خاطرات

‏خاطرات تلخ زمان اشغال/ بخش پنجم 

گاهی دست به سرقت پول نقد می‌زدند، و گاهی موتر و موترسایکل مردم را می‌گرفتند و هرازگاهی نیز مبایل‌های شهروندان را به اجبار و تهدید با سلاح به یغما می‌بردند. از ترس این -ازخدابی‌خبران- کسی جرأت خریداری گوشی گران‌قیمت را نداشت و اگر فردی موترسایکل نو می‌خرید، قبل از تاریکی هوا در همان روز اول به ناچار ظاهر وسیله‌اش را تغییر می‌داد تا چشم راهزنان را به خود جلب نکند. 

«ادامهٔ چالش بزرگ ناامنی در زمان اشغال»

هرگاه حرف از «ناامنی در زمان‌اشغال» به میان می‌آید، کمتر کسی ممکن است خاطره‌ای از دزدی و راهزنی در آن روزها را به یاد نیاورد؛ زیرا بیشتر مردم، یا خودشان قربانی دزدی و راهزنی شده‌اند و یا هم یکی از اعضای فامیل و اقارب‌شان این واقعات تلخ را پشت‌سر گذاشته است.

 

در آن زمان نه تنها ادارهٔ کابل توان مقابله با دزدان را نداشت، بلکه هرازگاهی نیروهای به ظاهر امنیتی نیز دست به‌ دزدی می‌زدند. گاهی سلاح‌شان در دست دزدان بود و گاهی‌ نیز با آن‌ها طرح شراکت می‌ریختند.

 

در آن ایام به‌ خاطر سوء‌ مدیریت حکومت وقت، راهزنی خیلی در جامعه ریشه دوانده بود، چرا که دولت مقتدری وجود نداشت تا به‌ وسیلهٔ آن بیم و هراسی بر دل مجرمین بیفتد، و اگر هم راهزن و سارقی گرفتار می‌شد، بعد از داخل‌شدن به زندان، از دروازهٔ دیگر آن، بالفور آزاد می‌گشت.

 

تمام این عوامل، از جمله فساد‌ گستردهٔ درون‌حکومتی، دست در دست هم داده بودند و افغانستان را به بهشت دزدان و راهزنان تبدیل کرده بودند. از این‌رو خلاف‌کارانی با کارنامه‌های سیاه، بیش از هر زمان دیگری گستاخ و جسور شده و برای‌شان هوای روشن و تاریک، و مکان خلوت و شلوغ تفاوت چندانی نداشت، و هرگاه شکار دندان‌گیری به چشم ناپاک‌شان می‌خورد، اقدام به عمل می‌نمودند.

 

گاهی دست به سرقت پول نقد می‌زدند، و گاهی موتر و موترسایکل مردم را می‌گرفتند و هرازگاهی نیز مبایل‌های شهروندان را به اجبار و تهدید با سلاح به یغما می‌بردند. از ترس این -ازخدابی‌خبران- کسی جرأت خریداری گوشی گران‌قیمت را نداشت و اگر فردی موترسایکل نو می‌خرید، قبل از تاریکی هوا در همان روز اول به ناچار ظاهر وسیله‌اش را تغییر می‌داد تا چشم راهزنان را به خود جلب نکند.

 

گهگاهی نیز قربانیان با مقاومت‌نمودن در مقابل این بدطینتان، جان شیرین‌شان را از دست داده و در راه دفاع از مال خود طبق این فرمودهٔ نبی اکرم -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- «من قتل دون ماله فهو شهید» جام شهادت را نوشیده و به دیار ابدی می‌پیوستند.

 

در این میان، فراق و جدایی فرزند، داغ عمیقی بر دل پدر و مادری می‌گذاشت که سال‌های زیادی به پای بزرگ‌نمودنش خون دل خوردند و جوانی‌شان‌ را در این‌ راه قربانی نمودند.

 

اما به لطف پیامدهای نامیمون اشغال، خون انسان مسلمان در نظر این جنایت‌کاران، کم‌رنگ‌تر از آب بود و در ریختن آن، نه از عقوبت دنیوی هراسی داشتند و نه‌هم عذاب اخروی مانع‌شان می‌گردید.

 

ادامه دارد…