نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
قرآنکریم در کنار حکایات دیگر، از موسی علیهالسلام و بنیاسرائیل بهگونهای مفصل و زیبا حکایت میکند و این حکایت، یکی از بزرگترین قصههای قرآنیِ که در بیشتر جاها ذکر گردیده، یادآوری میشود و تا زمانیکه خداوند زمین و اهل آن را باپرجا گذاشته باشد، این داستان الهامبخش، با درسهای آموزندهی آن باقی خواهد ماند.
از تفکر در چند صحنهٔ این حکایت، میتوان صحنههای آن را در عصر امروز به نمایش گذاشت. ۱- الله تعالی با غرق کردن فرعون و لشکریانش و پیروزی مؤمنان دو سنت و قانون خود را نشان داد؛ اول اینکه او تعالی مؤمنان را از قیدوبند فرعون، توسط فعل معجزهآسای خود نجات داد و سنت دیگری که جاری ساخت اینکه نجات یافتن آن مؤمنان در اختیار خودشان بود؛ چون از اسباب دنیوی کار گرفتند و بهنجات از فرعون دست باز زدند نه از معجزات الهی. پس نجات یافتن از قیدوبندهای ستمکاران و فرعونیان در اختیار خود بندگان قرار دارد، تا از اسباب مورد نظر کار گرفته و برای نجات خویش گام بردارند؛ نه اینکه منتظر معجزهای الهی باشند تا آنان را نجات دهد؛ چون این امر ممکن نیست و سرانجام هلاک میشوند. بنیاسرائیل گمان میکردند که همانند غرق شدن فرعون، هر چیز بدون تلاششان بهدست میآید؛ بنابراین، زمانی که پروردگار از آنها درخواست کرد تا به «زمین مقدس؛ فلسطین» داخل شوند، نپذیرفتند و با متانت به موسی علیهالسلام گفتند: «برو! تو و پروردگارت بجنگید!»؛ زیرا آنان گمان داشتند که همواره مشمول معجزات الهی قرار خواهند گرفت و وظیفهٔ آنها جز «انتظار و امید بهخدا» نیست، همانند آنچه که در برابر فرعون رخ داد. تا اینکه سرانجام، در نتیجهی این نافرمانیهایشان در میدان تیه، با عذاب خدا و سرگردانی بینتیجهای روبرو گردیدند. اما کسانی که با موسی علیهالسلام همراه و سنت الهی را درک کرده و از اسباب عالَم دنیا کار گرفتند، پیروز شدند. امروزه کسانی که بر چوکیها و بالینهای نرم تکیه زده باور دارند که با دعای آنان، پروردگار انتقام اهل غزه را میگیرد و ابابیل را بر رژیم صهیونسیتی اسرائیل فرود میآورد، بدون تردید در اشتباه بزرگ و آشکاری قراردارند؛ چون خداوند متعال غزه و فلسطین را توسط مسلمانان و مجاهدین و با بهکارگیری اسباب دنیوی از چنگال اسراییل نجات خواهد داد نه با معجزهآسایی.
۲- همچنان با تفکر و تعمق در این حکایت قرآنی، پی میبریم که مؤمنان بنیاسرائیل، تا زمانی که از بردگی و عبودیت فرعون و ستم لشکریاناش نجات پیدا نکردند، نتوانستند به فلسطین داخل شوند تا استقلال خود را بهدست آورند. بنابراین، در عصر امروز فلسطین و غزه نیز تا زمانی فتح نخواهد شد و تا زمانی از ستم رژیم اشغالگر نجات پیدا نخواهد کرد که گروه مصری (مجاهدین و ملت فلسطین) از بردگی و ستم فرعون زمان حاضر نجات نیابند و پس از آن، بر آنها لازم میگردد تا برای بهدست آوردن آزادی، بایستی هرگونه راه و روشهای از بین بردن فرعونیان و نظامشان را مطرح سازند. اما بدون اینکه فرعون خود را نابود کنند، از بین بردن دشمنشان کاری بسدشواری خواهد بود. و هر گروه و جناح عربیای که مشتاق نجات فلسطین و غزهاند و میخواهند اهل ستمدیده و مظلوم آن را همکاری کنند، بر آنان لازم است تا در قدم نخست خویشتن را از بردگی و عبودیت فرعون زمان خود نجات دهند و سپس به همکاری اهل فلسطین و غزه بپردازند.
۳- همچنان، زمانی که بنیاسرائیل فرمان الهی (جهاد و داخل شدن به بیت المقدس) را نپذیرفتند، موسی علیهالسلام چنین دعا کرد: «بار الها، در میان ما و قوم «فاسق» جدایی افکن!». به وضوح معلوم میشود که موسی (علیهالسلام) آنهایی که از جهاد روگردان بودند و عملاً به میدان نپرداختند، را «فاسق» خطاب کرد، و زمانی که الله تعالی از عذاب آنان در میدان تیه خبر میدهد، نیز آنان را «فاسق» میخواند، آنجا که میفرماید: «فلاتأس على القوم الفاسقین». بدون تردید، اگر اندکی بهعقب بنگریم، همین مردم از جملهٔ کسانی بودند که پروردگار برای نجات آنها بحر را شق نموده و غذای مخصوص «من» و «سلوا» را نصیبشان کرد؛ اما زمانی که از دشمن ترسیدند و از جهاد در برابر دشمن روگردان شدند، نزد خدا و پیامبرش از جملهٔ فاسقان شمرده شدند. دقیقاً همین حکایت؛ مصداق مؤمنان عصر حاضر و محتوای آن بر مسلمانان امروزی صدق میکند. پس چه گمان داری بر حال مسلمانان دعاگویی که با ترک جهاد، خداوند متعال آنها را به فسق موصوف کرده است؛ آیا دعایشان مورد پذیرش درگاه الهی قرار خواهد گرفت در حالی که با بهکارگیری اسباب دنیوی به همکاری برادر خود نمیپردازند و فقط منتظر معجزه هستند.
دیدگاهها بسته است.