نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
امیر المومنین حفظهالله بدون هیچگونه واهمه و ترسی از ولایت به ولایتی دیگر سفر میکند و با مردم هر ولایت جداگانه ملاقات میکند، سفرهای ساده و بیتشریفات، سفرهایی که حتی چکباندهایی که در شهر هستند از ورود شیخ صاحب حفظه الله خبر نمیشوند. امیر المومنین حفظه الله در سلسله سفرهای خویش این بار به ولایتهای بادغیس، فاریاب و جوزجان سفر میکند، و با استقبال گرم مردم روبرو میشود، استقبالی که خود امیر المومنین این طور وصفش میکند که:«من تا حالا همچنین استقبال گرم را ندیده بودم». این استقبال گرم مردم بارزترین دلیل بر رضایت ملت از امارت اسلامی و جناب شیخ صاحب – حفظه الله – میباشد.
امیر المومنین – حفظه الله – در تمام سفرهای خود، در کنار بررسی مسائل مردم و نظارت بر عملکرد مسئولین، همیشه آنها را بسوی تقوا، پرهیزگاری و نسبت معنوی تشویق و ترغیب میکند. دولت گذشته با وجود آنکه از پایه و ریشه فساد و خرابی در او عجین شده بود، اما اگر به حقیقت امر نگاه شود، عدم تقوا و نترسیدن از خدا آنها را به چالههای استعمار پرت کرده و در وادی خیانت به میهن و ملت سوق داده بود.
آنچه که امیر المومنین – حفظه الله – مسئولین را از آن میترساند، لذت قدرت و حکومتی است که انسان را به طرف غرور و تکبر برساند، شیخ صاحب حفظه الله در سخنانش به مسئولین چنین خطاب میکند: «اکنون ما در آسایش هستیم نباید با کبر و غرور ذهن و فکر ما تغییر بیابد، ما باید اوصاف بد را از خود دور بسازیم و برای خود اوصاف تواضع، تقوا و فروتنی را اختیار کنیم».
این درست همان چیزی است که حکومتهای دستنشاندهٔ غربی و بالخصوص حکومت دوران استعمار از آن عاری بودند، هر یک از حکومتداران، برای خود، سالاری میکرد، از رئیس گرفته تا قومندانها و حتی سربازهای ساده در اوج تکبر و غرور قدم بر زمین مینهادند و مردم را همچون بردههای حلقهبهگوش خود میپنداشتند؛ اما اکنون کسی تشویق به تواضع و فروتنی میکند که خودش در رأس حکومت قرار داشته و بزرگترین قدرت را در مملکت دارد، واقعا معنای شعر سعدی رحمه الله که «تواضع ز گردن فرازان نکوست» در اینجا به خوبی هویدا میشود.
مسئله دیگری که از جریان سخنرانیهای شیخ صاحب حفظه الله معلوم میشود، تأکید ایشان بر ریشهکن کردن تعصب و قومپرستی میباشد، مریضی خطیری که سبب بزرگ جنگهای داخلی هر کشور میشود و یکی از راهکارهای مکرانهٔ دشمن برای شکست نظامهای اسلامی در طول تاریخ ثابت شده است. ایشان بهترین داکتر برای ملت افغانستان بوده و مریضیهای مردم را بیشتر از هر کس میشناسند و داروی مناسبی برای درمان آن تجویز میکنند. در هر مجلس و هر سفر و کنفرانس بر آن تاکید میورزند و با کسانی که به این مریضی مبتلا باشد برخورد سختی میکنند. ایشان در جریان سفر اخیر به سرپل عقیدهٔ خود را دربارهٔ این مسئله این طور اظهار میکند:« شما من را خوب میشناسید. در نزد من اقوام تاجیک، پشتون، ازبک، عرب و عجم هیچ فرقی ندارد؛ زیرا تبعیض در دین اسلام مذموم است. معیار امتیاز در اسلام همانا تقوا میباشد و بس.» به راستی که امیرمان نعمت الهی میباشد که قدر آن را فقط کسانی میدانند که از این نعمت سترگ محروماند، او تنها امیر ظاهری نیست، بلکه بر قلبها نیز حکمرانی میکند. انگیزهٔ دینی و عزم قوی ایشان در اجرای شریعت و اخلاص وافر ایشان در این راه ایشان را محبوب دلهای تمام امت اسلامی گردانده است. ایشان بازهم در جریان سفرهای خود به این امر این چنین اشاره میکند:«به الله ذوالجلال عهد بستم که در راستای تطبیق شریعت و تأمین عدالت، خواستهٔ هیچ قدرت وقلدر را قبول نخواهم کرد.»
الله متعال این نعمت بزرگ را برای امت اسلامی محفوظ و مصون بگرداند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.