علمای اسلام و دربار پادشاهان!

زیرا به نظر این بزرگ‌واران مسئولیت علما در قبال حکام و فرمان‌روایان، آن نیست که از مرکز قدرت و خلافت دوری کرده و در کنج عافیت نشسته و از راه دور آنان را راهنمایی کرده و امر به معروف و نهی از منکر انجام بدند، بلکه این بزرگ‌واران همواره برای اصلاح، تزکیه و هدایت حاکمان و راهنمایی‌شان به انجام خدمات مفید و فراگیر، یاری‌شان در راه نشر دین مبین اسلام و آموزه‌های نبوی، اجرای عدالت اسلامی و تطبیق احکام شرعی، رفت‌وآمد به دربار پادشاهان و تعامل سازنده با آن‌ها را جایز و مباح دانسته‌اند.

در تاریخ پرفرازونشیب اسلام همواره تعدادی از علمای دلسوز و دانشمندان متبحر و متخصص به دربار پادشاهان حضور یافته، با حاکمان و فرمان‌روایان نشست‌وبرخاست داشته و به عنوان مشاوران امین و همکاران‌شان با آن‌ها ارتباط داشته‌اند، تا با ایجاد و حفظ این ارتباط خود برای آبادانی کشور و رشد ترقی آن و سعادت و سربلندی ملت و دولت در حد توان خود کمک و مساعدت نمایند.

 

زیرا به نظر این بزرگ‌واران مسئولیت علما در قبال حکام و فرمان‌روایان، آن نیست که از مرکز قدرت و خلافت دوری کرده و در کنج عافیت نشسته و از راه دور آنان را راهنمایی کرده و امر به معروف و نهی از منکر انجام بدند، بلکه این بزرگ‌واران همواره برای اصلاح، تزکیه و هدایت حاکمان و راهنمایی‌شان به انجام خدمات مفید و فراگیر، یاری‌شان در راه نشر دین مبین اسلام و آموزه‌های نبوی، اجرای عدالت اسلامی و تطبیق احکام شرعی، رفت‌وآمد به دربار پادشاهان و تعامل سازنده با آن‌ها را جایز و مباح دانسته‌اند.

 

حقیقت آن است که پادشاه مسلمان که نسبت به ملت خود عادل بوده و از لحاظ شرعی و قانونی هم متدین باشد و هم قانون‌مدار، این فرد در واقع یکی از نعمت‌ها و احسانات خداوند است که آن را به یک ملت و یک کشور عنایت کرده است، و همانند درخت تنومندی است که زیر سایه خود همه را جمع نموده و به آنان آرامش، آسایش، راحتی و رفاه هدیه می‌‌کند، و همچنین هم برای آبادانی دنیا و اقتصادشان زحمت می‌کشد و هم برای رونق دین آنان محنت می‌کند.

 

هرگاه چنین فرد مسلمان، عادل، متدین و حامی اجرای شریعت اسلامی بر تخت پادشاهی بنشیند و سرنوشت ملتی را به دست بگیرد و برای اجرای عدالت اسلامی و زنده‌نمودن قانون اسلامی و دستور شرعی اقدام نماید، قطعاً به نشست‌وبرخاست با علمای محقق، مدبر و دلسوز نیاز پیدا می‌کند تا در این نشست‌ها از نصایح دلسوزانه، پندهای حکیمانه، مشاوره‌های درست و صحیح و انتقاد سازندهٔ‌شان بهره‌مند شود و در نحوه اداره کشور و استفاده درست از ظرفیت‌های انسانی، و طریقه سپردن مسئولیت‌ها به انسان‌های ماهر، متخصص، دانا و دلسوز، با آنان تبادل نظر نموده و از آنان مشورت بگیرد.

 

اگر علما و دانشمندان مسلمان با چنین پادشاه مؤمن و عادل، رفت‌وآمد، مذاکره فرهنگی و اجتماعی، مباحثه علمی و مشاوره سیاسی داشته باشند، حتماً در حفظ و نگهداری بهتر مرزها، تامین امنیت شهرها و ترویج فرهنگ اسلام و تطبیق قانون شرعی و اساسی، کمک شایسته و قابل توجه‌ای خواهند کرد.

 

این رفت‌وآمدها کم‌کم موجب اصلاح پادشاه و مسئولان کشور، و سبب آبادانی و عمران و سبب ترقی و رشد اقتصاد و بهبود حالات زندگی مردم و ملت خواهد شد. چنان‌که در زمان حکومت خلفای راشدین بسیاری از علما، فقها، محدثین و… نه تنها با خلیفه و حاکم نشست‌وبرخاست داشتند و به دربار و مجلس ایشان می‌رفتند، بلکه در قسمت‌های مختلف نظامی، اجتماعی و… مسئولیت‌های مختلف و سنگینی را به عهده گرفته و با دلسوزی و خیرخواهی بسیار با آنان همکاری می‌کردند، و کارهای خوب و خدمات‌شان را تحسین نموده و معایب و مشکلات‌شان را گوش‌زد می‌کردند، و دنبال درمان آن بودند. مشکلات عموم مردم را مستقیماً به سمع خلیفه و پادشاه رسانده و پیگیر آن بودند، و در برابر خودخواهی و کبر و جبروت درباریان و آقازادگان ایستاده و مانع ظلم و ستم آنان در حق رعیت می‌شدند.

 

این علمای زاهد، عارف و عابد گرچه بدون چشم‌داشت دنیوی با حاکمان مسلمان مساعدت و همکاری می‌کردند؛ اما هدایا، عطایا، حقوق ماهیانه و… از آنان دریافت می‌کردند و در قبال آن دریافتی‌ها بسیار بیشتر و فراتر از مسئولیت خود خدمت می‌کردند و زحمت می‌کشیدند و تلاش می‌کردند. آن بزرگ‌واران با استفاده درست از این جایگاهِ به‌دست‌آمده همواره مدافع ملت و مردم بوده و از حق و حقوق آنان دفاع می‌کردند و زبان‌شان برای حمایت از رعیت و مردم، گویا و قلم‌شان پویا و رسا بود.

 

آن‌ها همواره حقیقت می‌گفتند گرچه گفتن حقیقت همیشه تلخ بوده، و از حقوق آحاد رعیت و ملت حمایت می‌کردند و از عمل‌کرد نادرست پادشاه و رفتار ناصواب درباریان و اطرافیان به صورت خیرخواهانه و دلسوزانه انتقاد می‌کردند و زیاد عافیت‌طلب و تن‌آسا نبودند، بلکه گفتن حقیقت و حمایت از مستحقان واقعی را وظیفه دینی و شرعی خود می‌دانستند.

 

در کل، قاطبه‌ی علمای اسلام در طول تاریخ همواره شرایط و حالات را رصد نموده و عمل‌کرد خوب یا بد پادشاهان و حاکمان را با دقت و ریزبینی زیر نظر داشته‌اند. هرگاه پادشاه را صالح و نیک و اسباب خدمت را فراهم دیده‌اند، احساس وظیفه نموده و مسئولیت‌های پیشنهادی را پذیرفته‌اند و همواره تلاش کرده‌اند که بهترین و کامل‌ترین خدمت را برای مردم انجام دهند، چنان‌که سعد بن عامر و ابوذر غفاری -رضی‌الله‌عنهما- که الگوی زهد و تقوا و نماد ساده‌زیستی و گوشه‌گیری بودند و از رفاه و آسایش دنیا گریزان بوده و به ساده‌زیستی، ساده‌پوشی، کم‌گویی، کم‌خوری و کم‌خوابی معروف و مشهور بودند، و هیچ نوع علاقه‌ای به دنیا و مادیات آن نداشتند؛ اما باز هم هنگامی که پیشنهاد مصرانه حضرت فاروق -رضی‌الله‌عنه- را دیدند که به صورت مؤکد و مکرر از آنان تقاضای مشارکت و مساعدت می‌کند، پیشنهاد ایشان را پذیرفته و ولایت و استانداری مداین و حمص را به عهده گرفته و با اخلاص و زهد همراه با تبحر و تخصص، این دو ولایت مهم را اداره کرده و بزرگ‌ترین خدمات را برای ساکنان آن منطقه انجام داده و نسبت به دولت و ملت با دلسوزی و خیرخواهی رفتار کردند.

 

آنان چون خلیفه وقت را مومن، متعهد و عادل دیدند و فرصت را برای خدمت به دین و مردم غنیمت شمردند، از پذیرفتن مسئولیت شانه خالی نکردند، بلکه با شجاعت بی‌نظیر به پا خواسته و با دلسوزی و مهربانی کارهای خود را کرده و برای اصلاح مردم و آبادانی کشور فراتر از توان خود تلاش کردند، و همواره رضایت و خشنودی پروردگار خود را مدنظر خود قرار داده و برای رفاه و آسایش مردم و تامین امنیت مالی و جانی و حفظ آبرو و حرمت آنان و رساندن حق به حق دار، خیلی سعی و کوشش کردند.

 

همین دوراندیشی، تدبیر، مردم‌شناسی و بصیرت علمای بزرگوار سبب شده که همواره آنان در حد حاکمان و حتی فراتر از آنان تأثیرگذار بوده و خدمات شایسته و برجسته‌ای برای ملت خود انجام داده‌اند.

 

آری علمای اسلام هم در میدان جنگ و نبرد، شجاعت، دلاوری، شهامت و بهادری خود را اثبات نموده‌اند و هم در میدان سیاست، فکر، اندیشه، تدبیر، دوراندیشی، تبحر و تخصص خود را به همه نشان داده‌اند، و همچنین در میدان فتنه‌های سخت و فراگیر، زهد، تقوا و پرهیز از تجملات، خود را برای همه اثبات نموده‌اند.