نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سوار بر موتر شده و راه مدرسه را در پیش گرفتیم. از مجاهدین همراهمان که از ولایت هلمند بوده و یا بیشتر عمر خود را در آنجا سپری کرده بودند در مورد قبرستانهایی که بیرقهای سفید برافراشته در آنها دیده میشد -که نشان از مدفن شهدا داشت- پرسان میکردم. آنها خاطرات عجیبی از شهدا در […]
سوار بر موتر شده و راه مدرسه را در پیش گرفتیم. از مجاهدین همراهمان که از ولایت هلمند بوده و یا بیشتر عمر خود را در آنجا سپری کرده بودند در مورد قبرستانهایی که بیرقهای سفید برافراشته در آنها دیده میشد -که نشان از مدفن شهدا داشت- پرسان میکردم. آنها خاطرات عجیبی از شهدا در ذهنشان داشتند و شروع کردند به بازگویی!
داستانهای شهادت شهدای هلمند زیاد بودند. آنها از خانوادهها و قریههایی یاد میکردند که در بمباردمانهای کورکورانه و هدفمند آمریکاییها، تمام اعضایشان یکجا به شهادت رسیده بودند. قبرستانهایی که مشاهده کردیم، پر بودند از کودکان و زنانی که شبهنگام و در حالت خواب، آماج حملات بمبافکنهای B52 آمریکایی قرار گرفته و به خاکوخون کشیده شده بودند.
از گفتههای مجاهدین هلمند که همراهشان همسفر جهاد بودیم، چنین برمیآمد که فقط طی یکماه از سال ۱۳۹۶ ه.ش، تنها از ولسوالی نادعلی هلمند، حدود ۷۰۰ نفر به شهادت رسیده بودند. بلی! پیروزی امروز را مرهون شهیدانی هستیم که با سینهها و سرهای خود، سپر تجاوز آمریکاییهای متجاوز و اجیران خودفروخته و بیضمیر داخلیشان شدند و در خاکوخون غلطیدند و پرپر شدند.
خون شهادت، بوستان شجاعت را سرسبز میسازد. شهادت نه مرگ است و نه هم به معنای زوال شخص؛ بلکه آن مقام والایی است که پروردگار آن را تنها به بندگان خاص خود ارزانی میکند. امت با شهادت نمیمیرد، این امت از ابتدا تا کنون تشنهٔ جام شهادت است و به خاطر اعلای -کلمهالله- از هیچ درد و قربانیای دریغ نمیکند و در مقابل هر طاغوت با تکبیرهای طاغوتشکن میرزمد.
آن وقتها هر لحظهاش قیمتی بود، زبانها یا مصروف توصیف شهدا بودند و یا سخن از عشقِ با جهاد و شهادت بر زبانها جاری بود. غیبت و لهو و بیهودهگویی اصلاً جایی نداشتند. خوشا آنانی که در آن روزهای فوقالعاده قیمتی با بهای جاندادن آسمانی شدند. نیک باد مأوایشان و گوارایشان باد نعمتهای بیپایان و فراوان در بهشت.
تنها عشق پروردگار بود که مجاهدین را سوی خود کشانده بود. وقتی سخن از شهادت میشد، همهٔ یاران و همسنگران مانند ابر بهاران میگریستند و اشک میریختند از بیم آنکه نکند ما لایق شهادت نبودهایم که تا کنون شهید نشدهایم. پروردگار، دعا و تضرع عاجزانهٔ بندگان مخلص و صادق خود را پذیرفت و چنان شهادت با شرافتی نصیبشان گردانید که مایهٔ رشک است.
حب شهادت در دل مجاهدین ریشه دوانده و تنها یادآوری آن، تسکیندهنده و آرامبخش آنان بود. آنانی که صادقانه و مخلصانه در پی این مقام بودند، سرانجام به آن دست یافتند -تقبّلهم الله فی عداد الشهداء-.
همانطور که از شهدا و شهادت سخن میگفتیم، بهسوی مدرسه در حرکت بودیم. دیری نگذشت که به مقصد رسیدیم، از موتر پیاده شدیم، با شیخ مدرسه و طلاب آن احوالپرسی کردیم و سپس مجلس را با ایشان آغاز نمودیم.
ادامه دارد…
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.