نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
فقر و بیکاری دو مشکل اساسیاند که بسیاری از افراد جامعه با آن دستوپنجه نرم میکنند. این دو عامل همچون باری سنگین بر دوش آنها فشار آورده و کمر بسیاری را خم کردهاند و تأثیرات منفی و شگرفی بر زندگی فردی و اجتماعی گذاشتهاند، و این تأثیرات، همواره در طول تاریخ، در زندگی برخی افراد […]
فقر و بیکاری دو مشکل اساسیاند که بسیاری از افراد جامعه با آن دستوپنجه نرم میکنند. این دو عامل همچون باری سنگین بر دوش آنها فشار آورده و کمر بسیاری را خم کردهاند و تأثیرات منفی و شگرفی بر زندگی فردی و اجتماعی گذاشتهاند، و این تأثیرات، همواره در طول تاریخ، در زندگی برخی افراد دیده شده و میشوند.
در کشور عزیز ما، افغانستان، و حتی در سطح جهان، فقر و بیکاری باعث شده که بسیاری از مردم از کاروان تکنولوژی و فناوری، مدنیت و شهرنشینی، صنعت و تجارت، و حتی از تعلیم و تعلم محروم بمانند.
تأثیر فقر و بیکاری تنها به موارد فوق خلاصه نمیشود؛ بلکه فقر و بیکاری مسبب بسیاری از مشکلات جامعهٔ امروزیمان است. از جمله میتوان گفت: بیماریهای جسمیای که بسیاری از افراد جامعهٔ ما با آن مواجهاند، علت آنها سوءتغذیه و غذاهای ناسالم میباشند، و این امر، بیش از نصف جامعه و مردم ما را دچار امراض گوناگون کرده است، بهطوریکه همهروزه بسیاری میمیرند و بسیاری هم در شفاخانهها تحت مداوا هستند.
بیماریهای روحی و روانی، از دیگر مشکلات فقر، به حساب میآیند. فقر و بیکاری بسیاری را دچار امراض روحی و روانی کرده است، تا جایی که بسیاری دچار اضطراب و اختلال روانی شدهاند که نه از عبادت لذت میبرند، نه از زندگی اجتماعی، نه از زندگی فردی و نههم از زندگی خانوادگی.
از دیگر مشکلات فقر و بیکاری این است که افراد فقیر و بیکار باعث ناامنی و فساد در جامعه میشوند. آنها ممکن است گرفتار اعتیاد، خودکشی و حتی تنفروشی شوند. بسیاری از افراد برای فرار از فقر مجبور به مهاجرت و آوارگی میشوند. بیکاری برخی را به سرقت، قتل و غارت اموال مردم سوق میدهد.
انسان تا زمانی که نیازهای اولیهاش، بهویژه خوراک، تأمین نشود، تلاش میکند به هر وسیلهای آن را برآورده کند، حتی اگر مجبور شود دست به کارهای نادرست بزند. به همین دلیل، پیامبر اکرم -صلیاللهعلیهوسلم- فقر را نزدیک به کفر دانسته و فرموده: «کادَ الفقرُ أن یکونَ کفراً». همچنین حضرت رسول -صلیاللهعلیهوسلم- در بسیاری از احادیث از شرّ فقر به خدا پناه برده و ما را نیز به این امر توصیه کرده است. فقر میتواند انسان را به کفر بکشاند و فرد نیازمند را به انجام کارهای خلاف شرع وادارد، که در نتیجه، جان خود و جامعه را به خطر میاندازد.
یکی از مهمترین علل فقر و بیکاری در کشورهای اسلامی، جنگهای تحمیلی و طولانیمدتی است که از سوی کشورهای متجاوز و اشغالگر بر این سرزمینها تحمیل شده است. این جنگها، کشورهای اسلامی را به میدان داغ نبرد تبدیل کرده و فرصت را برای سوءاستفادهکنندگان فراهم ساختهاند تا بر مشکلات اقتصادی مردم بیفزایند و ریشهٔ فقر را هرچه بیشتر آبیاری بکنند.
از دیگر عوامل فقر در جامعهٔ ما، بیهدف و بیکاربودن جوانان و نوجوانان است. دورهٔ جوانی و نوجوانی، زمانی حساس برای مواجهه با چالشهای زندگی است؛ سنی که سرشار از امید و آرزو برای امروز و فرداست. اگر در این دوران، جوانان ما دچار ناامیدی، فقر و بیکاری شوند، این قشر برای همیشه در زندگی خویش احساس فقر و تنگدستی کرده و فشارهای خانوادگی و اجتماعی بر آن غلبه کرده و با فقر و مشکلات اقتصادی مواجه میشود.
از دیگر علتهای فقر در جامعه ما، بیسوادی محض و عدم اهمیت به علوم عصری میباشد. مردم ما بنابر ناامنیها و جنگهای تحمیلی، از علوم عصری و تکنولوژی زمانه فاصله گرفتهاند.
عدم کار در داخل کشور نیز از دیگر علل فقر و بیکاری به حساب میآید. افغانستان بیش از چهلسال است که دولت خودکفا و مستقلی نداشته که ملت در زیر سایه و چتر آن کار کرده و صاحب شغل خوبی شوند، اما با آمدن امارت اسلامی این امید دوباره زنده شده و انشاءالله مردم صاحب کار خواهند شد.
از علل دیگر، قناعت و اکتفاکردن بسیاری از مردم به کشاورزی و مالداری است. بیشتر مردم افغانستان به کشاورزی و مالداری مشغولاند و به همین اکتفا کردهند. همین امر سبب شده تا از قافلهٔ روزگار عقب مانده و با فقر زندگی کنند.
پس راه و چاره چیست؟
اینک دولت و ملت باید دست به دست هم دهند تا ریشهٔ فقر و بیکاری، بیسوادی و جهل، تنبلی و تنپروری، قتل و سرقت، فساد و ناامنی را از جامعهٔ خود بکَنند و مردم را از تنگنای زندگی به فراخنای آن سوق داده و یک جامعه و جو سالم تشکیل بدهند و افغانستان را به یک میهن امن تبدیل کنند تا باشد مردم افغانستان که بیش از چهلسال است روز خوشی ندیدهاند، حالا با راحتی و امنیت، با شکم سیر و به دور از فقر و بیکاری زندگی کنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.