خون و آتش، زیر بیرق آمریکا 

در دنیای امروزی که آمریکا با دبدبه و کبکبه‌اش بر قلمرو زمین حکم‌فرمایی و فرمان‌روایی می‌کند، هر کشور و هر گروهی که با این خدای دروغین هم‌رکاب باشد و به ساز او برقصد، آزاد است و هر طرف که اسب طرب او میل داشته باشد، کسی اجازه ندارد جلودار او باشد و هرچه که میلان […]

در دنیای امروزی که آمریکا با دبدبه و کبکبه‌اش بر قلمرو زمین حکم‌فرمایی و فرمان‌روایی می‌کند، هر کشور و هر گروهی که با این خدای دروغین هم‌رکاب باشد و به ساز او برقصد، آزاد است و هر طرف که اسب طرب او میل داشته باشد، کسی اجازه ندارد جلودار او باشد و هرچه که میلان او بکشد اجازه دارد انجام بدهد و کسی نمی‌تواند از او بپرسد که بالای چشمانش آبرو است. آمریکا همانند اژدهایی است که تشنۀ پول و قدرت است و در راه تحقق این هدف برای هیچ ارزشی بها و احترامی قایل نیست.

 

تاریخ گواه است که افراد و حکومت‌های بی‌شماری که دارای کارت سبز آمریکا بوده‌اند، در حق انسان‌های بی‌دفاع و مظلوم هزاران بار مرتکب نقض قوانین حقوق بشری شده‌اند. زیاد دور نرویم؛ به همین سرزمین کوچک، مظلوم و بی‌یار و یاور غزه نیم‌نگاهی بیندازیم. خوردوکلان، پیروجوان و مردان‌وزنان، انواع مرگ‌ها را تجربه کرده و در حال تجربه کردن هستند:

مرگِ در آتش سوختن؛

مرگ به صورت تکه‌تکه شدن؛

مرگ به صورت تیر خلاصی خوردن؛

مرگ تدریجی زیر آوار خانه‌ها و مرگ با گرسنگی.

ولی چون بانی این فجایع ضدبشری کارت سبز آمریکا را دارد، اصلاً مورد ملامت قرار نمی‌گیرد.

 

و اگر کمی به عقب‌تر برگردیم، در افغانستان هم برای این ادعا، گواه‌های زیادی یافت می‌شوند. چنان‌که سربازان آمریکایی و هم‌پیمانان آن‌ها چه جنایت‌های هولناکی را که در حق مردم مسکین این کشور انجام ندادند! با فرضیه‌های احتمالی در چاپه‌های نیمه‌شب، اهل یک قریه را کامل تصفیه می‌کردند و با چند عکس دروغین و کمیته‌های دروغین حقیقت‌یاب تمام همجیت و وحشی‌گری‌های‌شان را لایه‌پوشانی می‌کردند و صدای مردم هم به جایی نمی‌رسید، چون آن طرف قضیه آمریکا قرار داشت.

 

پهپادهای اتاق کنترل آمریکا با کوچک‌ترین شائبه‌ای، جوانان نازنین این سرزمین را به خاک‌وخون می‌کشیدند و ادعای‌شان این بود که جنگ با تروریست است و تمام. همین‌طور دولتمردان جمهوریت که تحت حمایت آمریکا بودند، بنابر چراغ سبز اربابان‌شان هر نوع شکنجه‌ای را که به مخیلۀ‌شان راه پیدا می‌کرد بر جوانان افغان اجرا می‌کردند.

 

گاهی عده‌ای را مثله کرده و گوش‌ و بینی‌شان را می‌بریدند.

گاهی زنده‌زنده آتش می‌زدند.

گاهی با موتر‌های زرهی چند تُنی زنده‌زنده و دست و پا بسته آنان را زیر می‌گرفتند و جنازه‌های‌شان را جلوی سگ‌ها می‌انداختند.

گاهی هم دست‌ و پای‌شان را بسته و سرچپه داخل برمه‌های ۱۵۰ متری انداخته و بر بالای‌شان سنگ می‌انداختند، اما هیچ‌وقت این جنایت‌های وحشتناک و هولناک جرم دانسته نشده و به‌عنوان نقض حقوق بشر تلقی نشدند، چون این ناقضین حقوق بشر کارت سبز آمریکا را به یدک می‌کشند.

 

باز اگر بیاییم عکس قضیه را تصور بکنیم، همه چیز برعکس است. بهترین موضوعات وارونه قلمداد می‌شوند و قدرت‌های اَبَررسانه‌ای برای بزرگ‌نمایی این قضیه سینه چاک کرده و حنجره‌های خود را پاره می‌کنند. مثل همین قضیه قصاص که چندی پیش برای حفظ امنیت مردم در افغانستان اجرا شد، که فوراً بیانیه‌ها صادر گردیدند و مجامع مختلف بین‌المللی آن را محکوم کردند، چون این طرف قضیه کسی قرار دارد که اختیارش به دست خودش است و از آمریکا دستور نمی‌گیرد.

 

این داستان برای هر کشوری که برخلاف آمریکا باشد، جریان خواهد داشت. پس با آمریکا باش هر چه خواهی کن، بزن! بشکن! ببند! بکش! کسی از تو نخواهد پرسید.

 

این است دو رنگی مدعیان حقوق بشر!