دلسوزی یا دیکتاتوری

تفاوت یک رهبر مذهبی دلسوز و فداکار با یک رهبر قدرت طلب، منفعت طلب، خودکامه و دیکتاتور

طبیعت بشر به گونه‌ای است که پس از رسیدن به حکومت و به دست‌گرفتن ابزارهای قدرت، معمولاً دچار خودبزرگ‌بینی شده و خود را بالاتر از همه و فراتر از قانون تصور می‌کند، به همین دلیل است که در طول تاریخ شاهد هستیم حاکمان ظالم و ستمگری بوده‌اند که خود را صاحب و مالک همه‌ی آحاد ملت دانسته‌اند و خود را نه تنها رهبر و زعیم، بلکه خدای ملت معرفی کرده و از ملت انتظار و توقع داشته‌اند که همه‌ی آنان همانند برده فراتر از توان و قدرت خود برای آسایش و آرامش حاکم کار کرده و برای حفظ و نگهداری تخت و تاج او جانبازی و جانفشانی کنند و همانند بندگان مخلص، پادشاه را پرستش نموده و در برابرش سجده کنند.

آری همواره در طول تاریخ رفتار و کردار حاکمان به گونه‌ای بوده است که فرزندان ملت (از جوانان و نوجوانان مملکت تا ریش‌سفیدان و کهنسالان) همه و همه موظف بوده‌اند که به هر شکلی که شده از حاکم و رهبر خود حمایت کرده و برای بقا و دوام او، از جان و مال خود دست بشویند و خود را فدای رهبر کنند.

در عصر حاضر نیز شاهد هستیم که تقریباً در همه کشورها چنین اعتقاد و تفکری وجود دارد و همه ابزارهای تبلیغاتی برای این عقیده و باور تبلیغات گسترده دارند که مهمترین مسئولیت مردم و ملت نگهداری و پاسبانی از دولت‌ها و حاکمان کشور هست.

و بزرگترین افتخار آنست که ملت با هزینه‌های بسیار سنگین حاکم و رهبر خود را حمایت و پشتیبانی کنند و نگذارند که آسایش و آرامش و امنیت و رفاه حاکم از بین برود.

و همین رفتار ملت ها سبب می‌شود که حاکمان مغرور و فریب‌خورده شده و خود را بالا و برتر بداند و آرام‌آرام خود را فراتر از قانون تصور کند و به دیکتاتوری روی بیاورد و ظلم و ستم را آغاز کند و عمر ملت را کوتاه کند و خون شان را در شیشه کرده و آزادی شان را سلب کند و زندگی را از آنان بگیرد.

اما در همین عصر و زمان شاهد بودیم که رهبر عالیقدر امارت‌اسلامی در اجتماع مردم متدین قندهار، در نهایت شفافیت و صراحت با زبان بسیار ساده و عام‌فهم خواسته‌های خود را از ملت مطرح نموده و انتظارات خود را بیان داشتند که مطالب کلیدی این سخنان و این خواسته‌ها را می‌تواند در چند مورد خلاصه کرد و مهمترین بخش آن مربوط به دغدغه و نگرانی ایشان نسبت به آینده ملت و مردم افغانستان بود؛ ایشان در بخشی از سخنرانی خود با دلسوزی و خیرخواهی فراوان هشدار دادند که دشمنان تلاش دارند که آرامش و آسایش و امنیت کشور را با ایجاد تفرقه و دودستگی بین مردم؛ از بین ببرند و ملت و دولت امارت‌اسلامی مواظب باشند که به هیچ وجه گرفتار دودستگی و اختلاف نشوند؛ بلکه تلاش کنند که وحدت و یکپارچگی و انسجام و اتحاد خود را حفظ کنند. ایشان تاکید داشتند که حفظ وحدت از وجود رهبر مهم‌تر و لازم‌تر است و به صراحت اعلام کردند که برای حفظ وحدت و پرهیز از اختلاف حاضر خواهد شد حتی استعفا دهد و از قدرت کناره‌گیری کند.

آنان که با روحیه ایمانی و مذهبی رهبر و زعیم امارت اسلامی آشنا هستند و از قاطعیت و صلابت ایشان آگاه هستند؛ به درستی می‌دانند که این سخنان ایشان بلوف سیاسی یا بلا نسبت دروغ مصلحتی نیست؛  بلکه واقعیتی است که ایشان در جایگاه یک رهبر سیاسی و یک عالم دینی بر زبان آورده است و قطعاً در صورت نیاز به قولش وفا خواهد کرد.

این سخنان رهبر امارت‌اسلامی نشانه آنست که از منظر و نگاه ایشان اقتدار، توانایی و پیشرفت ملت مسلمان بسیار ارزشمند و گران‌بها است که برای رسیدن به آن یا حفظ و نگهداری از آن باید هزینه‌های بسیار سنگینی انجام داد.

از نظر ایشان رهبر و زعیم مملکت مسئول پاسداری و نگهداری ارزش‌های ملی و مذهبی است و مسئول کشور برای حفظ وحدت کلمه و انسجام ملی تمام تلاش خود را به کار ببندد و همه هزینه‌های مورد نیاز را فراهم کند.

ایشان به جالب‌ترین شکل ممکن تفاوت یک رهبر مسئولیت پذیری و خدمتگزار را با یک رهبر قدرت‌طلب و دیکتاتور بیان کردند و آن این که اگر روزی تنها راه و تنها مسیر وحدت و انسجام همه مردم و همبستگی و اتحاد همه ملت تغییر و کناره گیری رهبر باشد ایشان قطعاً با خواست همه مردم و برای حفظ وحدت ملی مردم کشور خود کنار خواهد رفت و زمام حکومت را به فردی شایسته‌تر و لایق‌تر و مسئول پذیر خواهد سپرد و جایگاه و مقام خود را فدای آرامش و آسایش ملت خود خواهد شد کرد.

و این هست تفاوت یک رهبر مذهبی دلسوز و فداکار با یک رهبر قدرت طلب، منفعت طلب، خودکامه و دیکتاتور