نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
محمد داود مهاجر آه از افـــرنگ و از آئــــین او آه از انـــدیــشهٔ لا دیــــن او شرع یورپ بی نزاعِ قیل و قال برّه را کرد است بر گرگان حلال جنایاتی را که غربیها (بهصورت مجموع از اروپا تا آمریکا) در مدت بیست سال اشغال در افغانستان عزیز مرتکب شدند، تمدن غرب را از سرتاپا […]
محمد داود مهاجر
آه از افـــرنگ و از آئــــین او آه از انـــدیــشهٔ لا دیــــن او
شرع یورپ بی نزاعِ قیل و قال برّه را کرد است بر گرگان حلال
جنایاتی را که غربیها (بهصورت مجموع از اروپا تا آمریکا) در مدت بیست سال اشغال در افغانستان عزیز مرتکب شدند، تمدن غرب را از سرتاپا برای ملت ما واضح ساختند و در حقیقت لباس زیبایی را که تمدن غرب به تن داشت، از تنش برآمد و سیر تا پیازش برای امت ما نمایان گشت.
آنها گناههای نابخشودنیای مرتکب شدهاند که لکهٔ ننگ آن، هیچگاه از پیشانی آنان پاک نخواهد شد؛ جنایات ننگینی که قلم را یارای نوشتنش نیست. آنها نمونهای از فرهنگ منحط غربی را به ما از نزدیک نشان دادند و گفتند:«اینست فرهنگ ما!».
فرهنگ و تمدن غربی هیچگاه نمیتواند برای ما مسلمانان نمونهٔ خوبی برای الگوبرداری در بخش مدینهٔ فاضله، معنویت، حقوق بشر، ارزشهای اخلاقی و معنوی باشد؛ گرچه در باب صنعت، تکنولوژی، فناوری و مادیات به بخشهای مهمی دست یافته باشند.
بسیاری از مسلمانان با دیدن پیشرفت غربیها در باب صنعت و تکنولوژی، گمان میکنند باید همهچیز را از آنها آموخت و به آنها اقتدا کرد؛ لذا به تقلید از آنان در همهٔ شئون زندگی پرداختهاند که اشتباهی فاحش و خطایی واضح است.
غربیها از نگاه اخلاق، رعایت حقوق بشر، فرهنگ و مدنیت، به درجهای بسیار پست و پایین سقوط کردهاند؛ آنها نه به زنان حقوقی دادهاند غیرازاینکه آن را عروسکی برای فروش کالا و جذب مشتریان خود قرار دادهاند و نه به او احترامی قائلاند غیرازاینکه آن را وسیلهای برای ارضای شهوترانیهای خود در کوچه و بازار قرار دهند. غربیها چنان جنایاتی در کشتن بیگناهان، اطفال و زنان مرتکب شدهاند که مغولها را پیش خود خجل کردهاند. آنها در باتلاقی از شرک و قتل و فحشا گرفتارند که قرنها نمیتوانند از این منجلاب بیرون بیایند؛ مگر اینکه به حلقهٔ نور ایمان دست بیندازند و آنگاه بتوانند از این چاه تاریک، خود را بیرون بکشند.
درخشندگی ظاهری تمدن غربی، فقط یک نوع درخشندگی سرابگونه است؛ زمانی که کنارش بیایید درمییابید که میدانی خشک و خالی است.
آنها با عربده کشیدن زیر شعارهایی چون: «حقوق بشر، حقوق زنان، تروریزم» و غیره، فقط میخواهند برای اجرای برنامههای شوم خود در منطقه، جای پا باز کنند و بهنوعی، دلیل برای حضور خود بتراشند؛ وگرنه آنها هیچی برای تقلید و الگوبرداری ندارند.
اگر شما آنها را از نزدیک و در عمل ببینید، آنگاه درمییابید که آنها بدترین مردماناند. آنها در نقض حقوق بشر، گوی سبقت را از همه بیشتر ربودهاند. آنها تروریست واقعیاند. آنها در کشتار بیگناهان، هیچ دریغی نمیکنند. آنها در دفاع از مظلومان نه، بلکه برای دفاع از منافع خود، دست در دست ظالمان نیز میگذارند و کشتار هفتادسالهٔ مردم فلسطین و ضایع کردن حق مسلّم آنان، زیر چتر حمایت بیچونوچرای آمریکا، واضحترین دلیل بر نقض حقوق بشر و حمایت از ستمگران است.
آنها در انداختن بمها روی مردم، نه رعایت حقوق اطفال میکنند و نه حقوق زنان، بگذرد از حقوق بشر و حقوق بیگناهان! در میدان عمل، آنها وحشیترین مردمان هستند!
آیا این غربیها بااینهمه جنایات متعددی که در عراق و زندانهایش مرتکب شدند، بااینهمه ستمها که در افغانستان و زندانهای گوانتانامو و بگرام انجام دادند، میتوانند الگو قرار بگیرند؟! آیا آنهایی که با انداختن بشکههای صد تنی روی مردم عام، دست به جنایت میزدند، آیا میتوانند الگو باشند؟! هرگز!
مسلمانان اگرچه امروزه با نام جهان سوم یاد میشوند؛ اما در باب تمدن و سلوک، رعایت حقوق، فرهنگ و علوم، دست بالایی دارند و تاریخ ما پر از چنین حکایات و واقعات دلانگیز است. اسلام کاملترین حقوق را به بشر داده است. اسلام به تکتک انسانها از کوچک و بزرگ، زن و مرد، کافر و مسلمان، به همه حقوق معینی داده است که اگر شاید و باید رعایت شوند و «حکومتی اسلامی بر مبنای قرآن و سنت» بر پا شود، دنیا گلستان میشود.
اما علت اساسی سقوط جوامع اسلامی، پیروی بدون چونوچرای آنها از غرب و فرهنگ منحط آنان است؛ به دنبال سایهای افتادهاند که هیچگاه به آن نخواهند رسید.
علامه اقبال لاهوری -رحمهالله- کسی که در غرب زندگی کرد و آن را از نزدیک دید، در گفتهها و اشعار ماندگارش، لباس از تنِ این «گرگ در لباس میش» کشید و آن را رسوای عالم ساخت.
نکتهها کو می نگنــجد در ســخن یک جهان آشوب و یک گیتی فتن
ای اســــیر رنگ، پاک از رنگ شو مــؤمن خود، کافــر افـرنگ شــو
بیاییم و فرهنگ غنی و ناب اسلامی را نافذ کنیم و به دنیا نشان بدهیم «این است آنچه محمد ﷺ آورده است، این است فرهنگ اصیل اسلامی، تمدنی که اساسش بر دوستی، عدالت، صلح و خیرخواهی گذاشته شده است.» این است تمدنی که پایهاش بر اساس «خیر الناس من ینفع الناس» است.
در حقیقت ماییم که باید الگو برای امتها باشیم؛ چنانچه گذشتگان ما بودهاند. آری، ماییم امتی که آزادی را به دنیا آوردیم. یوغ بردگی را از شانهٔ انسانهایی که بردهٔ شاهان و خانان بودند، دور کردیم و اینچنین فریاد کشیدیم: «الله ابتعثنا لنخرج من شاء من عبادة العباد إلى عبادة رب العباد ومن جور الأديان إلى عدل الإسلام و من ضيق الدنيا إلى سعتها» خداوند ما را فرستاده است تا بندگان را از بندگی بندگان برهانیم و از ستمی که بر آنها روا داشته میشود به عدل اسلام رهنمایی کنیم و از تنگی دنیا آنها را به فراخنای آخرت راه بنماییم.
اما دشمنان نمیگذارند تا حکومتی اسلامی به پا کنیم؛ زیرا هراس دارند که ملتهایشان از ما الگوبرداری کنند و سبب زوال حکومتهای استثماری آنها گردد؛ ولی ما خسته نمیشویم و به دنبال این هدف تا رمق آخر هستیم.
امارت اسلامی در ابتدای ظهورش -با تمام کاستیها- توانست چنان عدل و آرامشی نِسبی را برای ملتش بیاورد که همسایگان ما بعد از دهها سال نتوانسته بودند چنین عدالت و امنیتی را برای ملتهای خود بیاورند.
اما هماکنون وقت آن رسیده است تا آرزویی را که در دل هزاران شهید و غریب نهفته است، زنده کنیم و با یکپارچگی و دست در دست همدیگر گذاشتن، «حکومتی بر مبنای ارزشهای ناب اسلامی» ایجاد کنیم تا تشنگان این وادی سیراب گشته و نهرهایش تا دوردستها جاری باشد. وما ذلك علی الله بعزیز.
با پساس از مجله حقیقت
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
لید بند دی.
Sorry. No data so far.