دزدی دزدی از جیب عسکر هم دزدی؟                             

محمود احمد نوید در چند روز اخیر یکی از خبرسازترین اخبار رسانه ها، شکایت های پیهم اردو و پولیس از گرسنگی و و عدم رسیدگی به اعاشه و اباته آنها از سوی اداره مرکزی کابل بوده است؛ خبریکه نهایت ذلت و رسوایی اداره کابل را می رساند، اداره که توان اکمال عساکر خود را نداشته […]

محمود احمد نوید

در چند روز اخیر یکی از خبرسازترین اخبار رسانه ها، شکایت های پیهم اردو و پولیس از گرسنگی و و عدم رسیدگی به اعاشه و اباته آنها از سوی اداره مرکزی کابل بوده است؛ خبریکه نهایت ذلت و رسوایی اداره کابل را می رساند، اداره که توان اکمال عساکر خود را نداشته باشد و ابتدایی ترین سهولت های رفاهی را برای آنها تهیه و ترتیب نبیند چگونه می خواهد در برابر پیشرویهای روز افزون مجاهدان و قهرمانان کشور ایستادگی یا مبارزه کند؟

راستی آنهمه کمک های خارجی که به اسم نیروهای پولیس و اردو به افغانستان از سوی باداران اداره کابل حواله می شوند اگر به جیب و شکم عساکر اجیر نمی روند پس به کجا می روند، چرا کسی جوابگوی اینهمه دزدی و اختلاس نیست و چرا کسی به غم شان نیست؟

عسکریکه خون خود را در راه باطل و خواسته های نامشروع امریکا کف دست خود گذاشته و از یتیم شدن بچه ها و بیوه شدن خانم خود و بی فرزند شدن پدر و مادر خود ابایی ندارد بخاطر کدامین دلیل خود را فدای کسانی می سازد که از نان و پیسه اش به جیب و نام خود می زند، آخر اگر کمی عقل و انصاف در وجود چنین عسکری باشد آیا هیچ آدم عاقلی همچون کاری را می کند که عسکر مزدور افغانی انجام می دهد؟

در روزهای اخیر باربار تکرار این خبر که در غور و قندوز و بعضی ولایت ها، عساکر با گوشنگی جنگ می کنند و ضمن آنکه از نظر نظامی تجهیز مناسب نمی شوند بدتر از آن، نان سیر نیز به آنها داده نمی شود و با شکم خالی خود را فدای هوسهای چهارتن جنرال خاین و بالاتر از آن خود را صدقه سر کاکل های شانه شده عبدالله و روغن و پودر صورت آن، و قربان ریز و پاش های بی حساب و کتاب اشرفغنی می کند؛ آیا وقتی از سوی این کله گنده های اداره کابل هیچ حمایتی از پولیس و اردو صورت نمیگیرد نهایت حماقت و کودنی نیست که (اردو و پولیس) جوانی و زندگی خود را فدای آرمانهای امریکا و مزدوران درجه یک آنها می کنند؟

تاسف بار از همه این است که این نیروهای اجیر بر خلاف مجاهدان راه حق و آزادی در بین ملت فهیم و با شهامت افغان کدام حیثیت نداشته و زمانیکه مجبور می شوند از خانه های مردم چهار لقمه نان گدایی کنند با سرکوفت و قهر و غضب ملت مواجه شده و برای شان گفته می شود خاک به سرتان که نوکری کفار را می کنید و آنچه که کفار به شما کمک می کند باداران شما در کابل و دیگر کلان شهرها در مراکز، حیف و میل می کنند آن وقت کشته شدن و زخمی شدن و اسیر شدن از آنهمه خفت و خواری دنیا از آن شما نوکران بیچاره است که هیچ ارزشی در پیش بالاترهای خود ندارید!؟

این نخستین بار نیست که از این دست گزارشها در رسانه ها انعکاس می یابد بلکه بارها و بارها از سوی موسسه های خارجی امثال موسسه «سیگار» از دوسیه های کلان اختلاس و دزدی در بین مقامات مختلف اداره کابل پرده برداشته شده اما متاسفانه چون از الف تا یای خارجی و داخلی غرق در فساد اند کسی برای رسیدگی در این موارد نه اینکه هیچ اقدامی نکرده بلکه تا توانسته اند هر کسی در حد مقام و مرتبه و در حد وظیفه از حق دیگران به اسم خود چور و چپاول کرده و می کنند.

عساکر مزدور و بیچاره وقتی کارشان به اینجا می کشد، به رسانه ها شکایت برده و فریاد می زنند که از خاطر گرسنگی مجبور به فرار و عقب نشینی می شوند یعنی اگر عسکر اجیر تن به اینهمه ذلت و حقارت داده و فرار نکند شاید در دنیا احمق تر از چنین عسکری وجود نداشته باشد عسکریکه هدف اش نه خدا، دین و مملکت، بلکه همان پیسه ناقابل است که به صد زحمت از اربابان خود دریافت میکند و در خدمت به این اداره اجیر هیچگونه انگیزه دیگر ندارد وقتی این تنها انگیزه مادی هم از او گرفته شود چگونه و برای چه می خواهد بماند؟