نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
بارنشر به مناسبت فرا رسیدن عید سعید الاضحی محمد داود مهاجر عید قربان آمد و چون ابری فراگیر، تمامیِ گیتی را از مشرق تا مغرب فراگرفت. خوشی های عید قربان و تبسم های سُرور و شادی، چهره های مسلمانان جهان را دگرگون ساخت، کدورت ها و رنج ها را از میان برداشت و سلامًا سلامَا […]
بارنشر به مناسبت فرا رسیدن عید سعید الاضحی
محمد داود مهاجر
عید قربان آمد و چون ابری فراگیر، تمامیِ گیتی را از مشرق تا مغرب فراگرفت. خوشی های عید قربان و تبسم های سُرور و شادی، چهره های مسلمانان جهان را دگرگون ساخت، کدورت ها و رنج ها را از میان برداشت و سلامًا سلامَا را در میان شان زمزمه نمود.
مسلمانان در همه جا، دهات و شهرها، قریه ها و سنگرها، خندق ها و خط های مقدم جنگ، از این مهمان الهی عزوجل به گرمی استقبال کردند و غم های روز افزون جاری در سرزمین شهدا را برای ایامی به فراموشی سپردند.
آری، از میان متن این جامعه بزرگ مسلمانان، کسانی فراموش شده نیز هستند که درمیان کوه هایی از غم و دریاهایی پرتلاطم از اندوه و مصیبت دست و پا می زنند، اما به مهمان نوازی این عید سعید قربان رفته اند. بلی، آنها لب های خشکیده و چاک دیده خود را اِلتیام نموده و دل های داغدیده خود را، از غم و اندوه خالی کردند؛ تا از این عید الهی، این نماد ایثار و فداکاریِ خلیل الله علی نبينا وعليه الصلوة والسلام، به خوبی و خرسندیِ کامل دلنوازی بعمل آورند.
آنها فرزندان همین خاک و بوم اند؛ آنها شیرانی دربند هستند که روزی از غرّش شان شهرها می لرزید؛ اما همکنون تقدیر، روزهای شان را به امتحاناتی سخت مبدل ساخته است، تا جهت حمل امور مهمی گرانتر آماده گردند، محبوسین و اسرای که شب و روز خود را با محنت های فراق از احباب و اقربا سپری مینمایند،کسانیکه جرم شان فقط این است که در مقابل اشغالگران برخاسته اند.
عید آمد و آنها نیز با گرمی کامل و از صمیم دل به پیشواز این عید بزرگ مسلمانان رفتند و با پوشیدن لباس های نو و جدید و با سرودن اشعاری پر سوز و سخنانی سحرآمیز در اولین صبح آن، به این دعوت الهی و سُفره رنگین رحمانی لبیک گفتند.
در عموم حالات و بخصوص در ایام عید، محبوسین مجاهد هیچگاه از خود، غم و اندوهی بر چهره خویش نشان نمیدهند و با ایجاد برنامه هایی متفاوت و شوخی هایی مسرّت بخش، چنان محافل خود را داغ نگه میدارند که گویا نه اینست که آنها در قفس هایی تاریک محصور اند.
دید و بازدید از اتاق های همدیگر و گستراندن سفره های رنگین و پر از نعمت، چنان جوّی از عطرِ خودمانی بودن را افشان می نماید، که گویا فرزندان یک پدر اند و حتی از برادران نسبی نیز با همدیگر احساس محبت بیشتری می کنند و فضای سخن از جهاد و شهادت در راه الله متعال قلب های شان را پر کرده است.
مواد خشکبار، کلچه ها، آجیل ها و نوشیدنی های خوش خوراک، از موادی هستند که آنها با پول شخصی خود تهیه نموده و خوان های خود را رنگارنگ می نمایند.
محبوسینی نیز هستند که از ناحیه خانه و خانواده بیشتر رنج می برند، زیرا آنها سرپرست معینی برای خانواده خویش و عایدی مادی ندارند، لذا مجبور اند تا در زندان بجای تحصیل و استفاده از علما، به خدمت دیگران، کالاشویی، مهره بافی، و یا کدام کسب دیگری بپردازند، تا مصارفی جهت امرار معاش خویش و خانوده خود تهیه نمایند.
خلاصه مقال اینکه عید قربان در زندان، عطرآگین تر از بیرون اگر نباشد، کمتر نیست. آنها گرچه با ناملایمات متعددی روبرو بوده و گاهی حتی به شهادت بسیاری از آنها منجر شده است؛ چنانچه سابقه اش در رمضان ماضی گذشت. اما اعتقاد به باورهای اسلامی، از قبیل صبر و اجرِ مرتّب بر آن، تربیت الهی و رضا به قضا و تقدیر رحمانی، از اساسیاتی هستند که روحیه نشاط و شادابی را در وسطِ گردابی از مشکلات و غمها، به تک تک محبوسین مجاهد بخشش کرده است.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
لید بند دی.