نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نویسنده: مهاجر فراهی ترجمه: محمدصادق طارق من نه چاپلوس هستم و نه نویسندهای متملق؛ که جهت خشنود نمودن یا ناراحت ساختن کسی، این نوشته را تحریر نمایم. بلکه این بینش ذهن ضعیف و برداشت خودم است اگر حقیقت نوشته بودم خداوند را سپاس بیکران گویم و اگر اشتباه نوشته بودم خدا راه راست را نشانم […]
نویسنده: مهاجر فراهی ترجمه: محمدصادق طارق
من نه چاپلوس هستم و نه نویسندهای متملق؛ که جهت خشنود نمودن یا ناراحت ساختن کسی، این نوشته را تحریر نمایم. بلکه این بینش ذهن ضعیف و برداشت خودم است اگر حقیقت نوشته بودم خداوند را سپاس بیکران گویم و اگر اشتباه نوشته بودم خدا راه راست را نشانم دهد.
بله؛ من نظر خود را راجع به قضایای امارت اسلامی به عنوان شخصی که حدود دو جزء (دو ثلث) عمر خود را در این صف مقدس گذارندهام و مصالح عمومی این صف (امارت) را هزاران برابر بر منافع شخصی خویش اولویت میدهم، بیان میدارم. من با خدای خود عهد بستهام هرگز کاری که در تضاد با اهداف علیای این نظام باشد، انجام نخواهم داد.
نزدیک به دوازده سال از آشنایی من با شیخالحدیث مولانا هبتالله آخندزاده حفظهالله، زعیم فعلی امارت اسلامی افغانستان میگذرد و سخنان ایشان را در نشستها، جلسات و دیدارهای حضوری شنیدهام اینکه ایشان چه شخصیتی دارند؟ طرز تفکرشان در مورد حکومتداری چیست؟ مردم و ملت را چگونه میبیند؟ نگرش او نسبت به بیتالمال چگونه است؟ تقوا، پرهیزگاری و صداقت شان در چه حدی میباشد؟ سعی خواهم کرد به سؤالات مذکور و پرسشهای مشابه دیگر پاسخ بدهم.
اندکی به گذشته بر میگردم؛ زمانی که خبر درگذشت ملا محمدعمر مجاهد رحمهالله، بنیانگذار و اولین رهبر امارت اسلامی رسماً منتشر شد و جهت تعیین جانشین ایشان از سوی شورای رهبری نشستهای گوناگون دائر گردید و در نتیجه شهید ملا اخترمحمد منصور تقبلهالله بهحیث امیرالمؤمنین برگزیده شد، فتنههای جدیدی سر از آستین بیرون آوردند.
ظهور گروه داعش و بروز اختلافات از جمله مواردی به شمار میرفتند که باعث تشویش و نگرانی زیاد در میان طالبان میشد، من خودم چنان پریشان بودم که بر خود ترسم گرفت تا مبادا اعصابم را از دست ندهم. فقط خودم را به این روش اطمینان میدادم که این صف مقدس حاصل خون میلیونها حفّاظ وحی الهی، نوجوانان و مجاهدین استشهادی میباشد، هرگز خداوند آن را تلف نخواهد کرد.
شهید منصور تقبلهالله گرچه فرد مدبّر و شخصیت واقف بر حالات سیاسی و شرایط موجود در آن زمان بود و توانست تا حدودی اوضاع را کنترول نماید، اما باز هم مشکلات و معضلات بزرگی باقی بود.
پس از شهادت منصور صاحب، زمانی که شیخ هبتالله آخندزاده با تصمیم شورای رهبری منحیث زعیم امارت اسلامی انتخاب شد، چهار چالش بزرگ پیش روی ایشان قرار داشت.
۱- به میان آوردن انسجام و اتحاد مجدد در میان صف امارت اسلامی. ۲- مبارزه محکم و قوی با فتنهی داعش. ۳- روند مذاکرات با آمریکاییها در قطر. ۴- تقویت و تسریع فعالیتهای جهاد علیه اشغال.
اگر در مورد وحدت صف، نظر منصفانه ارائه شود به یقین میتوان گفت که شیخ صاحب حفظهالله در این زمینه کار فوقالعادهای انجام داد، حتی آنعده از افرادی که از ابتدای سقوط امارت اسلامی و آغاز اشغال ناراحت شده بودند، را خوشنود ساختند و افرادی که راجع به رهبری منصور صاحب تقبلهالله تردید داشتند آنها را نیز گردهم جمع نمود.
در مورد داعش پس از نظرگیری از علمای محترم اقدامات جدی انجام داد. قطعات منظم را زیر رهبری شهید محمد داود مزمل اعزام نمود تا ریشه و سرچشمهی آنان را از ولایات ننگرهار، لغمان، کنر و نورستان از بیخ ریشهکن نماید.
روند مذاکرات با آمریکاییها در قطر را به گونهای رهبری نمود که تمام خواستههای شریعت و ملت خود را در متن توافق جابجا نموده و طرف مقابل را به پذیرفتن آن مجبور ساخت. در متن توافق مذکور یک کلمه و سخنی که مایهی ننگ و شرمساری نسلهای آیندهی ما میشود و یا خلاف مصالح علیای کشور میباشد، وجود ندارد.
بخش چهارم که عملیات و جهاد مسلحانه علیه سربازان متجاوزین و اداره کابل بود، را بسیار خوب سازماندهی و رهبری کرد. برای جلوگیری از تلفات ملکی در جنگها تصامیم جدی گرفته شد. برای رسیدگی و درمان قربانیان و زخمیان جنگها اقدامات قوی و مؤثری صورت گرفت. مهمتر از همه اینکه پروسهی دعوت، ارشاد و جلبوجذب سرعت گرفت افراد بزرگ و کلیدی از صفوف دشمن جدا شده و زندگی عادی خود را آغاز نمودند.
همانطور که قبلاً گفته شد ایجاد هماهنگی در میان تمام نیروها و جنگجویان غیر منظم از بولدک تا حیرتان، از فراه تا واخان، از تورخم تا شیرخان، از هلمند تا نورستان، از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال و منسجم نمودن آنان، همچنان تغییر و تبدیل مسئولین و تطبیق دستورات کار خارقالعاده و فراتر از تصور انسان بود.
در حالیکه امیرالمؤمنین حفظهالله شخصاً تحت تعقیب شدید اشغالگران بود، دید و بازدید شان با مقامات و مسئولین بسیار محدود بود. هر لحظه انتظار کشف از سوی دشمن و شبیخون زدن بر ایشان قویتر میشد. یک باری امیرالمؤمنین در جلسهای به ما فرمودند: شما باید با مردم رویه نیک داشته باشید، شبهنگام به خانههای شان داخل نشوید و در مقابل دیدگان فرزندان و زنان شان آنان را اذیت نکنید. امیرالمؤمنین در ادامهی سخنان خود افزود: ناراحت کنندهترین حادثه در دوران قرنطینه برای من این بود که با خود فرض میکردم اگر دشمن همین الان حمله نماید و ما درگیر نبرد بین خانه شویم و من در مقابل دیدگان فرزندانم شهید شوم این تصویر برای همیشه در ذهن شان ثبت خواهد شد.
وقتی سلسله فتوحات در سراسر کشور شروع شد تمام مردم نگران بودند که شاید در کشور موج جدید آنارشیسم و هرجومرج به وجود بیاید، داراییهای دولتی مورد چپاول قرار گرفته و سفارتخانههای خارجی به غارت برده شوند، مارکتهای تجارتی و معاملاتی توسط باندهای فرصتطلب چور شده و بانکها غارت شوند. تمام حس خرسندی من در برابر فتوحات تحت شعاع بیم اینکه خدای ناخواسته با وارد شدن مجاهدین به شهرها چه وضعیت وخیمی پیش خواهد آمد، ناپدید شده بود.
در سه دههی گذشته ما شاهد تغییر چند نظام متعدد بودهایم که در همه آنها اختلالات، شوکها، دزدیها، چور و چپاول و رسواییهای فراوانی به وجود آمده بودند اما الحمدلله این مرتبه با هیچ واقعهی نامناسب و مشکل جدی روبرو نشدیم. روند انتقال قدرت این مرتبه بسیار موفقآمیز بود.
همچنین اگر به روند عفو عمومی مفصلاً وارد شویم، متوجه میشویم که چه اندازه مهم بوده و چه زیبا اجرا شد!.
آیا تا بهحال در این مورد با خود تصور کردهاید چگونه از گروهی که در بیست سال گذشته میلیونها جوان و اعضای آن بهشکل وحشیانه شهید، زخمی، اسیر و بیخانمان شدهاند اما امروز فاتحانه و پیروزمندانه وارد شهرها میشوند، دشمنانشان که شانه به شانهی متجاوزان آمریکایی راه میرفتند و برای کشتن افراد این گروه در کنار هم برنامهریزی میکردند انتظار مهربانی و دلسوزی میکنند؟
اما به جای اینکه ستمدیدگان دیروز و فاتحان امروز از دشمنان خود انتقام بگیرند؛ آنان را قتل عام نموده و جوی خون جاری سازند، با فرمان عفو عمومی رهبری خود تمام قاتلان و جنایتکاران را عفو نمودند. به نظرتان این سخن که کسی به سوی قاتل برادرش با چشمهای خیره نگاه میکند، اسلحه در دست دارد، گلولهای آن آمادهی شلیک است و هیچ مانعی برای انتقام وجود ندارد اما باز هم فقط به خاطر دستور امیر خود روی برمی گرداند، ساده است؟ آیا نمونه دیگری از همچین بخشش در جهان معاصر وجود دارد که ارائه شود؟
اگر دقت به خرج دهیم این موضوع فقط تغییر و تبدیل چند نفر محدود نبود، بلکه نظام و سیستم یک کشور از ریشه تغییر پیدا کرد؛ ارتش، پولیس و قطعات جدید به وجود آمدند و جای ارتش و چهارچوب حکومت قدیم را گرفتند.
خواننده ارجمند! تغییر این نظام و سیستم بزرگ بدون هیچ نوع جنایت، قتل، دزدی و اغتشاش نشان میدهد که تمام این موارد برکت یک مدیریت سالم، رهبریت نیرومند و قیادت دلسوز بوده که همه این امور را به خوبی کنترول و عملی مینمود.
ادامه دارد…
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
لید بند دی.