سلسله‌ هم‌رکاب سپاهیان راه جهاد/ بخش سی‌ام

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً این وب‌سایت نیست.

پس از نشست و مجلس با طلاب مدرسه دینی و مرکز جهادی، مجاهدین کمربند از طریق مخابره اطلاع دادند که وضعیت در آن منطقه کاملاً عادی‌ شده است و هیچ‌گونه گشت‌زنی طیاره‌های دشمن در آسمان دیده نمی‌شود. با اطمینان از نبود خطر در مسیر، از محضر علما و طلاب خداحافظی کرده و به سوی کمربند به راه افتادیم.

 

در مسیر، از بازارها و مناطقی عبور کردیم که آثار جنگ، بمباردمان و انفجار بر آن‌ها نمایان بود. هیچ در و دیواری سالم نمانده بود. هر آن‌چه چشم می‌دید، بسان غربال پر از سوراخ‌های مرمی و ترکش بود. آن‌سوی جوی باغران، پایگاه بزرگی به چشم می‌خورد که به تازگی فتح شده و در اختیار مجاهدین قرار داشت.

 

هنوز از مجاهد هلمندی درباره‌ نحوه فتح آن پایگاه چیزی نپرسیده بودم که خودش با زبان پشتو گفت: «این قرارگاه را می‌بینی؟ زمانی که هنوز به دست مجاهدین نیفتاده بود، فقط همین جوی باغران بین ما و دشمن فاصله بود. بالاخره این قرارگاه فتح شد و اکنون منطقه به طور کامل در کنترل مجاهدین امارت اسلامی است».

 

گفتگو درباره فتح آن پایگاه هنوز تمام نشده بود که به منطقه‌ای بسیار سرسبز و زیبا رسیدیم؛ اما کسی ساکن آن زیبایی نبود و تنها خانه‌ای که در آن منطقه نشانی از زندگی داشت، اتاقی بود که مجاهدین برای گذراندن نوبت کمربند در آن مستقر بودند. از موتر پیاده شدیم و مجاهدین برای استقبال بیرون آمدند. پس از احوال‌پرسی، وارد اتاق شدیم و به مجلس نشستیم.

 

ما در همان‌جا با مجاهدین ماندیم و شهید عبدالبصیر، پس از رساندن ما به کمربند، به‌سوی خانه‌اش بازگشت. مجاهدین در آن نقطه، به نوبت، مراقب کمربند بودند. دشمن تنها در انتظار آن بود که ما خود را آشکار کنیم تا هدفِ فیر تک‌تیراندازها قرار بگیریم. ما نیز در «خزه‌ها» و «خندق‌ها» به نوبت کمین می‌کردیم تا اگر از عساکر دشمن کسی دیده شد، آن را هدف قرار دهیم.

 

در تمام منطقه‌ی کمربند، مجاهدین از تاکتیک‌های نظامی و مهارتی خاصی برخوردار بودند که عرصه را بر دشمن تنگ کرده بودند. با وجود شدت‌یافتن چاپه‌های آمریکایی‌ها، به محض شناسایی محل حضور مجاهدین، آنان دست به عملیات‌های شبیخون می‌زدند. ما هم با کارگذاری ماین در مسیرهای منتهی به اقامت‌گاه‌های روزانه‌ی خود، شب‌ها جای خود را به خانه‌های نزدیک‌تر تغییر می‌دادیم، تا اگر دشمن حمله کرد، گرفتار انفجار ماین‌های از پیش آماده‌شده گشته و طعمه آتش و باروت گردد.

 

ادامه دارد…