نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
دشمن گمان میکرد که دیگر کسی پیدا نخواهد شد که علیه ناتو و آمریکا سنگر بگیرید و انقلابی شروع گردد؛ چون دماغ پر از غرورش به استثنای یک حرف که «من ابرقدرت هستم» و «باید من در جهان حرف اول را بزنم» از دیگر واژهها خالی بود، و شروع حملههای مجاهدین در بعضی ولایات افغانستان، جرقهای بود برای تفهیم دشمن مغرور و متجاوز که طالب آمدنیست.
مجاهدین امارت اسلامی افغانستان، بر پایگاهها و کاروانهای دشمن با ماین و حملههای چریکی عملیات را آغاز کردند و دشمن کمکم به خود آمد و متوجه شد که طالبان برگشتند و قرار است حملههای بیشتری تا شکست آن انجام گیرد.
دشمن به محکمساختن پایگاهها و آوردن وسایل: توپ، تانک، طیاره، موشک و…) و نیروی جنگی بیشتری رویآورد تا در جنگی که انتظارش را نداشت از خود دفاع کند.
آمریکا و متحدانش در سالهای اول اشغال، بر این باور بودند که دیگر این خاک و سرزمینی که در تصرف آنهاست، همینگونه باقی خواهد ماند، و یکروز شاید کاملاً وابسته و متعلق به ایشان گردد؛ ولی کور خوانده بودند و این خیالپردازیهایشان نقشِ بر آب شد؛ چون این سرزمین تسخیرناپذیر، هیچگاه برای متجاوزین، گلستان نشده، بلکه همواره قبرستان امپراطورهای اشغالگر بوده است.
هر زورگو شاید بتواند به آسانی وارد این خطه گردد؛ ولی به خاطر این کارش باید بهای سنگینی بپردازد و سرانجام با ذلت تمام و سرافکندگی از این خطه بیرون شده و راهی سرزمین خویش شود. هیچگاه این سرزمین، بیصاحب نبوده، و در هر برهه از تاریخ این سرزمین، هرگاه کشوری بر خاک آن چشم طمع داشته، توسط فرزندان دلاور این میهن، مجبور به فرار گشته است.
آمریکا از این بیخبر بود که مردم افغانستان در جلوی متجاوزین اشغالگر، گُل نمیکارند؛ بلکه به جای آن قبر متجاوز را حفر میکنند. دشمن فقط در مورد چند شخص خودفروخته و بیاصل که نسلاندرنسل غلامی بیگانهها را کرده بودند شناخت و معرفت داشت؛ ولی مردم و فرزندان اصیل این خاک را در میدان نبرد و مبارزه شناخت، و پی برد که افغانها چه کسانی هستند و آمریکا در جنگ با کی طرف است.
مجاهدین امارت اسلامی افغانستان در آغاز این جنگ بیستساله، با تدبیر زیاد در موقعیتهای خاص لازم دیدند تا حملههایی را بر مراکز صلیبیها، راه بیندازند، و از این پلانها، تنها خود و اشخاص مورد اعتمادشان خبر داشتند، و از آنجایی که دشمن روی افرادی که در تحریک سابق امارت اسلامی سهیم بودند، تمرکز داشت و حرکاتشان را دنبال میکرد، مجاهدین نمیتوانستند به شکل علنی جبههها و مراکز خود را فعال کنند.
ادامه دارد…
دیدگاهها بسته است.