نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
شهید مولانا عبدالرحمن رحمانی در یڪ خانواده متدین و جهادپرور در مرڪز ولایت پروان، قریه تیلانچی چشم به جهان گشود. دروس ابتدایی خویش را نزد علمای متعدد پروان فراگرفت و بعد از فراگیری علوم اسلامی با مجاهدین آن زمان یکجا شده و علیه شوروی به جهاد پرداخت. ایشان در زمان جهاد از هیچ نوع تلاش و فداکاریای دریغ نورزید و همواره در تلاش بود، تا اینکه دور اول امارت اسلامی بر افغانستان حاکم گشت. بعد از بهقدرترسیدن این نظام، وی بنابر مشکلات اقتصادی و… به کشور پاکستان مهاجر گشته و مدت مدیدی را در دیار غرب سپری نمود.
بعد از اینکه افغانستان توسط آمریکای متجاوز اشغال گشت، ایشان دوباره به افغانستان برگشته و مثل قبل، با مجاهدین همراه شده و علیه آمریکا به جهاد پرداخت. ایشان از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ در ولایت کفرشکن پروان علیه آمریکا جهاد نمود و چندین مرتبه بر بزرگترین پایگاه هوایی بگرام، عملیات BM1 انجام داد که تمامی عملیات وی، با موفقیت صورت گرفتند.
ایشان در سال ۱۳۸۴ توسط حکومت کرزی گرفتار شده و به ۱۲ سال حبس محکوم گشت که با سپریکردن شش سال، از زندان آزاد شد.
مولانا صاحب شهید، بعد از اینڪه از زندان رها شد باز هم مثل قبل مصروف مجاهدت و مبارزه شد. از آنجایی که ایشان تحت تعقیب حکومت کرزی قرار داشت و از این وضعیت خیلی به تنگ آمد، بعد از سپرینمودن مدت کمی، این بار به همراه فامیل خود راه هجرت را در پیش گرفته و عازم ولسوالی سیاهگرد دره و اصغر ولایت پروان شدند.
زمانی که در ولسوالی سیاگرد مسکن گزید، در این ایام مسؤولیت سلاحهای ثقیله را به عهده داشت و همچنان به حیث یکی از مشاوران نظامی ولایت، ایفای وظیفه مینمود. ایشان به دلیل مشکلات صحیای که داشت، هیچگاه از طرف بزرگان امارت اسلامی، مسئولیت رسمیای را قبول نکرد.
مولانا صاحب شهید مدت دو الی سهسال را در ولسوالی سیاهگرد ولایت پروان سپری نمود و شبوروز همراه با فامیل خود مشغول جهاد علیه آمریکای اشغالگر بود.
وی شخصیتی دلسوز، متواضع و خوشاخلاق داشت، هیچگاه راضی نمیشد تا یک فرد افغانی از بین برود، اما در صورت ضرورت، (بر عساکر اداره اجیر) رحم نمیکرد.
در سال ۱۳۹۲، به تاریخ ۲۳ ماه جدی، قطعات کماندوی آمریکا همراه با غلامانشان بالای خانه مولانا صاحب شهید چاپه انجام دادند که با جواب دندانشکن مولانا صاحب مواجه گردیدند. در نتیجه شش نفر از قطعه کماندوی آمریکا توسط مولانا صاحب به جهنم واصل شدند و چاپه قطعات کماندو و اجیران داخلی آنها بر مولانا صاحب به ناکامی انجامید.
در شب همان روز، بار دیگر از طرف امریکاییها بر مولانا صاحب شهید و خانه مسکونی او چاپه صورت گرفت. نیروهای اشغالگر و عساکر اجیر چنان وحشتی برپا نمودند که مانند آن را تا کنون ندیدهام.
منزل مسکونی مولانا صاحب توسط طیاره بیسرنشین بمبارد گردید و خانوادهاش آواره شدند. پدر مولانا صاحب همراه با یکی از دخترانش به شدت زخم برداشتند و خانه مسکونیشان به طور کامل تخریب گردید.
خود مولانا صاحب شهید همراه با یکی از پسران نوجوانش به نام قاری شمسالرحمن، که تازه به سن بلوغ رسیده بود، هدف حمله طیاره بیسرنشین قرار گرفتند و هر دو جام شهادت نوشیدند.
این نخستین و بزرگترین بمباردمانی بود که بر خانه مولانا صاحب شهید صورت گرفت. افزون بر خانواده مولانا صاحب، چندین خانه دیگر نیز به خاک و خون کشیده شد و خواب راحت از چشمهای مردم ربوده شد.
ما که اکنون با کمال راحتی زیر چتر امارت اسلامی در امنیت زندگی میکنیم، همه از برکت خون همین شهداست. تا ابد مدیون قربانی و فداکاریهایشان خواهیم بود.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.