جنگ اسرائیل، همان جنگ هزار سال پیش است!

در طول ۱۴ قرن گذشته، این درگیری از چهار مرحله عبور کرده است که در برخی مواقع یک طرف در حالت برتری و تهاجم بوده و طرف دیگر دفاع می‌کرده، و گاهی هم برعکس می‌بود.

برخی، اسرائیل را فقط یک کشوری با جمعیت نُه‌میلیونی می‌دانند که در یک جغرافیای محدود قرار دارد و بر کشورهای اسلامی که در همسایگی‌اش قرار دارند، تسلط دارد و یک‌و‌نیم میلیارد مسلمان در برابر آن ناتوان هستند؛ اما موضوع چنین ساده نیست که تصور می‌شود. در اینجا تلاش می‌کنیم تا به بررسی پیشینهٔ وضعیت فعلی اسرائیل بپردازیم و سوابق تاریخی موضوع را روشن سازیم.

 

قبل از آمدن دین اسلام، نظام جهان توسط امپراتوری‌های فارس و روم تشکیل شده بود، اما با ظهور اسلام و سقوط امپراتوری فارس، امت اسلامی در شرق، به رقیب تمدن غربی تبدیل شد. غرب که از زمان یونان باستان و اسکندر مقدونی تا دوران روم مسیحی به عنوان یک قدرت مطرح جهانی، هژمونی سیاسی، نظامی و فرهنگی خود را حفظ کرده بود، با سیطرهٔ اسلام، به اسلام و امت اسلامی به عنوان رقیبی که در همه جنبه‌ها توانایی رقابت دارد، نگاه می‌کرد، و از همان زمان، درگیری بین اسلام و غرب آغاز شد.

 

در طول ۱۴ قرن گذشته، این درگیری از چهار مرحله عبور کرده است که در برخی مواقع یک طرف در حالت برتری و تهاجم بوده و طرف دیگر دفاع می‌کرده، و گاهی هم برعکس می‌بود.

 

۱. مرحلهٔ نخستِ این درگیری، در قرون اولیه به‌ویژه در زمان خلافت راشده و امویان بود که مسلمانان به سمت غرب فتوحات بزرگی را کسب کردند، که در این زمان غرب گام‌به‌گام عقب‌نشینی می‌کرد.

 

۲. مرحلهٔ دوم، زمانِ جنگ‌های صلیبی است که غرب نزدیک به دوصدسال به طور مداوم به جهان اسلام حمله کرد و برخی مناطق را تحت اشغال خود درآورد.

 

۳. مرحلهٔ سوم زمانی است که پس از جنگ‌های صلیبی، صلیبیان توسط ممالیک مصر و عثمانی‌ها اخراج شدند. مسلمانان بر مدیترانه تسلط یافتند و در مناطق شرقی اروپا از جمله بالکان، فتوحات آغاز گردیدند.

 

۴. مرحلهٔ چهارم این است که اروپاییان به شرق و سراسر جهان اسلام پس از رنسانس، حملات استعماری خود را آغاز کردند که تا کنون نیز ادامه داشته و از بین نرفته‌اند.

 

نکتهٔ اصلی این‌جاست که در تمام این مراحل، امت اسلامی هرچند گاهی ضعیف شده، اما هرگز به حالتی نرسیده که از صحنه تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌های بزرگ جهانی خارج شود. در هر حالتی که بود، همچنان به رقابت با غرب ادامه می‌داد؛ اما صدسال پیش، پس از سقوط دولت عثمانی، مسلمانان برای اولین بار از مقام ابرقدرتی سقوط کردند که در شرق، مقام ابرقدرتی مسلمانان توسط اتحاد جماهیر شوروی اشغال شد، و از آن زمان بدین‌سو شرق و غرب، با نام‌های اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا یاد می‌شوند.

 

پس از آن، رقبای غربی مسلمانان؛ مانند: آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان و… که وارثان روم باستان بودند، نیازی نداشتند که با امت اسلامیِ پراکنده، بی‌قدرت و بی‌چاره رقابت کنند، بلکه آنها برای تحقیر و تذلیل مسلمانان و به نمایندگی از غرب، یهودیان پراکنده را جمع نموده و دولت مستقلّی را برای آن‌ها ایجاد کردند و با حمایت کامل سیاسی، نظامی و همه‌جانبه در میان اعراب مستقر شدند و رژیم صهیونسیتی اسرائیل را در دنیا برپا کردند.

 

به رژیم صهیونیستی اسرائیل وظیفهٔ ناظری داده شد که به نمایندگی و حمایت از خان دهکده به مردم توهین کند یا با آنها درگیر شود. همانطور که ایجاد و تأسیس اسرائیل توسط وزیر امور خارجه بریتانیا، آرتور بالفور، اعلام شد و با حمایت غرب از عدم به وجود آمد، به همین ترتیب بقای آن نیز به عهده غرب است.

 

غرب چتر دفاعی اسرائیل است، و انبار تسلیحاتی، تجهیزاتی و نظامی غرب در اسرائیل، رژیم صهیونیستی را از نظر تدارکات نظامی کاملاً خودکفا کرده است.

 

شاید به یاد داشته باشید، سال گذشته با آغاز جنگ در غزه، ناوهای جنگی غرب به حرکت درآمدند، و اعلام شد که اگر کسی در این جنگ مداخله کند، با پاسخ شدید غرب مواجه خواهد شد. بنابراین، جنگ غزه ادامهٔ همان تقابل هزاروپانصدسالهٔ اسلام و غرب است؛ اما تفاوت این است که قبلاً با غربی‌های اصلی درگیر بودیم؛ اما اکنون با برده‌ای درگیر هستیم که وظیفه‌اش فقط کشتن، توهین‌کردن و درگیرشدن است، بدون این‌که از انسانیت و حقوق آن‌ها خبری داشته و یا در وجودش ذره‌ای از این‌ها نهفته باشد.