حذف مقامات امارتی از لیست جوایز؛ مقدمه‌ی آغاز دیپلوماسی موفق

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً این وب‌سایت نیست.

وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا دیروز اعلام کرد که جوایز و پاداش‌هایی که قبلاً برای دست‌گیری یا ترور سه تن از مقامات امارت اسلامی؛ خلیفه سراج‌الدین حقانی، حافظ یحیی حقانی و حافظ عبدالعزیز حقانی تعیین شده بودند، لغو گشته‌اند. این جوایز در سال ۱۹۸۴ توسط وزارت امور خارجه آمریکا اعلام شده بودند تا از این طریق، افراد مهم را در سطح جهانی هدف قرار دهند.

 

خروج از این لیست به این دلیل مراحل سختی دارد که سازمان‌های استخباراتی و امنیتی (CIA و FBI)، وزارت امور خارجه و وزارت عدلیه آمریکا باید تأیید کنند که فرد مورد نظر دیگر برای آمریکا هدف محسوب نمی‌شود. روابط دیپلماتیک، منافع ملی، اهداف سیاسی و دلایل دیگر عواملی هستند که افراد را به این لیست اضافه یا از آن حذف می‌کنند.

 

به عنوان مثال، یکی از افرادی که اخیراً از این لیست حذف شد احمد الشرع، حاکم جدید سوریه است که در اوایل سال ۲۰۲۴ جایزه ۱۰ میلیون دالری او ملغی اعلان گردید.

 

اما برای افغانستان، این تنها یک اعلامیه نبود، بلکه پشت آن نشانه‌ای از آغاز یک دیپلوماسی منظم نیز وجود داشت. این اقدام نشان می‌داد که افغانستان از توانایی لازم برای برداشتن گام‌های نوآورانه در عرصه سیاسی برخوردار است و امارت اسلامی می‌تواند با جهان به عنوان یک کشور مستقل، روابط سیاسی و دیپلماتیک عادی برقرار کند.

 

اینکه چرا اعلامیه مذکور پس از چندین سال تأخیر صادر شد، پیامدهای آن چیست و طرفین باید به چه نکاتی توجه کنند؟ اندکی بر آن بحث خواهیم نمود.

 

آمریکا پس از توافق در دوحه با امارت اسلامی و خروج از افغانستان، به نوعی افغانستان را نادیده گرفت و سکوت طولانی‌ای را در قبال خیر و شر پیشه کرد. تنها به این اکتفا کرد که چگونه نمایندگان افغان خود را به آغوش خود بازگرداند، تا هم از آن‌ها مراقبت کند و هم آن‌ها را برای بلندمدت تحت کنترل خود نگه دارد. آمریکا برای این هدف صدها میلیون دالر هزینه کرد، بخشی از آن را نیز تحت عنوان کمک‌های بشردوستانه به مؤسسات داخلی خود اختصاص داد تا از یک‌سو افغان‌ها را در باتلاق بی‌کاری با کمک‌های خیالی معتاد نگه دارد، و از سوی دیگر، صندوق‌های جمع‌آوری‌شده را از طریق مافیای بانکی خود به خزانه بازگرداند که در مجموع، این اقدامات هیچ سودی برای افغان‌ها و افغانستان نداشتند.

 

اما آمریکا این دیپلوماسی را تا سقوط «جو بایدن» در انتخابات و شکست حزب دموکرات ادامه داد و به نظر می‌رسید که دولت جدید دیگر تمایلی به تحمل بار سنگین گذشته ندارد. بنابراین، ابتدا روند تخلیه را توسط دولت قبلی به مسخره گرفت و سپس در کنار بازپس‌گیری امکانات باقی‌مانده، به طور مکرر به بازگشت به پایگاه افسانه‌ای بگرام اشاره کرد. این اقدامات باعث شد که دست‌نشانده‌های اجیر آمریکا از فرط خوشحالی، دست استقبال بزنند و از ترامپ به عنوان رهبری که جهان خیالی را ترسیم کرده بود، یاد کنند.

 

رهبران آمریکایی از واقعیت آگاه بودند، زیرا به افغان‌ها ۲۰ سال با ترازوی زور حساب داده بودند و پس از آزمایش تمام رمز و رازها، باز هم ناکام ماندند.

 

در این‌جا، امارت اسلامی که سیاست‌هایش کاملاً روشن بود و در عمل به همه نشان داده بود که در پرتوی سیاست متوازن، به دنبال روابط مثبت با کشورهای جهان است؛ طرف آمریکایی نیز گام‌های دیپلماتیک خود را محکم برداشت. برای اولین بار، یک هیئت بلندپایه را به همراه زلمی خلیل‌زاد برای مذاکرات به کابل فرستاد و مقامات افغان نیز به نشانه حسن نیت، یک زندانی آمریکایی را تحویل دادند. این اقدام نشان داد که افغان‌ها به دنبال روابط مثبت با همه طرف‌ها در پرتوی منافع ملی هستند.

 

در نتیجه این تعامل، آمریکا دیروز سه مقام ارشد امارت اسلامی را از لیست جوایز حذف کرد و جوایز تعیین‌شده برای آن‌ها را لغو اعلام کرد. این مقامات افراد عادی نبودند، بلکه آمریکا و متحدانش را به شدت به چالش کشیده بودند. آن‌ها را در امن‌ترین پایگاه‌های خود هدف قرار داده بودند و با متانت کامل، مانع از شرارت‌های آن‌ها در افغانستان شده بودند.

 

چرا آمریکا دست به این اقدام زد؟

 

آمریکا اگرچه مهره‌های افغان‌نمای در تبعید را در ۲۰ سال اشغال آزمایش کرد، اما باز هم منتظر ماند و از هر جهت آن‌ها را زیر نظر گرفت. جهان وقتی پس از سه سال انتظار، دید که جغرافیای افغانستان ۱۰۰٪ تحت کنترل امارت اسلامی است و جبهه‌های مخالف امارت، با وجود تمام حمایت‌های سیاسی و استخباراتی جهانی، نتوانستند فضای افغانستان را متشنج کنند یا حتی یک بدیل برای دولت فعلی ارائه دهند، مجبور به این اقدام شد.

 

مخالفان نظام فعلی، هرچند در هر صحنه جهانی ظاهر شدند، نه تنها از درون متلاشی شدند، بلکه به دلیل عدم تعهد قوی به منافع خارجی و فقدان یک موضع ملی، جمع‌شدن آن‌ها به نتیجه‌ای جز سقوط بیشتر منجر نشد؛ بنابراین، به نظر می‌رسد که ادامه حمایت از آن‌ها برای آمریکا بی‌فایده است.

 

از آن‌جایی که جهان و به‌ویژه آمریکا در منطقه، راهی جز گسترش روابط و اعطای اعتبار دیپلماتیک به نظام فعلی افغانستان ندارد، به تدریج گام‌هایی برمی‌دارد که منجر به گرم‌شدن روابط و آغاز فصل جدیدی در روابط شود. این اقدام ضربه‌ای سنگین بر عناصر شرور، کشورها و سازمان‌هایی خواهد بود که سال‌ها تلاش کردند تا روابط بین نظام فعلی و جهان را سرد نگه دارند.

 

از آن‌جایی که جغرافیای افغانستان به عنوان یک چهارراه اقتصادی برای منطقه و جهان مهم است، برای همه روشن شده است که در یک کابل بی‌طرف و مستقل، هیچ طرفی متضرر نخواهد شد.

 

خلاصه اینکه یهود و به‌طور کلی جهان کفر، قبل از برداشتن هر گام، اهداف چندجانبه‌ای را جستجو می‌کنند و سپس عمل می‌کنند. بنابراین، اینجا نیز ضروری است که از هر نوع نشانه‌های مثبت جهانی به گونه‌ای استفاده شود که هم مسیر سیاسی هموار شود، هم استقلال ما خدشه‌دار نشود، هم تعادل در روابط با همه طرف‌ها حفظ شود و هم در این مسیر به سلامت به هدف برسیم.