خاطرات

فتح مبینی که همه را شوکه کرد!

(یادی از سلسله فتوحات امارت اسلامی از نیمروز تا کابل)

(یادی از سلسله فتوحات امارت اسلامی از نیمروز تا کابل)

 

ولایت نیمروز اولین ولایتی بود که فتح شد. مجاهدان امارت اسلامی همانند گذشته فقط دنبال فتح ولسوالی‌ها بودند؛ در ولایت نیمروز، ولسوالی‌های مهمش مانند خاشرود، چخانسور و اخیرا کنگ فتح شده بود و مجاهدان به دروازه‌های شهر نیمروز رسیده بودند. مجاهدان در ابتدا ارادهٔ قاطع در دخول شهر نداشتند؛ اما از آن‌جایی که ولسوالی‌ها یکی‌ پس‌ از دیگری فتح شدند و گویا سپری برای دفاع از ولایت نیمروز نماند، این سلسله خودبه‌خود در دل آن‌ها خوف و هراس افکند؛ بنابراین مجاهدان امارت اسلامی تا اینکه به دروازه‌های شهر نزدیک شدند همهٔ مأموران و نیروهای امنیتی شهر زرنج (مرکز نیمروز) ادارات ولایت را ترک گفته و تعداد زیادی از راه پل ابریشم (راه ترانزیتی بین ایران و افغانستان) با همکاری نیروهای ایرانی وارد خاک ایران شدند و تعدادی نیز (همراه با والی نیمروز کریم براهویی) از طریق راه ولسوالی چهاربرجک وارد خاک‌های مرزی ایران شدند. این فراری‌ها تعداد زیادی از اسلحه، مهمات و تانک‌های نظامی را نیز به خاک ایران منتقل کردند.

ترس و وحشت در دل‌های‌شان افتاده بود و خودبه‌خود راه فرار را برگزیدند. شهر نیز خالی ماند. بسیاری از نیروهای نفوذی خبر دادند که نیروهای دشمن شهر را خالی کرده‌اند. مجاهدان امارت اسلامی از آن‌جایی که ارادهٔ ورود به شهرها را به‌طور قطع در حال حاضر نداشتند؛ اما با خالی بودن شهر از نیروهای نظامی امکان مشکلات دیگر نیز بود؛ لذا بعد از اجازه امرا، مجاهدان امارت اسلامی وارد شهر زرنج/مرکز ولایت نیمروز شدند و بدینگونه فتح اولین ولایت رقم خورد. همین سلسله به شهرهای دیگر رسید و ولایت‌ها یکی پس از دیگری بدون کدام مقاومتی اساسی تسلیم مجاهدان شدند و ظرف دوازده روز مجاهدان امارت اسلامی توانستند به دروازهٔ کابل برسند و کابل را نیز با کمال تعجب فتح کردند.

این فتوحات یک برنامهٔ ازقبل تعیین شده نبود؛ بلکه گمان می‌رفت تا ماه‌ها جنگ و درگیری شود؛ اما الله متعال معجزهٔ قرن را به نمایش گذاشت و نیروهای تا دندان‌مسلح حکومت، دودستی تسلیم چند نفر مجاهد می‌شدند. در شهر هرات یک کندک چند هزار نفری با تمامی تجهیزات، تسلیم دوصد یا سیصد مجاهد شدند. همین روش در تمامی ولایت‌ها آغاز شد و پس از تسلیمی همه رها می‌شدند‌. این فتوحات عجیب سرعتی داشت!

مجاهدان امارت اسلامی کابل را فتح کردند؛ اما آمریکایی‌ها هنوز هم در میدان هوایی بودند و داشتند نیروهای خود و نیروهای وابسته به خود (از اجیران افغانی) را انتقال می‌دادند.

فتوحات مذکور همه را مدهوش کرده بود؛ حتی بزرگان درجهٔ اول امارت نیز در جلسات خصوصی می‌گفتند که اصلا ما چنین انتظاری نداشتیم که اینقدر زود بتوانیم افغانستان را بدون خونریزی و کدام مقاومتی قابل بحث، به‌دست بگیریم.

اما نصرت الهی زمانی که بیاید همهٔ معادلات و مقایسات را به هم می‌زند و آن‌چه را که خدا خواسته باشد به نمایش می‌گذارد.