خاطرات تلخ زمان اشغال/ بخش بیستم و پایانی 

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً دیدگاه این وب‌سایت نیست.

از ابزار مهم تبشیری‌های نصرانی برای پخش و نشر آیین باطل مسیحیت در افغانستان، کلیساهای خانگی بودند.

 

در زمان اشغال افغانستان روزبه‌روز به تعداد این خانه‌های فتنه‌خیز افزون می‌گشت و هیچ‌کسی جلودار آن نبود. به گفته برخی تنها در شهر کابل، هفت کلیسای خانگی برای گمراه‌سازی مردم وجود داشت.

 

با وجود این‌که پوهنتون‌ها و مراکز علمی ابزاری برای رشد و توسعه‌ی فکری جوانان محسوب می‌شوند، اما در زمان اشغال به یکی از مراکز مهم تبشیری‌ها برای جذب جوانان مبدل شده و افراد زیادی را از این طریق به دام زهرآگین مسیحیت انداختند.

 

بله! تبشیری‌های نصرانی‌ قشر جوان جامعه افغانی را هدف قرار داده بودند؛ جوانانی که در چند سال آینده می‌بایست تصمیم‌گیرندگان کلیدی این سرزمین باشند و رهبری مردم آن را در دست گیرند.

 

شفاخانه‌ها و مراکز درمانی از دیگر ابزارهای تبشیری‌ها برای نشر و پخش افکار گندیده‌شان محسوب می‌شد، به گونه‌ای که در آن زمان بیشتر شفاخانه‌هایی که توسط خارجی‌ها ساخته شده بودند، در ظاهر شاید جسم مراجعین خود را تداوی می‌نمودند؛ اما در واقع تمام سعی و تلاش‌شان بر بیمارنمودن ذهن و تفکر افغان‌ها خلاصه می‌شد.

 

از همان ابتدای حمله‌ی آمریکا به افغانستان، سیل بزرگی از مؤسسات خارجی نیز به این کشور سرازیر شد؛ مؤسساتی که در ظاهر بانی اعمال بشردوستانه و خیریه بودند، اما در حقیقت هرکدام‌شان مسئولیت‌های متفاوتی در راستای تامین منافع غربی‌ها و خواسته‌های‌شان داشتند.

 

برخی از همین مؤسسه‌ها برای ترویج آیین باطل مسیحیت در افغانستان راه‌اندازی شده و از این طریق افکار، عقاید و فرهنگ‌شان را در میان جامعه‌ی افغانی منتشر می‌نمودند.

 

یکی از ترفندهای بسیار مؤثر تبشیری‌ها، در زمینه‌ی پخش و نشر باورها و اعتقادات خودساخته‌ی مسیحیت، نشر کتاب‌های ترجمه‌شده به زبان دری و پشتو بود.

 

پخش و نشر کتاب‌های دینی، به خصوص ترجمه انجیل به زبان دری «مژده برای عصر جدید» که حاوی نامه‌ها و مواعظ شاول یهودی است که در حقیقت مؤسس دین منحرف مسیحیت می‌باشد، علناً در کتابخانه‌های کابل در عصر جمهوریت به فروش می‌رسید. جدا از این، کتاب‌های بی‌شمار دیگری نظیر: پادشاه آسمان، طبیب صالح، رستاخیز عیسی و… که همه‌ی آن‌ها حامل پیام‌هایی جهت تبلیغ مسیحیت بودند، در کتابخانه‌ها به چشم می‌خورد.

 

موارد مذکور تنها قسمت کوچکی از ابزار دعوت‌گران مسیحی برای گمراه‌نمودن ملت مظلوم افغانستان به شمار می‌روند. در واقع اشغال این کشور توسط آمریکا، راه‌های زیادی را برای تبشیری‌ها؛ آن پیام‌آوران فلاکت و بدبختی باز کرده بود و هیچ مانعی در مقابل‌شان وجود نداشت.

 

آن‌چه در این بخش و دیگر بخش‌های سلسله مقالات خاطرات تلخ زمان اشغال بدان پرداخته شد، بخش کوچکی از رنج‌ها، عذاب‌ها و مشقت‌هایی بود که مردم افغانستان بیست‌سال تمام با آن دست و پنجه نرم کردند؛ اما در آخر با ایستادگی جانانهٔ‌شان و نصرت شکوه‌مند الهی توانستند بر اشغال‌گران فایق آیند و نظامی اسلامی برپا کنند؛ نظامی که نه تنها در پی آبادی دنیای‌شان است، بلکه آخرت‌شان را نیز مدنظر خواهد داشت. ان‌شاءالله.