نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
افغانستان که روزی از آرامترین کشورهای منطقه بود، پس از آغاز جنگهای داخلی که چهار دهه به طول انجامید تبدیل به ویرانه شد. دوام جنگ چهار دهه اخیر در کشور، جز ویرانی، آوارهگی و فقر چیزی دیگری به همراه نداشت. بیش از هفت میلیون مهاجر، دو میلیون شهید و صدها هزار معلول و معیوب حاصل این جنگها بود.
در جریان این مدت، زیرساختهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به گونه کامل در کشور از بین رفت و از سوی دیگر دوام این جنگ ویرانگر باعث آواره شدن میلیونها افغان به کشورهای همسایه، منطقه و جهان شد.
دوام جنگ و بدبختی، نه تنها در بدنام ساختن افغانستان و معرفی چهره خشن این کشور به جهانیان نقش داشت بلکه افغانستان رفته رفته در انزوا قرار گرفت و به مرور زمان به فراموشی سپرده شد.
در جریان این مدت، مردم زندهگی رقت باری را سپری می کردند و هر از گاهی برای زندهگی کردن نه بلکه برای زنده ماندن تلاش می کردند. در آن زمان افغانستان روز های سخت و پر مشقتی را داشت تجربه میکرد.
با توجه به تحولات سیاسی بیست سال اخیر، افغانستان یکبار دیگر در محراق توجه جهانیان قرار گرفت و سیل از کمکها به این کشور سرازیر شد. با حمایت ایالات متحده امریکا و متحدان اش، روی تنظیم ساختارهای حکومتداری کار آغاز، انتخابات راه اندازی و نظام نوین در کشور ایجاد شد.
بعد از حاکمیت نظام جمهوری در کشور، به منظور احیای ساختارهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ایالات متحده امریکا و متحدان اش با صدور چکهای سفید، میلیاردها دالر را در افغانستان به مصرف رساندند. هرچند تاجای این مصارف بیجا هم نبود و نقش سازندۀ در احیای ساختارها داشت اما از سوی دیگر، این امر در ترویج و تقویت اقتصاد کاذب و وابستگی افغانستان به امریکا نیز نقش کلیدی بازی کرد.
در جریان بیست سال اخیر، دوام سیل آسای کمکهای بدون قید و شرط امریکا و متحدان اش سبب به اوج رسیدن فساد اداری در کشور شد و گسترش دامنه فساد در کشور باعث آن گردید تا کارهای بنیادی که متضمن رفاه عامه و خودکفایی اقتصادی افغانستان گردد، انجام نپذیرفت.
هرچند، در اوایل کار، روند تطبیق پروژههای متعددی در عرصههای مختلف در مرکز و ولایات آغاز گردید و پولهای هنگفتی نیز در زمینه به مصرف رسید اما موجودیت فساد اداری از یکسو بر کیفیت کار تاثیر مستقیم داشت و از سوی دیگر باعث دلسردی تمویل کنندهگان شد.
باوصف اینکه، افغانستان بعد از مدت طولانی فرصت عمران و آبادی را بدست آورده بود اما تصامیم نادرست زمامداران امور و اختلافات شدید سیاسیون در نظامهای وقت باعث آن شد تا فرصت طلایی از دست رود و افغانستان رفته رفته یکبار دیگر به یک کشور منزوی مبدل گردد.
از سوی دیگر، تبدیل شدن نظام وقت به یک شرکت سهامی (حکومت همه شمول) و جابجایی افزاد وابسته به احزاب و گروههای سیاسی در ساختار حکومت، نیز در تطبیق پروژهها و عرضه خدمات موثر به مردم اثر منفی داشت.
اتخاذ سیاستهای نادرست، کم توجهی مسئولان به عمران و آبادی واقعی کشور، وابستگی اقتصادی افغانستان، اولویت بندی نادرست پروژهها، کم توجهی نظامها در امر مبارزه با فساد، ایجاد ساختارهای موازی برای پیشبرد فعالیتهای مشابه، تعاملات سیاسی و اقتصادی نامناسب با کشورهای همسایه، منطقه و جهان، مصرف نادرست منابع و… باعث شد تا تمویل کنندهگان و شرکای کلیدی در خصوص ارائه کمکها به افغانستان تجدید نظر کنند که این امر اعتبار افغانستان را میان کشورهای جهان خدشه دار ساخت، میزان فقر و بیکاری بهگونه قابل ملاحظه در کشور بلند رفت، فضای بیباوری میان مردم و دولت حاکم شد و شیوه حکومتداری در افغانستان مورد انتقادات شدید جهانیان قرار گرفت.
جهانیان با ابراز نارضایتی از شیوه حکومتداری در افغانستان، در پی یک نظام بدیل و تحول سیاسی شدند و حکومت وقت نیز با اتخاذ تصامیم و پالیسیهای نادرست در نهایت سقوط کرد و مسیر بیست ساله که با منابع و هزینههای هنگفت طی شده بود، یکبار دیگر به همان نقطه صفری رسید.
در یک شبانه روز همه چیز بهگونه خیلی سریع دگرگون شد و امارت اسلامی یکبار دیگر در کشور حاکمیت اش را اعلام داشت. موجودیت فساد اداری، اقتصاد کاذب، مسدود ماندن ذخایر ارزی کشور در بانکها، نا امنی، فقر و بیچارهگی، بسته شدن درب کمکهای تمویل کننده گان به روی افغانستان، کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر، و… از جمله مشکلات عمده بود که دامنگیر نظام کنونی در کشور شد. از سوی دیگر، مخالفان امارت اسلامی نیز با راه اندازی جنگ تبلیغاتی در خصوص تضعیف پایههای نظام تلاشهای پی هم را آغاز کردند.
با وصف مشکلات موجود در کشور، امارت اسلامی اوضاع را به خوبی کنترول و مدیریت کرد و تلاش ورزید تا با ریشه کن ساختن فساد اداری و فعال ساختن چشمههای عایداتی در راستای خود کفایی اقتصادی افغانستان گامهای نخستین برداشته شود.
در اوایل، اکثریت به این باور بودند، که با قطع شدن کمکهای جامعه جهانی، امارت اسلامی دوام نخواهد آورد، اما برخلاف توقع، مسئولان امور با اتخاذ تدابیر لازم و سنجیده، توانستند در امر تامین امنیت سرتاسری در کشور، ترتیب بودجه ملی از عواید داخلی، تامین شفافیت در جمع آوری عواید، تسریع روند عرضه خدمات به مردم، آغاز روند تطبیق پروژههای اقتصادی و انکشافی، گسترش سطح تعاملات تجاری، اقتصادی و سیاسی با کشورهای همسایه و منطقه، ایجاد اردوی منظم اسلامی، افزایش صادرات، مبارزه با کشت، تولید و استعمال مواد مخدر و معالجه معتادان، پرداخت حقوق شهدا، معلولین و افراد مستضعف، حفظ حدود یک میلیون مامور حکومت وقت در ساختار نظام فعلی و تقویت حکومتداری مرکزی و محلی، موفق به در آیند.
رفاه عامه و افغانستان مترقی، آباد، خودکفا و سربلند از آرمانهای است که امارت اسلامی برای برآورده ساختن آن تلاشهای جدی و پیگیر را آغاز کرده است و با توجه به پالیسی و خط مش نظام حاکم در کشور، با وجود وضع محدودیتهای سیاسی و اقتصادی از سوی جامعه جهانی بالای نظام کنونی افغانستان، مسئولان امور تا حد امکان سعی می ورزند تا افغانستان فردا، عاری از هر نوع وابستگی باشد و کشور عزیز ما در همه عرصهها به خود بسندهگی برسد.
طی بیست سال اخیر، فرصت مناسب برای عمران و آبادی افغانستان فراهم گردید اما از این فرصت تعدادی برای تامین منافع شخصی خویش بهره بردند و کار بنیادی که می توانست افغانستان را به سوی ترقی، تعالی و خود بسندهگی سوق دهد و تغییرات ملموس و مشهود را در حیات اجتماعی و اقتصادی مردم به بار آرد انجام نشد. در نهایت، فقر و بیچارهگی در کشور همچنان پا برجا ماند و مردم با تحمل تکالیف بیشمار هنوز هم با سختی روزگار دست و پنجه نرم میکنند و فرصت طلایی که خیلی به مشکل به دست آمد بسیار به سادهگی از دست رفت.
همه به این حقیقت پی برده اند که طی سه سال اخیر نظام کنونی با استفاده از امکانات ناچیز کارهای زیادی در عرصههای مختلف انجام داده است اما با وصف این همه تلاشها هنوز هم تعدادی در پی انتقام جویی و بدنام ساختن نظام حاکم و ارایه تصویر نادرست و غیر حقیقی که منتج به ایجاد فضای بی باوری میان حکومت افغانستان و جامعه جهانی می شود، استند.
هنوز هم تعداد از سازمانها و گروهها تحت تاثیر افکار و اندیشه برخی افراد و کشورها قرار داشته و با پرداختن به موضوعات چون نقض حقوق بشری و ایجاد حکومت همه شمول سعی لازم به خرچ میدهند تا ضمن تامین منافع شخصی، افغانستان و حکومت کنونی را از محراق توجه جامعه جهانی خارج ساخته و فضای بی باوری را میان مردم نسبت به حکومت بیشتر سازند.
در جریان چهار دهه اخیر فرصتهای زیادی که میتوانست افغانستان را به یکی از کشورهای مطرح، قدرتمند و مترقی در سطح منطقه مبدل سازد را از دست دادیم و فرصت که طی بیست سال اخیر مساعد شد نیز به سادهگی از دست رفت، اکنون با حاکمیت دوباره امارت اسلامی شانس عمران و آبادی کشور یکبار دیگر مساعد شده و ایجاب مینماید تا همه برای فردای بهتر کار کنیم و مسئولیت ایمانی و وجدانی خویش را ادا نموده، دنبال آنانیکه جز در پی منفعتهای شخصی اند نباشیم و تلاش نماییم تا افغانستان در انزوا نه بلکه در محراق توجه جامعه جهانی قرار گیرد.
جامعه جهانی نیز بدور از ملحوظات سیاسی باید افغانستان و مردم این سرزمین را فراموش نکند، زیرا افغانها در جریان چهل سال همواره قربانی کشمکشهای سیاسی بودند و اتخاذ تصامیم و سیاستهای نادرست زمامداران امور جز بدبختی و مشقت چیزی دیگری به آنان به ارمغان نیاورده است.
به باور من اگر اختلافات را کنار نگذاریم و دست از تخریب همدیگر نبرداریم و حقایق را کتمان کنیم مطمین باشید شانس فعلی را نیز از دست خواهیم داد و سرزمینی تحت نام افغانستان برای سالهای متمادی در آتش درد، رنج و بدبختی خواهد سوخت.
دیدگاهها بسته است.