ششم جدی؛ روز سیاه در تاریخ افغانستان!

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً دیدگاه این وب‌سایت نیست.

در جهان چه بسیار بوده‌اند کشورهایی که هوس‌های گوناگونی در سر داشته‌ و همواره تلاش کرده‌اند تا کشورهای ضعیف و ناتوان را تحت سیطره‌ی خود قرار دهند؛ اما گاهی همین هوس‌رانی‌ها، جاه‌طلبی‌ها و قدرت‌خواهی‌ها باعث شده غرور زورگویان درهم بشکند و فروپاشیِ آنان آغاز گردد. در تاریخ نمونه‌‌های آن خیلی زیاد است.

 

چهل‌واندی سال قبل در همین روز (ششم جدی ۱۳۵۸ هجری شمسی مصادف با ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹ میلادی)، یکی از امپراتورهای زمان که تشنه‌‌ی استعمار و قدرت‌طلبی بود و سیطره و استعلا بر کشورهایِ ضعیف چشم‌هایش را از دیدن حق و حقیقت کور و گوش‌هایش را از شنیدن صدای مظلومان و فریادهای رنج‌دیدگان کر ساخته بود بر افغانستان حمله کرد؛ آن‌روز برای مردم افغانستان روز بسیار سیاه و تاریکی بود؛ روزی بود که از هوا، زمین و از هر طرف بر افغانستان آتش بارید و این میهن رنج‌کشیده و درددیده تبدیل به میدان کشمکش‌ها و درگیری‌های زورگویان و قلدرمآبان جهان شد. روزی که ارتش بزرگ شوروی با دست‌نشانده‌های‌شان با تجهیزات روز که شامل هواپیماها، چرخ‌بال‌ها، ماشین‌های زرهی، تانک‌ها، سایر ابزار جنگی و ۲۵۰۰۰ سرباز ارتش سرخ روس بر افغانستان حمله کرد؛ (البته بر اساس منابع این تعداد در ابتدا بوده‌است و در ادامه‌ی درگیری‌ها این تعداد به صد هزار نیز رسیده‌است) قشون سرخ شوروی با این حمله‌ی خود جنایت‌های فراوانی در افغانستان مرتکب شد؛ جنایت‌هایی که تا امروز آثارش نیز در بسیاری از جاها هویدا و نمایان است؛ خانه‌ها را ویران کرد، مساجد را منهدم کرد، قریه‌ها را تبدیل به چهاردیواری نمود، شهرها را به ویرانه‌ها مبدل نمود. مردم را آواره، بی‌خانمان و بی‌جا ساخت؛ بر اثر این جنگ و حمله‌ی خانمان‌سوز که توسط مهره‌های سوخته‌ی داخلی طرح‌ریزی شده بود ملت مظلوم بیش از یک‌ونیم میلیون شهید شد، شش میلیون نفر به کشورهای همسایه آواره شدند و بیش از هزاران معیوب و معلول در جامعه به‌جا ماند.

این روز، واقعا یک روز سیاه در تاریخ افغانستان بود؛ روزی بود که برای افغانستان بحران‌های زیادی آفرید که آثار این بحران‌ها تا حالا باقی است و مردم از آن رنج می‌برند.

 

گرچه این روز برای مردم افغانستان روز سختی بود؛ اما مردم این مرز‌وبوم با ایمان‌های مستحکم، اعتقاد و باورهای جهادی، همت‌های بلند و شوق شهادتی که در دل داشتند، این اشغال را تاب نیاوردند و با دست‌های خالی وارد پیکار و جهاد علیه این ارتش بزرگ شده و در ظرف نُه سال‌واندی توانستند پوزه‌ی این ابرقدرت‌ را به خاک بمالند. شکست قشون سرخ شوروی در افغانستان آغازی بود برای فروپاشی و از بین‌رفتن این امپراطوری بزرگ که روزی در جهان حرف اول را می‌زد. این شکست بزرگ باید درس عبرتی باشد برای کسانی که همواره طمعِ سیطره بر کشورها، چشمان‌شان را کور کرده‌است و بدانند که مردم افغانستان هیچ‌گاه با بیگانگانی که قصد اشغال دارند، نمی‌سازند.