سلسله هم‌رکاب سپاهیان راه جهاد/ بخش سی‌وهفتم

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر ار. نویسندگان است و لزوماً این وب‌سایت نیست.

گروه‌های مجاهدین هر کدام قبل از اینکه روز شود، خود را به موقعیت تعیین‌شده رساند. ملا «محمدفایق فاضل» فرزند رشید شهید حاجی غنی‌شاه «صابر» با مجاهدین همراه خود وارد بازار دشت نیزان شده و برای حمله بر قومندان اربکی‌ها کمین گرفته بود. فیصله بزرگان نیز بر این شده بود که بعد از حمله بر قومندان اربکی‌ها بلافاصله تمام مجاهدین بر پوسته‌های اربکی‌ها و اردو حمله نمایند. ما در موقعیت زیارت‌های دشت نیزان، در اطراف پوسته‌ی اردو قرار داشتیم و منتظر شکارشدن قومندان اربکی‌ها بودیم تا پس از آن بر پوسته حمله کنیم.

اما از آن‌جایی که قومندان مذکور از جریان کمین مجاهدین مطلع شده بود، مسیرش را تغییر داده و از راهی دیگر به پوسته برگشته بود. وقتی که مجاهدین از ماجرا خبر شدند، کمین را رها کرده و عملیات را بر پوسته اربکی‌ها، در داخل بازار دشت نیزان، آغاز کردند.

حدودا ساعت‌های هفت و هشت صبح بود که جنگ بر پوسته‌های اربکی‌ها و اردو آغاز شد و همچنان ادامه داشت، تا اینکه کاروانی از دشمن که شامل: اردو، نظم عامه و اربکی‌ها بود، جهت کمک به پوسته‌های دشت نیزان از شهر هرات و ولسوالی پشتون زرغون، عازم صحنه نبرد شد.

با رسیدن کاروان کمکی، دشمن روحیه یافت، و گرنه چنان بیچاره شده بود که احتمال می‌رفت تا نیم‌ساعت دیگر تسلیم شود. نزدیک عصر بود که جنگ شدت گرفت و تانک‌ها بر سنگر ما تعرض نمودند و چنان مغرورانه و با سرعت طرف سنگر می‌آمدند که گویا این سنگر خالی است و کسی جرات مقابله با آن‌ها را ندارد.

آن‌قدر جلو آمدند که در وسط مجاهدین قرار گرفتند، و ناگهان مجاهدین از سه جهت، شروع به شلیک راکت نمودند که الحمدلله در نتیجه یک تانک توسط راکت هدف قرار داده شد و آتش گرفت. این‌جا بود که فرار دشمن به‌سوی پوسته شروع شد، و تانک‌ها در این امر از یک‌دیگر سبقت می‌گرفتند.

مجاهدین از فرط شوق پیاده به دنبال تانک‌ها به راه افتادند؛ آن‌هم در دشتی که نه جای پنهان‌شدن وجود داشت و نه هم محلی برای سنگرگرفتن؛ جایی که اگر تانک‌ها برمی‌گشتند، می‌توانستند همه مجاهدین را در زیر گرفته و به شهادت برسانند، بدون فیر حتی یک مرمی! اما الله متعال عقل‌شان را سلب نموده و چیزی جز فرار به ذهن‌شان نمی‌رسید.

در نتیجه آن عملیات، تلفات جانی و مالی زیادی بر دشمن وارد شد و از مجاهدین حتی یک نفر هم زخمی نشد و همه‌ی آن‌ها با چهره‌های شاد، پیروزمندانه و در حالی که دشمن را آن‌طور که حقش بود ضربه زده بودند، دوباره به قرارگاه‌های خود در منطقه «کبگان» برگشتند.

ادامه دارد…