خاطرات تلخ زمان اشغال/ بخش بیست‌ویکم؛ ادامه ترویج مسیحیت 

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً این وب‌سایت نیست.

اشغال افغانستان توسط آمریکا را می‌توان یکی از فرصت‌های طلایی برای دعوت‌گران مسیحی دانست؛ دعوت‌گرانی که تمام هم‌وغم‌شان به بی‌راهه‌کشاندن مسلمانان، به خصوص قشر جوان آن‌ها است؛ زیرا آیندهٔ این امت را همین قشر تشکیل می‌دهد.

 

پرچم‌داران داعیه باطل مسیحیت، با پشتیبانی کامل غرب، در حالی بر پهنای افغانستان سایه افکنده بودند که هیچ مانعی در مقابل عمل‌کردهای شوم‌شان قرار نداشت و گزینه‌های بی‌شماری برای دعوت به سوی عقاید مسموم‌شان، در اختیار داشتند.

 

در دو بخش قبلی از سلسله مقالات خاطرات تلخ زمان اشغال، به ابزارهای مهم تبشیری‌های نصرانی، همچون: کلیساهای خانگی، پوهنتون‌ها و مؤسسات تعلیمی، شفاخانه‌ها و مراکز درمانی، مؤسسات دروغین خیریه و کتاب‌های مملو از جملات زهرآگین برای اسیرنمودن جوانان این دیار در دام مسیحیت تحریف‌شده، اشاره‌ای کوتاه داشتیم.

 

در این بخش از این سلسله، نگاهی عمیق‌تر به شیوه‌های خطرناک ترویج مسیحیت در جامعه افغانی، خواهیم انداخت و روی هرکدام از این روش‌های زهرآگین، به‌طور مفصل بحث خواهیم نمود، تا باشد که مردم رنج‌دیدهٔ افغانستان بر گوشه‌ای از تبعات منفی اشغال، آن‌طور که لازم است، آگاهی یابند.

 

قبل از هر چیز باید دانست که اشغال‌گران آمریکایی و متحدان‌شان پیشاپیش و قبل از فرستادن تبشیری‌ها به افغانستان، اکثر موانع پیش روی‌شان را برداشته و در مدت‌زمان اشغال نیز تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا به هر شکل ممکن، اطراف دعوت تبشیریان را از وجود هرگونه تهدید احتمالی پاک‌سازی نمایند.

 

در این مدت، تمامی سیاست‌مداران و رهبران خودخوانده‌ای را که زمانی ندای برپایی حکومت اسلامی را در افغانستان سر می‌دادند، خیلی ارزان خریده و مهر سکوت بر دهان‌شان زده بودند. چه بسا در موارد متعددی، خود این افراد نیز به طور مستقیم با تبشیریان همکاری داشتند.

 

در آن زمان، اگر عالم ربانی‌ای بر خطر مهلک تبشیری‌ها واقف می‌شد و آن‌طور که وظیفه‌اش ایجاب می‌کرد، در صدد آگاه‌سازی مردمش برمی‌آمد، یقینا جز سیاه‌چال‌های زمان‌ اشغال و یا قبرستان، گزینه‌ی دیگری در مقابل خود نمی‌یافت و این امر، استقامت بر مسیر حق را بیش از پیش دشوار می‌کرد.

 

به همین ترتیب، دیگر افراد مسئول در جامعه نیز هر کدام به دلیلی، در مقابل این نقشه‌های پلید غرب خاموشی اختیار کردند و اگر کاری هم انجام می‌دادند، به حد مطلوب نبود.

 

این امر باعث شده بود تا ملت افغانستان بدون هیچ‌گونه سپری در مقابل دشمن بی‌رحمی چون غرب قرار گرفته و دین و ایمانش، با خطری جدی مواجه گردد.

 

ادامه دارد…