نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به مناسبت دومین سالروز وفات حقانی صاحب بزرگ رحمه الله الحمد لله معز أوليائه المؤمنين وقامع أعدائه من الکافرين والمشرکين والمنافقين، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لاشريك له ولي المتقين، و أشهد أن محمداً عبده ورسوله إمام المجاهدين الصابرين، ومحبوب رب العالمين، بلغ الرسالة وأدى الأمانة ونصح الأمة وجاهد فى الله حتى ترکنا […]
به مناسبت دومین سالروز وفات حقانی صاحب بزرگ رحمه الله
الحمد لله معز أوليائه المؤمنين وقامع أعدائه من الکافرين والمشرکين والمنافقين، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لاشريك له ولي المتقين، و أشهد أن محمداً عبده ورسوله إمام المجاهدين الصابرين، ومحبوب رب العالمين، بلغ الرسالة وأدى الأمانة ونصح الأمة وجاهد فى الله حتى ترکنا على البيضاء ليلها کنهارها، لا يزيغ عنها بعده إلا هالك، فصلوات الله وسلامه عليه ما تتابع الليل والنهار کفاء ما قدم وکفاء ما علم و بين أما بعد. فقد قال الله تعالى: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ، وقال تبارك وتعالى: فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ. صدق الله مولانا العظيم.
شخصیت گرانقدر علمی و جهادی جهان اسلام که در طول زندگیاش نه به مستبدان، مستکبران و طاغوتیان سر نهاد و نه هم از مبارزه با آنها دست گرفت. با عزم محکم و عقیده راسخ، نقش تاریخی را در شکست اتحاد شوروی ایفا نمود. بهحیث یک مسلمان راستین، غیرت و شهامت اسلام و افغانها را بهزور قربانیهای خود، ثبت اوراق تاریخ نموده، و برای نسلهای آینده فصلهای زرین مقاومت جهادی، قربانیهای بینظیر و کارنامههای ماندگار را بهجا گذاشت.
تولد :
الحاج مولوی جلال الدین حقانی در سال ۱۳۶۳ هجری قمری مصادف با ۱۹۴۴ میلادی در روستای سرانی ولسوالی وزی ولایت پکتیا در خانه خواجه محمد به دنیا آمد. وی به قوم زدران و به قبیله میزایی، سلطان خیل بود.
تعلم :
وی از خوردسالی علاقه خاصی با دین داشت و قرآن مجید را در چهار سالگی نزد مادر مهربانش آغاز نمود و به پایان رساند، و در ده سالگی به دیگر آموزش های دینی شروع کرد.
مرحوم حقانی صاحب درسهای ابتدایی را در ده سالگی نزد عالم مشهور آنوقت مولوی محمد قاسم رحمه الله آغاز نمود و بر اثر ذکاوت و خصلتهای نیک خود مورد توجه استاد قرار گرفت.
به دوام سلسله آموزشی، وی در مدارس مختلف دینی در زرمت و شاهیکوت (پکتیا)، ارگون و زیروک (پکتیکا)، شلگر و کوه دامان (غزنی)، اسماعیل خیل (خوست) و مناطق دیگر، از علمای جید وقت علم آموخت.
محترم جلال الدین حقانی صاحب بنا بر استعداد فطری اش توانست نصب العین تابانی را برای خود تعیین نموده و سفر علمی خود را به سوی آن هدف، آغاز کند. همان بود که سلسله تعلم را در منطقه قبایلی کُرم و مناطق مختلف ایالت پختونخوا به خصوص هنگو، دوام داد.
سپس برای تحصیلات عالی شرعی (دوره های خورد و کلان) به دیوبند ثانی، دارالعلوم حقانیه اکوره ختک تشریف برد.
وی در جریان چهار سال، از مشائخ معروف مولانا عبدالحق – رحمه الله – ، مولانا عبدالحلیم – رحمه الله – و مولانا مفتی محمد فرید – رحمه الله – در سال ۱۳۹۱ هق دستار فضیلت را به سر نمود و سند فراغت را از جامعه مذکور به درجه عالی به دست آورد. از سوی مشائخ جامعه به کلمات «الاخ الفاضل جلال الدین حقاني کریم الخصال، مرضي السیرة، زکي القریحة، سلیم الطبع، ذورأي ثاقب، صاحب العقیدة الراسخة، لدیه قدرة تامة علی تدریس العلوم الشرعیة المعاصرة …» تقدیر شد و به حیث سرخیل فاضلان ممتاز دارالعلوم حقانیه شناخته شد.
مولانا محمد قاسم، مولوی بادشاه، مولوی سیدحسن، مولوی نادرخان، مولوی خواجه، مولوی زرکليم خان، مولوی اصيل خان، مولوی عبدالوهاب، مولوی اخترجان، مولوی محمدايوب، مولوی عبدالرحمن، مولوی سيد سلطان باچا، مولوی عبدالحليم، مولوی عبدالغني، مفتی محمدفريد، مولوی محمدعلی، مولوی ناصرخان، مولانا دکتورشيرعلي شاه مدنی و مولانا عبدالحق – رحمهم الله – .
همچنان شماری از علما و مشایخ بزرگ از شاگردان محترم حقانی صاحب هستند. مثلا شیخ الحدیث مولانا الطاف الرحمن، شیخ الحدیث دارالعلوم چارسده و عضو پارلمان پاکستان مولانا گوهرشاه، شیخ الحدیث مولانا غلام محمد صادق، پروفیسور مولانا محمد شفیع، صدر مدرس جامعه منبع العلوم شیخ الحدیث مفتی سلطان عمر و دیگران.
تدریس :
سلسله درسگویی الحاج مولوی جلال الدین حقانی از دارالعلوم حقانیه اکوره ختک آغاز شد. اگرچه تعامل دارالعلوم حقانیه این نبود که فارغان جدید را بهحیث مدرس دران مدرسه بگمارد، اما به اساس استعداد علمی، تقوی و اخلاق نیکوی حقانی صاحب، استادان حقانیه بهخصوص مولانا عبدالحق رحمهالله به این آماده ساختند که در دارالعلوم حقانیه بهحیث استاد خدمت نماید. وی در سال اول تدریس، کتابهای مختصرالمعانی، دیوان حماسه، شافیه، شرح التهذیب و کتابهای دیگری را درس گفت. اراکین دارالعلوم حقانیه آمادهگی داشتند که در سال بعدی برایش کتابهای بلندتری را برای تدریس پیشنهاد کنند.
اما مولوی جلال الدین حقانی به اساس ضرورت های سیاسی و علمی کشور و جامعه خود، از آن ها معذرت خواست و لازم دانست که تمام صلاحیت های علمی اش در خدمت کشور و جامعه به خرج دهد.
سفر اول حج :
حقانی صاحب بزرگ در سال ۱۳۹۳ هجری قمری مصادف با ۱۳۵۲ هجری شمسی از راه زمینی به سفر حج رفت و فریضه حج را ادا نمود. در جریان آن سفر، بر علاوه از علمای افغانستان با علما و مشایخ بزرگ دیگر کشورها نیز پیرامون حرکت و مبارزه در برابر کفر و الحاد بحث های مفصل و تبادل نظر نمود.
مبارزه سیاسی :
حقانی صاحب هرگاه پس از سفر مبارک حج به کشور برگشت، آن شب و روزهای پایانی رژیم شاهی در افغانستان بود و دموکراسی هم از پیش اعلان شده بود. چوم در دوران رژیم شاهی، مفکوره های پلید کمونیسم و مارکسیسم در افغانستان پیدا و جا گرفته بود، مولوی صاحب حقانی به همکاری اقوام، مردم و عالمان دین، به تجمعات بزرگ آغاز نمود، و بیشتر خلقی ها و پرچمی ها را گرفتار نموده، وادار به توبه ساخت.
کودتای داودخان و جریانات بعدی :
بهتاریخ ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ خورشیدی، داودخان از راه کودتای سفید به قدرت رسید و شماری از کمونیستها در سمتها و سکتورهای مهم گماشته شدند. آنزمان دو نهضت در برابر کمونیستها آغاز شد، یکی نهضت علما به هدایت مشایخ قلعهجواد و دومی نهضت اسلامی جوانان از سوی محصلین . همان بود که به اجازه حضرت صاحبان قلعهجواد، مولوی جلال الدین حقانی به همراهی مولوی نصرالله منصور صاحب، مولوی فتح الله، مولوی نظام الدین، مولوی احمدگل، مولوی عزیزخان و مولوی محمد حسن از فزونی فعالیت کمونیستها و گسترش افکار کمونیستی علنا مخالفت نمودند، و به صحنه عمل برآمده، در لویه پکتیا، کابل و برخی ولایتهای دیگر به فعالیتهای شان آغاز نمودند. آنزمان مولوی جلال الدین حقانی در مدرسه مولوی احمد گل (نکی زدران) و مولوی فتح الله در مدرسه حبیبیه (توریخیل) تدریس می نمودند، حقانی صاحب بزرگ به همراهی آنها نهضت خود را در برابر کمونیستها و ملحدان دوام داد. البته؛ مرکز این نهضت مدرسه حبیبیه بود. درانجا، به شمول گلبدین حکمتیار، مولوی نظام الدین حقانی، مولوی نصرالله منصور، مولوی احمدگل و محمد ابراهیم حقانی یکعده مبارزین دیگر هم به هدف مشوره گردهم میآمدند. در رژیم داودخان، حلقات کمونیستی میخواستند که به شمول مولوی جلال الدین حقانی مبارزین مسلمان را از بین ببرند. درین سلسله، لشکر ۵۰۰ نفری پولیس به قصد گرفتاری مولوی جلال الدین حقانی بر خانه وی یورش بردند، اما وی با برادران خود هر یک محمد ابراهیم حقانی، محمد اسماعیل ذبیح و خلیل الرحمن حقانی از روی تاکتیک ویژه مصئونانه از خانه برآمدند.
حقانی صاحب با فامیل و برادرانش به کوه گروبی رفتند و دران جا سکونت گزیدند. پس از چند هفته، دولت به تحریک کمونیستها و به همکاری اقوام بیچاره، لشکری را به منظور گرفتاری حقانی صاحب آماده و به سوی کوه گروبی سوق داد. حقانی صاحب بهدست چند تن رفقا، قرآن کریم را از روی کلتور و عنعنه قومی پیش روی لشکر قومی و مقامات دولتی برد، تا لشکر پس برگردد و ایشان از شر شان مصئون بمانند. اما قومندان لشکر مهاجم دولتی خواست حقانی صاحب را نپذیرفت و وضعیت بغرنج شد، از سوی دیگر چون ۱۵ روز از محاصره حقانی صاحب گذشته بود، وی مجبور شد که با فامیل، برادران و رفقایش، آن منطقه کوهی را هم ترک کند. همزمان در شاهیکوت بر شهید مولوی نصرالله منصور نیز، که رفیق مهم این مسیر بود، شرایط آنقدر تنگ شده بود که دشت و کوه جا نمیداد، الحاج مولوی جلال الدین حقانی و مولوی نصرالله منصور با فامیلها و رفقای شان به سفر هجرت آغاز نمودند و پس از سفر دشوار پنجروزه به اساس شناخت سابقه با علما و بزرگان قبایل، به منطقه دتهخیل وزیرستان شمالی و سپس به میرانشاه رسیدند.
مولوی جلال الدین حقانی با علما، بزرگان قومی و جوانان مسلمان مناطق مختلف کشور در رابطه شد، تا برای جلوگیری از کمونیسم آمادهگی بگیرند.
کودتای کمونیستی ثور:
بهتاریخ ۷ ثور ۱۳۵۷ خورشیدی کمونیستهای خلق و پرچم طی کودتای خونین در برابر داودخان زمام کشور را بهدست گرفتند و سپس به کشتار و گرفتاری عالمان دین، بزرگان قومی، ماموران مسلمان و جوانان مبارز آغاز کردند.
چنانکه حقانی صاحب از پیش برای جهاد مسلحانه آمادهگی میگرفت و صدها و هزارها تن رفقای مجاهد پیدا کرده بود، در روز ششم کودتا توسط رفقای خود بر ولسوالی زیروک حمله کامیاب مسلحانه انجام داد و از همان روز جهاد منظم مسلحانه آغاز شد و چهار روز پس ازان، ولسوالی وزی ولایت پکتیا هم فتح شد.
یکعده تنظیمهای جهادی برای پیشبرد جهاد منظم مسلحانه، در پشاور ایجاد شد. حقانی صاحب طرفدار چند پارچگی مجاهدین نبود و برای وحدت مجاهدین بسیار سعی نمود و تا یکحدی کامیاب هم شد. اما باز هم تنظیمها تاسیس شد و حقانی صاحب شامل تنظیم حزب اسلامی به رهبری مرحوم مولوی محمد یونس خالص شده، بهحیث معاون آن حزب خدمت نمود.
حقانی صاحب در پهلوی دیگر خدمات جهادی، شخصا خودش نیز در چندین جنگهای خونین سهم گرفت و پنج بار به شدت زخمی شد. وی به سبب علاقهمندی زیاد با سنگر نظامی، وظیفه معاونیت را ترک نمود و در نظم و پلانهای جنگی نقش مهم و تاریخی را ایفا مینمود. به گفته خود وی؛ فرماندهی ۵۰۰ جنگ را به عهده داشته و در بیشتر آن کامیاب بوده است.
چون حقانی صاحب بزرگ در عرصههای علمی، سیاسی و نظامی یک شخصیت برجسته بود، دشمن همواره کوشیده است که او را تحت فشار روحی قرار دهد. درین سلسله، یکبار در رژیم داودخان و بار دگر در دوران کمونیستها به شمول چند تن علمای ممتاز دیگر، در غیاب به اعدام محکوم شد. اما خداوند متعال به دشمنان فرصت نداد که به تصمیم خود جامه عمل بپوشانند.
خدمات نظامی:
حقانی صاحب برای نظم و دیسپلین خوب مجاهدین، نخست گروپها و جبهات کوچک جهادی را ایجاد، اکمال و فعال نمود، و این سلسله تنها در پکتیا نه، بلکه تا غزنی، لوگر و میدان وردک همگسترش یافت و نامبرده بهحیث قومندان محاذ عمومی جبهات جنوبی (محاذ ج-ج) تعیین شد. سپس به ابتکار خود، برای تنظیم، اکمال، موثریت و تربیه خوبتر مجاهدین، پنج غُندهای منظم در لویه پکتیا و یک پوهنتون نظامی در میرانشاه ایجاد نمود. نامهای غندها و پوهنتون قرار ذیل بود :
مسئولیتهای تعرضات، اکمالات، تربیه و نگهداری مواضع مفتوحه، به غندهای یاد شده سپرده شده بود و همچنان در پوهنتون؛ به هدف نگهداری دستاوردهای جهادی و تربیه فکری و نظامی نسل جدید مجاهدین، افسران مبتکر نظامی افغان که به مهارتهای فنی و مسلکی عیار بودند، بهحیث استادان گماشته شدند.
از بین بردن قوای ریشخور در سیدخیل، فتح ساختمان ولسوالی زرمت، جنگ خونین مرکز ژوره، جنگ طولانی راه عمومی ستوکندو، جنگ های تاریخی پس از فتح گردیز و فتح بزرگ خوست، که رژیم کمونیستی را با تلفات سنگین جانی و مالی دچار ساخت و به شمول جنرالان مهم، معین وزارت دفاع، معاون ریاست جمهوری و مقامات بلند و پایین رتبه هزاران تن عساکر زنده گرفتار شدند و مجاهدین را در سراسر کشور مورال بخشید، از کارنامه های عمده جهادی حقانی صاحب به شمار می رود.
خدمات ماندگار عام المنفعه :
الف : الحاج مولوی جلال الدین حقانی در پهلوی داغ داشتن محاذهای جنگی، برای تعلیم و تربیه سالم اولاد افغان ها در داخل کشور و دارالهجرت به شمول دو لیسه عالی ۱۴۰ باب مدارس دینی و مکاتب ابتدایی و متوسطه تاسیس و فعال نمود و یک اداره مستقلی را برای کنترول آن ایجاد کرده بود، که ازان جمله مدرسه های بزرگ جامعه منبع العلوم – میرانشاه – مدرسه شهید شاکرین (خوست) به نام منبع الجهاد و نورالقران – مته چینه – و لیسه عالی انجمن القرآن – میرانشاه – قابل یادآوری است.
ب : پس از فتح کامل کشور، تصویب یک پوهنتون در خوست به همکاری امارات متحده عربی، که پس از تهاجم امریکایی ها به نام پوهنتون شیخ زاید، جامه عمل پوشید.
ج : ناگفته نماند که دو دارالایتام بزرگ برای پرورش ایتام در بنو و خوست نیز ایجاد کرده بود. دران دارالایتام ها در پهلوی تعلیم و تربیه یتیمان، تمام سهولت های مهم زندگی نیز در نظر گرفته شده بود.
الف : اعمار ۱۰۰ مسجد در کمپ های مختلف دیار هجرت و لویه پکتیا : که ازان جمله مسجد بزرگ جامع در مرکز خوست، مسجد جامع محمد صلی الله علیه و سلم در میرانشاه، مسجد جامع مته چینه و مسجد خواجه محمد در وزارت امور سرحدات را به طور نمونه می توان یاد کرد.
ب : اعمار راه ها و سرک ها : که نخست از همه سرک غلام خان تا ولسوالی گربز، سرک ژوره تا لیژی خیل، سرک زدران تا گرده سیره و از فخری تا ولسوالی زرمت، ده ها کیلومتر سرک را تعمیر نمود.
در دیار هجرت، بر علاوه از یک شفاخانه بزرگ و مجهز برای زخمیان و بیماران، در جبهات مختلف نیز کلینک های سیار آماده نمود، تا خدمات اولیه طبی را برای مجاهدین و مهاجرین فراهم کند. همچنان بر علاوه از شفاخانه مرکزی میرانشاه، در جبهات مختلف نیز امبولانس ها فراهم نموده بود، تا شهیدان، زخمیان و بیماران را بر وقت به شفاخانه ها و خانه های شان برسانند.
الف : مجله ماهوار منبع الجهاد در زبان های پشتو، دری و عربی و مجله نصرت الجهاد در زبان اردو، جریده هفته وار در زبان پشتو به نام «د جهاد هنداره» و چاپ و پخش شماری از کتاب های جهادی، علمی، اصلاحی و ادبی.
ب : رادیوی «مجاهد غږ» سه دستگاه داشت، که مطالب دینی، خبری، سیاسی، ادبی، معلوماتی و گزارش های ویژه ای از سنگرهای جهادی را به نشر می رساند و هر صبح و شام نشرات چهار ساعته داشت.
ج : به هدف نگه داری آثار جهادی، یک موزیم مجهز جهادی در منطقه ژوره ایجاد نمود.
شورای سرتاسری قومندانان :
در برابر تهاجم نظامی شوروی و دولت کمونیستی، هرگاه جبهات و غندهای جهادی در ولایات مختلف و از سوی تنظیمهای مختلف به میان آمد و متعاقبا بعضی اختلافات بینخودی شدت گرفت و حتی در بعضی ولایات درگیریها رخ داد، حقانی صاحب تلاش نمود تمام قومندانان تمام تنظیمها را گرد هم بیاورد و متحد بسازد، تا بدبینیها و اختلافات از بین برده شود، عملیاتهای جهادی منسجم گردد و برای رسیدن به نظام مستقل اسلامی، یک نیروی قوی نظامی به میان آورده شود.
درین راستا، نشست اول بهتاریخ ۱۷ ثور ۱۳۶۹ در غند حضرت عمر فاروق در ولایت خوست و نشست دوم بهتاریخ ۲ سرطان ۱۳۶۹ در منطقه شاه سلیم بدخشان و نشست سوم در ۱۳۷۰ در غند عمر فاروق (ژوره) برگزار شد و ۵۵۰ تن قومندانان معروف تنظیمهای جهادی از هر منطقه افغانستان درآن اشتراک نمودند. در نتیجه آن؛ عملیاتهای جهادی در تمام افغانستان با قومنده واحد و به گونه منظم شکل گرفت و اثرات مثبت آن فزونتر شد، که فتح تاریخی خوست و واخان ولایت بدخشان را بهطور میتوان ذکر نمود. همچنان گراف اختلافات و جنجالهای بین مجاهدین بسیار پایین آمد.
دولت عبوری:
حقانی صاحب چنانکه در عرصه نظامی دستاوردهای داشت، در عرصه سیاسی نیز بسیار نقش مهم داشت. بهتاریخ ۱۰ فبروری ۱۹۸۹ میلادی، در مدینة الحجاج شهر راولپندی، پاکستان در حالیکه بحثها و گفتگوهای تنظیمهای هفتگانه یک هفته طول کشید و هیچ نتیجه مثبتی نداشت، بالاخره برای محترم حقانی صاحب بهحیث یک شخصیت مصلح، متقی، مدبر و قابل قبول برای همه، اختیار تشکیل دولت عبوری سپرده شد. حقانی صاحب توانست در مدت کوتاه بنا بر تدبیر و تجویز قوی خود، دولت عبوری را تشکیل و اعلان کند. تعجبآور این بود که با داشتن نیروی بزرگ نظامی، برای خود هیچ منصبی نداد.
جنگهای داخلی:
بهتاریخ ۸ ثور ۱۳۷۱ خورشیدی، در نتیجه کامیابی مجاهدین در افغانستان، دولت اسلامی ایجاد شد و محترم حقانی صاحب بهحیث وزیر عدلیه تعیین شد. اما او به سبب اختلافات شدید بین بعضی تنظیمها، وجود کمونیستها در ادارات و سکتورهای مهم دولت و تنها بهنام بودن دولت اسلامی، هیچ اعتنای به منصب وزارت ننمود.
باید بگوئیم که اختلافات میان حزب و جمعیت، وحدت اسلامی و اتحاد اسلامی به جنگهای خونین تبدیل شد و بسیاری مناطق و ساختمانهای کابل به ویرانهها مبدل شد. محترم حقانی صاحب برای جلوگیری از این جنگ داخلی و غیر اسلامی، همه توانایی خود را بهکار انداخت و بهحیث یک مصلح واقعی و راستین نقش خود را ایفا نمود. در شرایط بسیار دشوار، بارها میان جوانب مختلف رفتوآمد نمود و با آنها نشست، که در جریان آن چندین بار مورد حملات نیز قرار گرفت. قابل ذکر است که مجاهدین شکار دسایس شرق و غرب شده بودند و گروههای متخاصم از یکسو دیوانه قدرت و منافع شخصی شان بودند و از سوی دیگر، جواسیس شرق و غرب بسیار زیرکانه به اهداف خود رسیده بودند.
یکجا شدن با تحریک اسلامی طالبان :
اختلافات و درگیریهای روز افزون مجاهدین، آرمانهای حاکمیت نظام اسلامی، آمدن صلح و ثبات و همچنان آبادی و بازسازی کشور را با خاک یکسان ساخت. دامنه بدبختیهای شر و فساد در کشور گسترش یافته و فتنهها به اوج رسیده بود. بالاخره آه و فغان، و گریه و زاری افغانها به بارگاه پروردگار قبول شد و در سال ۱۳۷۳ خورشیدی تحریک اسلامی طالبان به رهبری ملا محمد عمر مجاهد به هدف محو شر و فساد از ولسوالی میوند ولایت قندهار آغاز شد و گامهای سریع و جدی در برابر گروههای شریر و مفسد، تفنگسالاران، پاتکسالاران و دزدان برداشته شد. این آرمانی بود که از سالها در قلب حقانی صاحب جا گرفته بود. حقانی صاحب برای معلومات بیشتر در باره اهداف این تحریک هیئتی را متشکل از چند تن عالمان جوان توظیف کرد و تمام مصارف سفر را به عهده گرفت. از سوی دیگر، بعضی حلقات مغرض ولایات خوست و پکتیا می خواستند حقانی صاحب و تحریک اسلامی طالبان را با هم در تصادم بیاندازند، اما هرگاه طالبان به پکتیا رسیدند و نماینده طالبان برای ولایات جنوب شرقی مولوی احسان الله احسان در منطقه گرده سیره با حقانی صاحب دیدار و تبادل نظر نمود، واضح شد که اهداف حقانی صاحب و تحریک اسلامی طالبان کاملا مشترک است، پس تمام امیدهای شوم مغرضان به یاس تبدیل شد.
باید بگوئیم که با در نظرداشت اقوام و عنعنات لویه پکتیا، میان بزرگان تحریک اسلامی و حقانی صاحب روی یک سلسله مسائل توافق صورت گرفت. سپس حقانی صاحب به بزرگان تحریک اسلامی طالبان از طرف خود کاملا اطمینان داد و ازان ها دعوت نمود که به خوست بیایند. همان بود که کاروان تحریک اسلامی طالبان را در سطح لویه پکتیا تا خوست استقبال نمود. در حالی که اداره منظم و مطابق با اهداف تحریک اسلامی طالبان، پیش از آمدن طالبان به دست حقانی صاحب در خوست ساخته شده بود. به خصوص امور امنیتی ولایت خوست به طالبان خوست به سرکردگی مولوی عبدالحکیم شرعی سپرده شده بود. محترم حقانی صاحب تمام اداره منظم خود را با همه امکاناتش به تحریک اسلامی طالبان سپرد، و بر علاوه ازان، تمامی تجهیزات، مهمات، عراده جات و وسایط نظامی خود را به تحریک اسلامی طالبان تسلیم نمود.
شگفتآور این بود که بهحیث یک مجاهد عادی با همه مجاهدین خود یکجا کمر را محکم بست و خود را برای پیشرفت تحریک اسلامی طالبان آماده هر گونه قربانیها نموده، فعالیتهای نظامی خود را بسیار صمیمانه شدت بخشید. چنانکه تحریک اسلامی طالبان دران زمان به قوای بشری بیشتر نیاز داشت، حقانی صاحب بر اساس اثر و نفوذ خود هزاران تن مجاهدین و طالبان دیگر را به صف تحریک اسلامی دعوت داد و دو بار (بار اول در اواخر میزان ۱۳۷۵ و بار دوم در ۱۳۷۶) کابل را از سقوط احتمالی از سوی ائتلاف شمال و تنظیمهای هزاره نجات داد و حقانی صاحب در یک مجلس بزرگان چنین گفت : من این را تحمل نمیتوانم که حکومت عالمان و طالبان سرنگون شود.
محترم حقانی صاحب بنا بر ویژگی و تقوای خود، هرگز آرزوی قدرت و منصب را نداشت. اما از سوی امیر المؤمنین ملا محمد عمر مجاهد – رحمه الله – به اساس یک فرمان خاص بهحیث وزیر سرحدات و امور قبایل تعیین شد. حقانی صاحب به تمام معنی از امیرالمومنین ملا محمد عمر مجاهد اطاعت نمود و امور وزارت را در کنار فعالیتهای نظامی، به نحوه احسن و بسیار به اخلاص انجام داد و تمامیت ارضی کشور را کماحقه حفظ نمود.
سفر به کشورهای خارجی :
پیش از همه باید بگوئیم که حقانی صاحب به هیچ کشور کفری سفر نکرده است. وی به عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، سودان، بحرین، لیبیا، یمن، مصر، عراق و کویت سفرهای زیادی نموده، که بیش تر آن به عربستان سعودی بوده و کم و بیش ۳۰ سفر حج نیز شامل آن بوده است. وی در هر سفر خود با علمای بزرگ کشورهای مختلف دید و بازدید نموده و توسط آن ها مسلمان ها را به جهاد بالنفس و المال دعوت داده و هزاران تن مسلمان ها به دعوت او لبیک گفته، در جهاد بر ضد شوروی با جان و مال خود سهم گرفته اند. آن ها تحت فرماندهی حقانی صاحب در افغانستان با مورال بلند جنگیده اند و سپس در کشورهای خود پیشتازان مبارزه جهادی بوده اند.
همچنان با عالمان، داعیان، سیاستمداران و تحلیلگران در مورد اوضاع جاری در افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی و همچنان آزادی و استقلال مسلمانان بحث های مهم نموده اند.
منهج عقیدوی و فکری :
از لحاظ عقیدوی و فکری، پیرو منهج اهل السنة و الجماعة و مقلد مذهب حنفی بود. وی به مسلک علمی دیوبند وابسته بود و در تصوف به دست ضیاء المشائخ قلعه جواد در سلسله نقشبندیه بیعت نموده بود. وی مخالف سرسخت اختلافات مذهبی، تنظیمی، نژادی و زبانی بین مسلمانان و همچنان بدبین خرافات و بدعات بود. وحدت مسلمانان آرمان بزرگ او بود و پیروی از نقش قدم سلف الصالحین و ائمه مجتهدین در روشنی قرآن و احادیث را یگانه راه نجات می دانست و خودش بر آن عمل و دیگران را نیز توصیه می نمود.
ویژگیها:
در میدان جهاد، مجاهدین همه تنظیمها برای وی به سان انگشتان یک دست بودند. هرگاهیکه مجاهدین تنظیم دیگری به چیزی نیاز میداشتند، هیچگاه از دادن آن دریغ نمیورزید و همکاری مینمود. با مجاهدین مربوط خود در دادن اسلحه، مهمات و پول، بیش از تقاضای آنها کمک مینمود.
با عالمان دین، طلبا، محصلین و بهخصوص معیوبین بهحدی محبت و اخلاص داشت که در صورت ضرورت همه امکانات را برای شان فراهم میساخت. برای جلب کمکها با یتیمان، بیوهزنان و مسکینان به هر گونه تکلیف تن میداد.
تقوای دائمی، شجاعت و ثبات در عرصه جهاد، کمال احتیاط با بیت المال برخورد متواضعانه با عامه مسلمانان، سخاوت عمومی، عفو و بخشش مخالفان و معاندین شخصی، ترحم و شفقت بر اسیران، یتیمان، مسکینان، بصیرت بینظیر در مسائل علمی و سیاسی، تصامیم و اقدامات بهجا در اوضاع اضطراری، از ویژگیهای کم نظیر مرحوم حقانی صاحب بود.
انتخاب در زندگی شخصی:
در فرصت فراغت از امور جهادی، با مطالعه بسیار علاقه داشت و برای مداومت بر آن همواره با خود کتاب میداشت.
در لباس؛ در سنگر جهاد جامه خاکستری و کلاه مشابه، و در وضعیت عادی جامه سفید و لنگی سیاه و کلاه استعمال مینمود.
در غذا؛ ثرید (شوروای که دران نان خشک میده شده) ، شهد و ماست را بسیار دوست داشت.
معمولات روزمره:
زندگی درخشان حقانی صاحب بزرگ یک نمونه سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و صحابه کرام رضی الله عنهم بود.
صبح : هرگاه شب را به یاد پروردگار صبح مینمود، نماز صبح را با جماعت ادا می نمود. سپس تلاوت و اذکار مسنونه را انجام میداد. پس ازان نماز اشراق را میخواند. همچنان در آغاز روز حتما سوره یس یا سوره فتح را تلاوت مینمود. به اساس معمول روزانه، در هر دو هفته یکبار قرآن کریم را ختم مینمود.
امور مردمی : پس از چای صبح، به کارهای مسلمانان و مجاهدین مشغول می شد. حوالی ساعت ده و نیم روز نماز چاشت را ادا مینمود. سپس دوباره به خدمت مسلمانان مصروف میشد. اگر فارغ میشد نان ظهر را پیش از نماز میخورد، وگرنه پس از نماز میخورد.
ظهر : پیش از نماز ظهر حتما برای ده الی ۳۰ دقیقه قیلوله مینمود و نماز را با جماعت ادا می نمود. پس ازان تا عصر مشغول به خدمت مردم میبود.
عصر : پس از نماز عصر گاه گاه احادیث بیان مینمود و سپس تلاوت میکرد.
شام : پس از نماز شام ۶ رکعت نماز اوابین میخواند. سپس اذکار مسنونه را ورد مینمود و پس از نان شب برای نماز عشاء آمادهگی میگرفت. اما وتر واجب را با نماز تهجد یکجا میخواند. همچنان از طرف شب حتما سوره واقعه و سوره ملک را تلاوت مینمود. هرگاه به کدام طرفی اراده سفر مینمود ۲ رکعت نماز نفل میخواند و پس از برگشت نیز ۲ رکعت نفل میخواند.
عقبنشینی امارت اسلامی:
با حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی، امریکا و متحدین آن قصد تهاجم بر افغانستان کردند. بزرگان امارت اسلامی مکررا به امریکاییها گفتند که همه اسناد و شواهد دخالت اسامه بن لادن درآن حملات را به ایشان بسپارد و یا هم شیخ اسامه در کشور سوم محاکمه شود. همچنان امارت اسلامی برای از بین اختلافات میان امارت اسلامی و ایالات متحده، مکررا مطالبه مذاکرات نمود. اما هدف اصلی امریکاییها از بین بردن نظام اسلامی در افغانستان، به میان آوردن رژیم دستنشانده سیکولار و حضور دائمی شان در کشور ما بود و اسامه بن لادن محض بهانه بود.
چون سازمان ملل متحد به تمام معنی به نفع امریکا کار میکرد، شورای امنیت آن سازمان در مورد حمله نامشروع ائتلاف صلیبی به رهبری امریکا، فیصله یکطرفه و ظالمانه نمود. همان بود که امریکا برای اهداف یاد شده بهتاریخ ۷ اکتوبر بر افغانستان هجوم وحشیانه نظامی آورد.
این حمله ۴۵ روز دوام کرد. خطهای اول جنگ و مراکز نظامی طالبان و خانههای مردم ملکی، قریهها و جنازهها در سرتاسر افغانستان بیدریغانه بمباردمان شد. حقانی صاحب نیز در خط مقدم جنگ و سپس خانهاش در وزیر اکبرخان بمبارد شد.
حقانی صاحب در اثنای خروج از کابل، برای نجات دادن طالبان و مجاهدین خارجی بسیار سعی نمود، تا آنها به مناطق امن انتقال داده شوند و به مقاومت دوام بدهند.
حقانی صاحب هرگاه از کابل برآمد، در مسیر گردیز نیز چندین بار بمباردمان شد. همچنان در گردیز نیز خانه وی بمبارد شد. هرگاه حقانی صاحب به خوست تشریف آورد، دشمن بزدل برای چهارمین بار حقانی صاحب را هدف قرار داد و این بار خانه حاجی سراج الدین را در منطقه زنیخیل ولسوالی نادرشاهکوت بمبارد کرد، که بر اثر آن حقانی صاحب به شدت زخمی شد. اما عزم او هنوز راسخ بود و در جریان تداوی، شاخصههای امور جهادی را به رفقای مجاهد خود بیان نمود. پس از شفایابی، یکبار دیگر مستقیما به مجاهدین خود فرمان داد که امریکاییها و غلامان شان را مورد حملات قرار بدهند و به گونه علنی و مخفی هدایتهای خود را برای تنظیم دوباره مجاهدین به دیگران میرساند. لازم است که یادآور شویم: در اوائل تهاجم امریکاییها، دیپلماتان امریکایی از راه های مختلف به حقانی صاحب پیشنهادات ذیل را رساندند:
اما حقانی صاحب این پیشنهاد را به قاطعیت رد نمود و عزم قوی و موقف تازه خود را برای جهاد ابراز داشته و گفت : تا زمانیکه یک عسکر امریکایی در افغانستان باشد، نظام اسلامی حاکم نباشد و کشور ما به تمام معنی آزاد و مستقل نباشد، هیچگاه سنگر مقدس جهاد را ترک نمیکنم.
امریکاییها پس از رد این پیشنهاد، حقانی صاحب را شامل لیست سیاه کردند و بر سر وی جایزه تعیین کردند.
چون برقراری ارتباط با مقام و بعضی بزرگان امارت اسلامی مشکل بود، شماری از مغرضان آمدند و از وی خواستند که رهبری مستقل خود را اعلام نماید، اما حقانی صاحب در پاسخ گفت:
پس در چنین حالتی هیچ نیاز نیست. اکنون هم به صراحت میگویم که بیعت ما با امیر المؤمنین بر حال خود است و به شما هم چنین توصیه میکنم که از چنین کارها به جدیت خودداری کنید. هرگاه تشکیلات اداری و نظامی امارت اسلامی دوباره منظم شد، حقانی صاحب از سوی مقام محترم امارت اسلامی بهحیث عضو شورای رهبری تعیین شد. محترم حقانی صاحب برای اینکه امور جهادی بسیار بود و انجام دادن آن هم ضروری بود، پسر دوم خود الحاج خلیفه صاحب سراج الدین حقانی حفظه الله را نائب و خلیفه خود مقرر نمود، تا کارهای جهادی با تاخیر و مشکلات دچار نشود.
شهدای خانواده و تاثرات حقانی صاحب :
از خانواده حقانی صاحب در هر دو دوره جهاد (جهاد در برابر ائتلاف شوروی و صلیبی) دهها نفر شهید شده اند، که یک برادر تن وی «اسماعیل ذبیح» و چهار پسران جوانش «داکتر نصیرالدین حقانی، حافظ بدر الدین حقانی، حافظ محمد حقانی و طالب العلم عمر حقانی» نیز شامل شهدا اند.
هر باریکه به حقانی صاحب خبر شهادت کدام عضو خانوادهاش میرسید، با گفتن الحمدلله شکر پروردگار را بهجا میآورد و سپس میگفت : این نه اولین شهید ماست و نه هم آخرین.
حقانی صاحب می گفت : شهادت افتخار و سعادت ویژه ای است که تنها بنده گان مخلص خداوند به آن سرفراز می گردند، شهادت شرف و برتری است که نصیب بهترین مجاهدین راه خدا می گردد و بالاخره شهادت از لحاظ معنوی موفقیت مجاهد است که به وسیلهء آن به رضای پروردگار می رسد و به نعمت های جاودانی جنت الفردوس نائل می گردد.
اعلان وفات مولوی جلال الدین حقانی رحمه الله:
مجاهد کبیر مولوی جلال الدین حقانی رحمه الله پس از خدمات شایان در عرصههای علمی و اجتماعی، درین اواخر به تقاضای سن و سال ضعیف و بیمار شده بود. این بیماری چند سال طول کشید و سرانجام سبب وفات او گردید. انا لله و انا الیه راجعون.
خداوند متعال تمام خدمات جهادی، علمی و اجتماعی مرحوم حقانی صاحب را به دربار خود منظور بفرماید. پروردگار جهانیان درجات بلند نصیب وی بگرداند و همه آرمانهای او را به دست وارثان و رهروان وی برآورده سازد. آمین یا رب العالمین.
از حقانی صاحب برای بازماندگانش به گفته وی تنها : مدرسه منبع العلوم، کتابخانه شخصی و مجاهدین پاکباز راه اسلام، به دنیا مانده است.
رحمه الله تعالی
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
لید بند دی.