نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
ترک مهاجرت، آبادی وطن
افغانستان و مردم نجیب آن از دیربازییست که مورد تاختوتاز، تعرض و تجاوز بیگانهگان، خیانت داخلییان و بیمهری همسایگان قرار گرفته بودند و با رویکار آمدن نظام امارت اسلامی، کمابیش از این معضلات و مشکلات کاسته شده و خیلی از جوانان بیکار صاحب کار و کسبه شده و خیلیها هم در شُرف پیوستن به شغل و اشتغال جدید هستند؛ اما با این وصف مشکلات کشور ما تا هنوز ریشهکن نشده و هنوز هم زمینهکار برای خیلیها فراهم نشده است؛ البته به یاد داشته باشیم که هیچکشوری به مدت دوسال یا سهسال نتوانسته و نمیتواند، دراین زمان کم و کوتاه مشکلات چهل سالهٔ یک کشور را از صفر به صد و از ویرانهٔ کامل به آبادانی صددرصدی برساند، گرچه برای بر طرف شدن معضلات و بحرانهای کشورمان قدمهای استواری برداشته میشود وبزرگان امارت اسلامی شبانهروز در تلاشاند و تدریجا رو به بهتر شدن است، ولی تا به هدف رسیدن، صبری میباید.
هجرت و مهاجرت
مدتی مدیدییست که ملّت افغان و علیالخصوص قشر جوان ما بخاطر فرار از مشکلات و یا به دنبال لقمهٔ نانی، آواره و پناهجو به کشورهای همسایهگان و بیگانگان گشتهاند و این معضل تا به امروز حل نشده و تا هنوز ادامه دارد.
هجرت و مهاجرت تنها دغدغهٔ امروز و دیروز امت اسلامی و ملت افغان نبوده و نیست؛ بلکه این پدیده ریشهٔ بس دیرنهٔ در تاریخ اسلام و حتی قبل از اسلام دارد.
علت ترک وطن و مهاجرت افغانها
آری! تمام این ناهنجاریها و ترک وطن از آنجایی سرچشمهمیگیرد که دشمنان دین و وطن، با توطئههای متوالی و طرحهای خطرناک، در چهار دههٔی اخیر فضای کشور ما را ناامن ساخته و در این گیرودار، از آبِ گلآلود ماهی خود را صید کرده و هرروزه سبب نگرانی و سلب آسایش هم وطنان ما شدهاند. از اینرو مردم متدین و دین دوست افغان، چشم بهکشورهای بیگانهگان دوخته و هر روزه وارد خاک اجنبیها شده و میشوند.
دشمنان دین و وطن، ذهن و فکری جوانان ما را همچون یک فرد معتاد شستشو کردهاند که هانند یک بیگانه نسبت به و طن و آبادانی آن مینگرند و از وطن و آزادی و آبادی آن بیزار اند. تمام دغدغه، ذهن و فکر جوانان ما، خارج شدن و پناه بردند به آغوش کشورهای بیگانه است.
مشکلات و اتفاقات که مهاجرین با آنها در خارج از کشور با مواجه میشوند:
امروز مهاجرین و کسانی که وطن خویش را ترک میکنند با اتفاقات و حوادثی دلخراش و طاقتفرسایی روبهرو میشوند، حوادثی همچون: قتل، غرق، تصادف، بیحرمتی، تجاوز و تعرض، گرسنگی و تشنگی، بیکاری و فقر… مواجه میگردند. و این اتفاقات کار امروز و دیروز، یکبار و دوبار مهاجرین افغان نبوده و نیست، هر سال، هر ماه و بلکه همهروزه تکرار میشود، ولی با وجود این همه سختیها و دشواریها بازهم جوانان ما به سوی کشورهای بیگانه چشم دوخته و درحال فرار و ترک وطن میباشند؛ گرچه بعد از رویکار آمدن نظام امارت اسلامی موج مهاجرت و ترک وطن، نسبتاً کمتر شده و هر روزه رو به کاهش میباشد و امید میرود که به همین منوال ادامه یابد و کموکمتر شده و روزی فرارسد که تمام هموطنان ما بتوانند در کشور خود مشغول اشتغال و آبادانی کشورمان شوند و هیچ نیازی به کشورهای بیگانهگان نداشته باشیم.
آیا کشورهای میزبان از ما پذیرایی میکنند؟
اما طرف مقابل و کشوری که ما آنرا به عنوان پناهگاه یا به عنوان میزبان برای خود انتخاب میکنیم و میپنداریم و به آن سفر میکنیم؛ آن هم از ما پذیرایی که بجای خود؛ بلکه همانند یک انسان هم با ما رفتار نمیکنند.
مهاجرینی که باید از آنها استقبال و نوازش صورت گیرد، مهاجرین که باید با آنها دلجوی و دلگرمیشود؛ اما واکنش بعضی از همسایگان و کشورها، غیر متنظره است، برخوردهای غیر اخلاقی و غیر انسانی و… قلمداد میشود. بر خوردهای چون قتل، بیحرمتی و بیعزتی…
مهاجرین ما گرچه بنابر مشکلاتی بدون مدرک و غیری قانونی وارد کشور همسایگان شدهاند و این خلاف اصول بینالمللیست، ولی چنین انتظاری را از همسایگان نداریم و ما خواهان برقراری روابط انسانی و اسلامی در چهار چوب اسلامی هستیم.
هجرت و مهاجرت، پناه و پناهندگی، نسبت به هم نوعانخود، اعتماد کردن و به آغوش یکدیگر پناه بردن و از آنها اُمیدی داشتن، رسم و رواج امروزی امت اسلامی نبوده و نیست، این جریان ریشهٔ عمیق و بنیادی در تاریخ اسلام داشته و دارد.
آنهایی که دم از عدالت و اخوت میزنند و گفتارشان با کردارشان مخالف است، کمی تاریخ بخوانند و حالات و مهر و عطوفت سلف خود را ببینید که چه کسانی بوده و چه مسیری را پیمودهاند؟! بعداً ببیند که تفاوت ره از کجاست تا بکجا؟! مگر انصار مدینه از مهاجرین مکه چنین استقبال کرده و آیا چنین واکنشهای از خود نشان داده بودند؟ نخیر.
مهاجر نوازی و مهمان نوازی را از صحابه (انصار رضیالله عنم اجمعین) بیاموزیم!
انصار چنان بودند که به برادران مهاجرین خود میگفتند: هرچه دارم در خدمت و اختیار شماست. شخصی که دو زن میداشت، میگفت، یک را به شما میدهم؛ اما برادر مهاجر میگفت، فقط ما را برای کار و بازار راهنمایی کنید و بس. هجرت مسلمانان به سوی حبشه مثال روشنتری دیگریی برای عطوفت و اخوت اسلامی است. تاریخ اسلام سرشار از این نمونهها و جانفشانیهاست.
اما توقع ما از شما همسایگان!
البته ما هم آنقدر توقعی بالای از شما همسایگان نداشتیم و نداریم، ما را همین بس است که با ما انسانگونه و برادرگونه رفتار کنید.
و این انتظار را نه از یک همسایه، بلکه از سوی تمام همسایهگان داریم که روابط حسنه داشته باشیم. گرچه خیلی از همسایگان در حق ما بیمهری کردند، در حق ما ظلم کرده و ما را موش آزمایشی پنداشته و هرآنچه در گذشته از دستشان بر میآمد در حق ما روا میداشتند. اما حالا انتظار میرود که این بد رفتاریهای به نیک رفتاریها مبدل شود.
پس راه چاره و نجات از این بحران چیست؟
جوانان و نوجوانان افغان زمینم، بیدار شوید، فریب وعدههای توخالی و دروغین کشورها، نهادها و سازمانها را از این بیشتر نخورید، هر روز تبلیغات میکنند که ما پناهنده پنهاهجویان هستیم. تمام اینها وعدههای دروغین بیش نیستند.
مخاطبم شما جوان افغان هستید، شما جوانانی که از هواپیما به زمین پرت شدید، شما جوانانی که در مرزها سوخته و کباب شدید، بیعزت و بیآبرو شدهاید، از دست هر کسوناکس مورد ضرب وشتم قرار گرفتهاید، جوانان که غرق در دریاها و یا هم طعمهی نهنگها شدهاید، مخاطبام شمایید! از این بیشتر خود را بازیچه و مواد تجارتی و منبعی در آمد دیگران قرار ندهید!
آیا در حقیقت آنقدر مجبور شدید که وطن، خانه، والدین… همه را ترک کرده و خود را به هر آب و آتشی بزنید؟
تنها راه نجات من وشما از این آوارگی و بیچارگی این است که در کشور خود بمانیم و از این بیشتر فریب تبلیغات دیگران را نخوریم و کشورخود را بسازیم!
آری، خانه بیگانگان هرگز خانه واقعی ما نشده و نمیشود، روزی ما را بیرون خواهند کرد!
پس بیایید از همین روز اول برای ساخت خانه و وطن خود اقدام نماییم تا از این بیشتر محتاج بیگانهگان نشویم!
به امید یک افغانستان آباد و بینیاز از تمام کشورها بیگانه!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.