نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
شهید ملا عبدالبصیر ما را برای ادای نماز صبح بیدار نمود. بنابراین برخاسته و جهت وضوگرفتن کنار حوض رفتم و بعد از اتمام وضو، نماز صبح را با جماعت ادا کردیم، و بلافاصله بعد از آن شهید ملا عبدالبصیر رفت و موترش را روشن کرد و دقایقی بعد از آن، من، ملا عبدالبصیر و سه مجاهد دیگر سوار موتر شده و راهی مقصدمان؛ کمربند شدیم.
کمی که پیش رفتیم شهید ملا عبدالبصیر به ما گفت: سلاحهایتان را، حتی وقتی داخل موتر هم هستید، باید زیر پاهایتان بگذارید و روی آنها را بپوشانید؛ چون طیارههای بیسرنشین و کشفی آمریکاییها همواره در حال گشتزنیاند و نباید کشف شناسایی شویم. سپس افزود: راستی، من باید یکبار با مجاهدین کمربند تماس بگیرم تا ببینم وضعیت چطور است و آیا فعلاً رفتن ما به آنجا مناسب است یا خیر؟
مخابره را برداشت و روشن کرد. به محض روشنشدن، با امواجی از سروصدا روبهرو شدیم که بیانگر آغاز جنگ در کمربند بود. با مجاهدین حاضر در کمربند تماس گرفت تا از وضعیت باخبر شویم. سرانجام ارتباط برقرار شد و مجاهدین اطلاع دادند که درگیری شدید از هر دو طرف آغاز شده و طیارههای بدون سرنشین دشمن نیز در حال گشتزنی هستند، تاکنون چندینبار بمباردمان کردهاند، اما تلفات نداشته است.
در چنین وضعیتی که طیارههای بدون سرنشین در مناطق کمربند در حال گشتزنی بودند، دیگر هیچ موجود زندهای نمیتوانست به آنسوی منطقه رفتوآمد کند، مگر اینکه هدف بمباردمان طیارههای آمریکایی قرار میگرفت. لحظهای زیر درختان موتر را متوقف کردیم و با هم مشورت کردیم که حالا چه باید کرد؛ رفتن به کمربند غیرممکن بود، چون طیارهها در آسمان آن منطقه در حال گشتزنی بودند و به محض ورود ما به آنجا، مورد توجهشان قرار میگرفتیم.
ما که تازه از مدرسه آمده بودیم و از اوضاع خبری نداشتیم، بر رفتن به سمت کمربند اصرار داشتیم؛ اما شهید ملا عبدالبصیر میدانست که رفتن در آن لحظه، حدود ۹۵٪ خطر دارد. در نهایت تصمیم بر این شد که در نزدیکیمان مدرسهای از مجاهدین وجود دارد، به آنجا برویم و تا عادیشدن وضعیت، همانجا بمانیم و بعد از آن به سمت کمربند حرکت کنیم.
به سمت مدرسه راه افتادیم. در مسیر، از کنار قبرستانهایی میگذشتیم که از دور نمایان بود پر از شهدا هستند. روی هر قبر، بیرقی سفید برافراشته شده بود و نام و تاریخ شهادت بر آن نوشته بود. تا وقتی به مدرسه رسیدیم، از چندین قبرستان عبور کردیم؛ همهشان پر از پیکر پاک شهیدانی بودند که یا در دفاع از اسلام، خاک و ناموسشان در خط مقدم مقابل متجاوزین به شهادت رسیده بودند، یا زنها و کودکانی که شبهنگام در پی یورشها و بمباردمان طیارههای B52 و بیسرنشین دشمن، جام شهادت را نوشیده بودند.
ادامه دارد…
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.