خیزش مردمی یا تغییر لباس اجیران

جنید بلوچ در فتوحات اخیر و پیش‌روی‌های چشم‌گیرِ نیروهای امارت اسلامی در گوشه گوشهٔ کشور، خواب راحت  از ارگ نشینان کابل ربوده شده و جان‌فشانی جوانان افغان که تفسیر ایمان آنان به خداوند است، سران کفری و اجیران داخلی را به ستوه در آورده است؛ بطوری‌که آنها برای رویارویی با دلاور مردان امت و توقف […]

جنید بلوچ

در فتوحات اخیر و پیش‌روی‌های چشم‌گیرِ نیروهای امارت اسلامی در گوشه گوشهٔ کشور، خواب راحت  از ارگ نشینان کابل ربوده شده و جان‌فشانی جوانان افغان که تفسیر ایمان آنان به خداوند است، سران کفری و اجیران داخلی را به ستوه در آورده است؛ بطوری‌که آنها برای رویارویی با دلاور مردان امت و توقف امتداد سیطرهٔ آنان بر خاک افغانستان، به هر روش ممکنی متوسل شده و به هر ایده‌ای چنگ می‌زنند.

دیروز، بعد از عجز و نا توانی عساکر رژیم در مقابل طوفانِ ایمان به الله، با پیشنهاد و هم‌کاری اربابان اشغالگر خود، گروهی را با نام پلیس محلی (اربکی) پایه گذاری کردند تا به زعم‌شان با وحشی‌گری آنان بتوانند در مقابل سیل خروشانِ منادیان توحید مانع بزرگی را ایجاد کنند؛ اما صلابت ایمانی و قدرت بی انتهای آنان، سد‌های فولادین تودهٔ باطل را در هم کوبید!

اربکی‌های وحشی صفت و مزدوران قلاده به گردن ناتو، با قدرت هرچه تمام‌‌تر، بر پیکرهٔ ملت افغان حمله‌ور شدند و با هزاران جنایت و ظلم، تاریخ ننگینی را برای خود رقم زدند.

آنها با آن  همه استبدادی که بر ملت بی دفاع روا داشتند، توانستند بر بخشی از اراضی افغانستان سیطره پیدا کنند؛ اما هیچگاه موفق نشدند تا بر عزم جوانان مؤمن تسلط یابند..

دیری نگذشت که کشتی آنان به گل نشست و پایگاه‌های‌شان توسط شیران امت با خاک یکسان گشت و جسدهای آنان یکی پس از دیگری متلاشی شده، تمام ایده‌های شومِ آنها، نقش بر آب شد.

حال، باری دیگر نیز می‌خواهند رنگ لباس غلامان را تغییر داده و آنها را با نام جدید در مقابل نیروهای جان برکف امارت اسلامی قرار دهند.

نکتهٔ قابل توجه اینجاست که بعد از آن همه شکست و زبونی، می‌خواهند از نام ملت سوء استفاده کرده و افرادِ مشهوری که بردگی آنان برای همه هویدا است، را در رأس چنین گروهای قرار دهند!

آنانی‌که خود جنایت کاران جنگی محسوب می‌شوند و در راه ایدیولوژی باطل‌شان، ده‌ها هزار جوان را به پنجه‌های مرگ سپردند..

آنانی که در موردشان، اگر از مناره‌های مساجد و دیوارِ خانه‌ها در کابل، هرات وده‌ها مکان دیگر پرسیده شود، و اگر بخواهیم از کوه‌های بدخشان، جنگل‌های پروان، آسمان لوگر و زمین غزنی از آن جنگ سالاران طمع کار پرسیده شود، قطعا با زبان بی زبانی، جنایت و ظلم آنها را به تصویر خواهند کشید…

آنانی که برای به دست آوردن جایگاه برای خود و خانواده‌هایشان و بنا کردن برج ها در کشورهای عربی و اروپایی، هزاران زن را بیوه و صدها هزار کودک را یتیم و ده‌ها خانواده را عزادار و بر خانهٔ بسیاری، غم و اندوه را گسترانده‌اند؛

آنانی‌که هدف‌شان دلسوزی برای ملت و مردم نیست؛ بلکه، می‌خواهند از تکه‌های بدن فرزندان این خاک، برای رسیدن به قله‌های ترقی برای خود و اطرافیانشان استفاده کنند؛

زالو‌هایی که همواره در ایجاد نا امنی، ظلم، غارت و فشار بر مردم ملکی نقش بسزایی داشته اند و در طول تاریخ، خون مردم را مکیده‌اند.

آنان افرادی هستند که محبت با پست و مقام، غیرت، حمیت و احساس دینی را از آنها سلب کرده و برای خدمت رسانی به دشمنان الله، همانند آفتاب پرست، فقط رنگ پوستشان (و لباس‌آن‌ها) تغییر می‌کند، درحالی‌که ذات آلودهٔ‌شان همواره پا برجا و در حالت ناپاکی بسر می‌برد!

پس باید چه کرد؟

اینگونه افراد در هر بخشی از خطهٔ افغان یافت می‌شوند و از هرقوم وقبیله‌ای، جهت یاری رساندن به سران ظلم، بسیج گشته‌اند؛ آنانی که در لباس میش، اما باذاتی درنده‌تر از گرگ، اهرمی برای فریب جوانان هستند و با پیشنهاد پول و ثروت، میخواهند آنان را به جبههٔ نبرد سوق داده و به کام مرگ بکشانند.

پس ملت عزیزمان باید چنین افرادی را بشناسند و این را بدانند که آنان هیچگاه دلسوز شما نخواهند شد، کسانی که با لباس دوستی در گوشه‌گوشهٔ کشور، به سوی شما دست دراز می‌کنند، دشمنان ایمان شما هستند و در واقع، همانند منافقانی هستند که در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم، با کفار قریش هم‌پیمان گشته‌ و علیه مسلمین قد علم کرده‌اند.

ملت عزیز افغان، در هر نقطهٔ این مرز و بوم باید هوشیار باشید و نگذارید که افرادی همانند کریم براهویی در نیمروز، عطا نور در بلخ و اسماعیل خان در هرات و ده‌ها ماران دیگر، زندگی جوانان شما را بگیرند؛ آنهم در حالی‌که شمشیر‌های فرزندان دلیرِ اسلام  از غلاف کشیده شده و فرق دشمنان خون خوار را خواهند شکافت.