رسالت نبوی؛ منجی عالم بشریت

از این‌رو خداوند متعال، رسولان و پیامبران را فرو فرستاد تا بشریت را از این منجلاب به‌سوی قله‌های سعادت برسانند و توحید خدا را بر روی زمین نهادینه سازند؛ چون چرخ فلک زندگی، بدون شناخت خدا امکان ندارد. زمانی که «حالات بشریت قبل از اسلام» را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم

امروز قلب عالم و آدم حرای توست

این کوهِ نور شاهد حرف خدای توست

 

بدون تردید الله متعال، انسان‌ها را در این دنیای وسیع جانشین خویش قرار داده، و لازم است حق خلافت و جانشینی او را ادا نمایند؛ فرامین خدا را بر روی زمین منتشر کرده و بشریت را از باتلاق رنگین شیطانی نجات دهند. در ادوار مختلف، تاریخ بشریت، با زمانه‌های گوناگون و ناهنجاری‌های زیادی مواجه شده است، تا اینکه به اثر آن تحولاتی که در گیتی رخ داد، انسان‌ها هدف آفرینش و برنامهٔ کامل زندگی را از دست داده و نهایتاً در منجلابی افتادند که هر زورمند، خویشتن را ارباب قرار داده بود.

 

از این‌رو خداوند متعال، رسولان و پیامبران را فرو فرستاد تا بشریت را از این منجلاب به‌سوی قله‌های سعادت برسانند و توحید خدا را بر روی زمین نهادینه سازند؛ چون چرخ فلک زندگی، بدون شناخت خدا امکان ندارد. زمانی که «حالات بشریت قبل از اسلام» را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، به وخامت حال‌شان پی خواهیم برد. در آن زمان، انسان‌ها در مقابل بهای اندک به‌عنوان برده، در بازار عرضه می‌شدند، و اربابان‌شان هرگونه ظلم و ستم را بر آنان روا می‌داشتند، و آن‌ها را حتی از حقوق اولیهٔ بشری‌شان نیز محروم کرده بودند. به‌خاطر تعصب و دیگر موارد پیش پا افتاده، تا سال‌های متمادی همدیگر را در خاک‌وخون می‌غلتاندند.

 

اخلاق فردی و اجتماعی از جامعه‌ها فرار کرده بود، طوری که کنیزها راه درآمد زندگی اربابان قرار گرفته و زن‌های فاحشه خویشتن را آشکارا در اختیار مردم می‌گذاشتند، تا از این طریق، هم معیشت مالی خود را تأمین نموده و هم برای دیگران اولید مثل کنند.

 

دزدی، چپاول‌گری و غارت‌گری در هر مقطع راه وجود داشت. حاکمان و زورمندان، زیردستان را بر هر کار شاقه می‌گماشتند ‌و از هیچ ستمی بر آنان دست برنمی‌داشتند. حکومت‌ها در میان خود، تشنهٔ خون یکدیگر بودند و فقط عامهٔ مردم بی‌گناه قربانی می‌شدند و زندگی بر آن‌ها تنگ شده بود.

 

خلاصه، بشر در منجلابی در حال زندگی بود که از راه برون‌رفت آن کاملاً ناامید بود، و حتی -به اصطلاح- راهبان، علما و دانشمندان دینی و روحانی آن زمان که یهود و نصاری بودند، محوطهٔ دینی را به خود منحصر نموده و در آیین مربوطه نیرنگی را جهت منفعت‌شان به‌راه انداخته بودند؛ به‌گونه‌ای که حکمی را صادر می‌کردند که به سود آنان تمام می‌شد و به وسیلهٔ آن، پول، قدرت و تقرب به حاکمان و رضایت سراداران را به دست می‌آوردند و از این طریق همواره ستم‌های ستمگران بر ضعیفان را روا می‌داشتند.

 

در اینجا به‌طور مختصر به چند مطلب اشاره می‌کنیم:

 

وضعیت دولت فارس:

 

دولت فارس به طور یکسان گرفتار تمام تراژدی‌های بشری و حضاری از ناحیهٔ اخلاقی، اجتماعی و دینی بود، و مردم آن تحت سلطهٔ نظامی کاملاً طبقاتی بودند که در آن کرامت انسانی به شدت مورد تحقیر و توهین قرار گرفته بود.

 

جامعهٔ فارس به هفت طبقه تقسیم شده بود، که پایین‌ترین طبقهٔ آن که ۹۰ درصد آن را تشکیل می‌دادند، عامهٔ مردم بودند، و این افراد عبارت بودند از کارگران، کشاورزان، نظامیان و بردگان. این افراد هرگز به حقوق خود دست نیافتند، تا جایی که برای جنگ‌ها و نبردها با زنجیرها مقید بودند، چنان‌که در حادثه ابلّه؛ اولین نبردی که بین آنان و مسلمانان به فرماندهی خالد بن ولید رخ داد، این‌گونه بودند.

 

وضعیت اروپای شمالی:

 

رینو؛ تاریخ‌نگار فرانسوی وضعیت اروپای قبل از اسلام را این گونه شرح می‌دهد: در آن زمان اروپا سرشار از انواع معایب و گناهان بود و از نظافت و توجه به انسان‌ها و اماکن، گریزان بود و به شدت گرفتار اغتشاشات، جهل و عقب‌ماندگی بود و ظلم و بیدادگری به شدت رواج داشت. (ژوزف رینو: تاریخ غزوات العرب صـ ۲۹۵).

 

بکری وضعیت برخی از گروه‌های ساکن شمال اروپای شمالی را این‌گونه توضیح می‌دهد: آنان کارهایی مانند مردم هند انجام می‌دادند. چنان‌که فرد را کشته، و بعد زنان خانوادهٔ مرده، دست‌ها و صورت‌های‌شان را با چاقو می‌بریدند، و برخی زنان که سخت شیفتهٔ شوهران‌شان بودند در ملأ عام خود را اعدام می‌کردند و سپس اجسادشان با آتش سوخته می‌شد و در قبر شوهرشان گذاشته می‌شد. (ابوعبید بکری: جغرافیه الأندلس واروبا، برگرفته از کتاب المسالک والممالک صـ۱۸۶-۱۸۷)

 

وضعیت مردم مصر:

 

در آن زمان مصر پس از شکست (کلیوباترا) به دست اوکتافیوس، تحت اشغال روم بود و وقتی دولت روم غربی در سال ۴۷۶ میلادی، یعنی حدود دو سال قبل از تولد رسول‌الله -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- سقوط کرد، املاک دولت روم غربی از جمله مصر به دولت روم شرقی بازگشت و بدین شکل مصر از دیرزمانی نیازهای غذایی امپراطوری رومانی را تأمین می‌کرد.

 

> حساب پنجم:

بنابراین مصری‌ها به‌طور کلی حاکمیت کشورشان را از دست داده بودند، هر چند که رومی‌ها از ترس کودتای مردم به شکل صوری برخی از رموز مصری را به آنان واگذار کرده بودند. از این جهت مالیات‌های کلانی را بر مردم بی‌پناه تحمیل کرده بودند و این مالیات‌ها علاوه بر خودشان، از مردگان‌شان نیز گرفته می‌شد، و هرگز اجازه نمی‌دادند تا مرده‌ای را دفن کنند، تا زمانی که مبلغ مشخص‌شده‌ای را پرداخت نکنند.

 

دولت رومانی رهبران قبطی مصر را تعقیب کرده و به قتل و شکنجه آنان می‌پرداخت، تا این‌که آنان را وادار کرد تا به جنگل و صحرا پناه ببرند و در مناطق دوردست و متروکه، اماکن عبادی خویش را بنا سازند و به حیات خویش ادامه دهند.

 

وضعیت مردم هند:

 

هند نیز با نظام طبقاتی بسیار زشتی مواجه بود و هندوها جامعهٔ خویش را به چهار گروه تقسیم کرده بودند که پایین‌ترین طبقه شودرها؛ یعنی نجس‌ها بودند، و بر حسب این تقسیم‌بندی آنان از چهارپایان و از سگ‌ها نیز پست‌تر بودند، و زشت‌تر از همه این بود که طبقه‌ای نمی‌توانست به طبقهٔ بالاتر از خود برسد هر چند که از علم، مال و یا جایگاهی برخوردار می‌بود؛ اما وضعیت اسف‌بار زن در جامعۀ هندی به تمام شریعت‌های باستان پایان داده بود؛ چنان‌که وبا، مرگ، دوزخ، سم مار و آتش هم از زن بهتر بودند، و هرگاه فردی قمار بازی می‌کرد و سرمایه‌اش را از دست می‌داد، زنش را به قمار می‌گذاشت و گاهی آن را می‌باخت و طرف مقابل آن را به دست می‌آورد، چنانکه هندی‌ها عادت داشتند که زن را همراه با شوهر مرده‌اش بسوزانند و با او دفن کنند و اگر زن به این کار تن نمی‌داد باید در خانهٔ همسر مرده‌اش به‌عنوان کنیز باقی می‌ماند و در معرض انواع اهانت‌ها و تحقیرها قرار می‌گرفت تا اینکه می‌مرد.

 

وضعیت یهود:

 

در سال ۶۱۰ میلادی در زمان رسول خدا -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- امپراطوری فارس بر امپراطوری روم پیروز شده و آن را شکست داد، و یهودیان علیه نصارای شام تاختند و این درحالی بود که لشکر شام ضعیف شده بود؛ لذا به تخریب کلیساها پرداخته و راهبان آن را کشتند و در ظرف چند سال دارای شوکت و اقتدار بوده و تکبر و غرور آنان افزون گشت.

 

پس از آن دوباره حکومت روم بر فارس چیره شد و آن را شکست داد؛ لذا یهودیان نزد هرقل رفته و در برابر او به تذلل و کرنش پرداختند و ندامت خویش را اظهار داشته و از وی امان خواستند؛ اما راهبان شام نیز پیش هرقل رفته و جنایت‌های یهودیان را در زمان شکست رومیان یادآور شدند، در این هنگام هرقل خشمگین شده و تصمیم گرفت آنان را کیفر دهد؛ اما چون آنان را امان داده بود از این تصمیم صرف‌نظر کرد. دوباره کشیشان مسیحی هرقل را تحت فشار قرار دادند و به او گفتند: هیچ عهدی با آنان نداری! آنان را بکش و ما به خاطر تو برای همیشه هر جمعه را روزه می‌گیریم.

 

پس از آن، هرقل رأی آنان را پذیرفت و به سختی به شکنجه و عذاب یهودیان پرداخت، تا جایی که هیچ‌کس از دست او رهایی نیافت، مگر آنانی که از شام فرار کردند.

 

یهودیان در زمان رسول خدا در شمال مدینه منوره اسکان یافتند و عادتاً قومی درشت‌خوی، سنگدل و بداخلاق بودند و رباخواری و ایجاد فتنه و کسب درآمد از راه فروش اسلحه، از خصلت‌های بارز آنان بود، و سران‌شان به مفاسد اخلاقی گرفتار بودند و یا تحریف کتاب‌ها و افکار گمراه‌شان بر افراد بی‌سواد و تودهٔ مردم مسلط شده بود.

 

تورات محرّف، زن را این‌گونه توصیف می‌کند: «من با درونم دور زدم تا بدانم و تحقیق کنم و حکمت و اندیشه‌ای را جستجو نمایم و بدانم که شر و بدی جهالت است و حماقت دیوانگی است، آنگاه زن را یافتم که از مرگ تلخ‌تر است؛ موجودی که ذاتش دام و قلبش تله و دو دستش بسان قید و زنجیر است».

 

وضعیت مردم شبه جزیرهٔ عربستان:

 

عرب‌ها به خداوند متعال ایمان داشتند؛ اما در عین حال برای خداوند شفیعان و واسطه‌هایی قرار داده بودند و می‌گفتند: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ؛ یعنی آنان را نمی‌پرستیم، مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند». بنابراین با گذر زمان این باور به آنان دست داد که ذات این شفعا قدرت نفع و زیان را دارند و خیر و شر در اختیار آن‌هاست. لذا مستقیم به پرستش آنان روی آوردند و هر شهر و آبادی و بلکه هر قبیله‌ای یک بت ویژه داشت؛ چنانکه بزرگ‌ترین بت مکه (هبل) نام داشت و بت بزرگ طائف (لات) بود و…

 

بیماری‌های اخلاقی زیادی از قبیل مَی‌خواری و قماربازی در میان عرب‌ها شیوع پیدا کرده بود، و ربا در میان‌شان خیلی رواج داشت، و علاوه براین، زنا با شکل‌های گوناگونی ظاهر شده بود.

 

حضرت أم‌المؤمنین عایشه -رضی‌الله‌عنها- نکاح و ازدواج زمان جاهلیت عرب را توضیح می‌دهد که مفهوم آن این است که در میان آنان چهار نوع نکاح وجود داشت که سه مورد آنها زنا و فاحشگی صریح بود و یک مورد آن نوع شرعی‌ای بود، و چون رسول خدا -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- به نبوت مبعوث گردید همۀ نکاح‌های جاهلی را از بین