آنجا که می‌فرمایید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ.» در زمان پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وسلم گروه‌های مختلفی می‌آمدند و می‌گفتند: یا رسول‌الله ما اسلام را قبول می‌کنیم ولی فلان دستور العمل را معاف کن، فلان چیز را به ما تخفیف بده، اینجا بود که آیه مبارکه فوق نازل شد و خدواندمتعال مردم را دستور داد که به تمام معنا اسلام را بپذیرند و در غیر آن قابل قبول نیست.

 

مسئله عدم پذیرش برخی مسائل شرعی، ریشهٔ تاریخی دارد و در هر مقطعی از تاریخ، معاندین و سرکشانی بودند که برای پذیرش و اجرای احکام الهی شانه خالی می‌کرند و به نوعی احکام شرعی را تأویل و تفسیر بالرئ می‌کردند. این مساله دراین عصر پرفتنه و فساد، عصری که اجرای شریعت یک امر خیلی شگفت‌آور، برای غیر اهل دین و کسانی که از دین فرسخ‌ها فاصله دارند، بیشتر و بیشتر سخت‌ودشوار به نظر می‌رسد. درحالی که تمام امور شرعی و در اجرای آن، حکمت‌ها و فلسفه‌ها نهفته است؛ حکمت‌های چون؛ امنیت و آرامش، حریت و آزادی، رعایت حق خالق و مخلوق و…

 

یک از اهداف مهم نظام اسلامی قیام و اجرای شریعت اسلامی بوده و هست، امارت اسلامی افغانستان هم که سالیان سال جنگ و جهاد کرده، هزاران تن جان خود را فدای این مسیر کرده‌اند، الکی و بی‌خود نبوده است؛ بلکه از خود هدف و برنامه‌ها داشته؛ که هدف اصلی و اساسی‌اش؛ آزدی وطن از زیر یوغ استعمار و استحمار و برپایی نظام اسلامی و اجرای قوانین شریعت اسلامی بوده است.

 

آری! با روی‌کار آمدن و برقراری نظام امارت اسلامی و اجرای قوانین شرعی؛ یک مشت افرادی شهوت‌ران و خواهشات‌پرست، سکولار و ملحد، با راه اندازی و به صدا در آوردن بوق و کرنایی شیاطین انسی(رسانه‌های غرب و شرق، رسانه‌های بی‌قد و بند) دهان انتقاد و اتهام نسبت به نظامی اسلامی باز کرده و نظام و امارت اسلامی را به بی عدالتی و ظلم بر ملت افغانستان متهم کرده‌اند؛ این اعتراضات را درحالی مطرح می‌کنند که نه از اصل آن آگاهی دارند و نه خود پابند آن هستند و حتی پابند اصول و قواعد خودساختهٔ‌بشری(دموکراسی) خودشان هم نیستند.

 

کسانی که با دین و اسلام سروکاری ندارند، و با بی‌دینی مأنوس و مألوف گشته‌اند، با مشاهده کردن و اجرا اصول دین: دین و اجرای قوانین آن برایشان یک امر خارق العاده بنظر رسیده و همچون کوه بر دوششان سنگینی می‌کند.

 

گرچه حکومت و نظام اسلامی اختیار تام دارد و می‌تواند برای ملت و زیر دستان خود قوانین شریعت را اجرا نماید و حتی که به اجبار هم که شده این‌کار را می‌تواند، البته این نه تنها در اسلام، بلکه در تمام نظام‌های بشری و ادیان قابل مشاهده است.

 

این روزا که قوانین شرعی تدریجا در حال اجرا و راه اندازی در بین جامعه‌ می‌باشد، منافقین و معاندین علیه اسلام و نظام اسلامی دهان اعتراض بازکرده و قوانین شرعِ اسلام را تحملی و ظلم بر ملت افغان خوانده‌اند؛ دنیا غرب و نوکران حلقه بگوششان از حق و حقوق مردم مظلوم فلسطین کور و کر گشته و برای ملت افغان اشک تمساح‌گونه می‌ریزند. گرچه این یک نمایش تمثلی بیش نیست و این دشمنان قسم خورده هیچگاه برای ما غمخوار نبوده و نیستند!

 

ای آنهای که دنبال احقاق حق هستید؛ چرا از حقوق مردم فلسطین چیزی نمی‌گویید؟!

چرا از قتل کودکان، پیران، زنان، جوانان، نوجوانان و غیر نظامیان چیزی بخورد رسانه‌ها نمی‌دهید؟! چرا از مظلومیت مسلمانان در کشورهای مختلف جهان سخن نمی‌گوید؟! که خود مسبب تمام این بدبختی‌ها در کشورهای اسلامی هستید و فقط دست به دامن افغانستان انداخته‌اید؟ مگر در قانون جنگلی شما؛ در دموکراسی پوشالی و توخالی شما، دموکراسی که دم از آزادی می‌زنید، نیامده که: هیچ‌کس حق دخالت بر رسم‌ورسومات ادیان و مذاهب دیگر را ندارد. پس چرا خود قول خود را نقض کرده‌اید؟! چرا دنبال بهانه و بهانه تراشی هستید و چرا خود را گرگ در پوستین میش جلوه می‌دهید؟!

 

امربالمعروف و نهی از منکر در دین اسلام از جایگاه ویژهٔ بر خوردار است و اجرای این امر وظیفه و رسالت امت اسلامی است و کسی حق دخالت بر آن را ندارد. قوانین که در نظام اسلامی ما وضع می‌شود/شده، همه برگرفته از قرآن، سنت و فقه حنفی‌است که هیچ افراط و تفریطی در آن و جود ندارد.