تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد/ بخش پایانی

آخرین بخش از سخنان عالمانه و نصایح پدرانهٔ عالی‌قدر امیرالمومنین -حفظه‌الله- در سمینار والیان کل کشور در شهر کابل، تاکید ایشان بر عدم پذیرفتن هدایا توسط والیان، صاحب منصبان، قاضیان و…. می‌باشد. ایشان با درک عمیق و ژرف از سرنوشت شوم زمام‌داران و قاضیان در حکومت‌های پیشین، با دل‌سوزی تمام به همه هشدار می‌دهد که […]

آخرین بخش از سخنان عالمانه و نصایح پدرانهٔ عالی‌قدر امیرالمومنین -حفظه‌الله- در سمینار والیان کل کشور در شهر کابل، تاکید ایشان بر عدم پذیرفتن هدایا توسط والیان، صاحب منصبان، قاضیان و…. می‌باشد. ایشان با درک عمیق و ژرف از سرنوشت شوم زمام‌داران و قاضیان در حکومت‌های پیشین، با دل‌سوزی تمام به همه هشدار می‌دهد که از پذیرفتن هدایا، سوغات‌ها و تحفه‌ها به شدت پرهیز نمایند.

اگر نیک بیندیشیم، انسان موجودی است که همواره در طول زندگی‌اش، با وجود رسیدن به مناصب بالای دولتی و حکومتی، باز هم دنبال فزون‌خواهی و کثرت‌طلبی است و طمع و حرص آن پایانی ندارد. به قول مشهور: «لایملأ فاه إلا التراب». به گفتهٔ سعدی شیرین‌گفتار: «چشم تنگ دنیا دار را، یا قناعت پر کند یا خاک گور».

بر اساس همین طبیعت بشری بوده است که در طول تاریخ، نه تنها انسان‌های عادی بلکه انسان‌های عابد و پارسا نیز بعضا اسیر زرق و برق دنیا شده و برای به دست‌آوردن آن، دین و آخرت خود را برباد، هلاک و نابود ساخته‌اند.

انسان‌های شیطان‌صفت، مافیای قاچاق و خلاف، دزدان و اختلاس‌گران با درک این نقطه‌ضعف بشری، همواره برای پیش‌برد اهداف خود یا رهاشدن از پیامدهای ناگوار آن، از این درب وارد شده و با دادن هدایا، تحفه ها و…، والیان سیاسی، فرماندهان نظامی و حاکمان قضایی را به سوی خود جذب نموده و همانند بردهٔ زرخرید خود از آنان سوء استفاده نموده‌اند، که نمونهٔ کامل آن، داستان بلعم باعورا است؛ همان عابدِ زاهد و پارسا که نداشتن درآمد کافی و فشار هزینه‌های زندگی و زیاده‌خواهی همسر و فرزندانش سبب گردید که در برابر پیشنهاد وسوسه‌انگیز اشرار تسلیم شده و با پذیرفتن هدایای آنان در جبههٔ مقابل سیدنا موسی -علیه‌السلام- قرار گرفته و علیه او نفرین کند.

بلی، نه تنها یک بلعم بلکه هزاران بلعم در طول تاریخ وجدان، ایمان، انسانیت، شرافت و دین خود را در برابر درهم و دینار و زر و زور فروخته و عزت و اعتبار خود را به تاراج گذاشته و همهٔ داروندار خود را از دست داده‌اند و به تعبیر قرآن، چنین افرادی فرجام و سرنوشتی همانند سگ و حتی بدتر از آن را خواهند داشت.

در تاریخ معاصر کشور نیز نمونه‌های بسیاری از چنین انسان‌ها پیدا می‌شود، به‌ویژه پس از شکست شوروی سابق و به قدرت‌رسیدن مجاهدان. تاریخ شاهد است که چگونه بسیار از مجاهدان دلیر، شجاع، بهادر و رهبران فرهیخته، دانش‌مند، تلاش‌گر و … اسیر زرق و برق دنیا شدند و با پذیرفتن هدایا و تحفه‌ها از سوی ابرقدرت‌های شرق و غرب با چه سرنوشت شومی مواجه شدند و با چه رسوایی و بدنامی و با چه فرجام بدی مواجه شدند. «الحمد لله الذی عافانا مما ابتلاهم وفضلنا علی کثیر من الخلق».

امیرالمومنین با درک چنین حالاتی، به صورت دل‌سوزانه و خیرخواهانه، از همهٔ والیان و… خواسته است که به همان معاش اندک قناعت نموده و از طمع، حرص، آزمندی و چشم‌دوختن به دست و جیب دیگران خودداری نمایند؛ زیرا که استغنا و قناعت تنها سرپناه و چتر نجات آن‌ها خواهد بود، که دین، ایمان، وجدان، انسانیت و شخصیت آن‌ها را حفظ نموده و آن‌ها را از گرفتارشدن در گرداب طمع، آزمندی و فزون‌خواهی نجات خواهد داد.

آری، خوردن نان خشک بدون منت و احسان، خوش‌گوارتر و لذیذتر از سفره‌های شاهانه‌ای است که جهت ربودن دین و ایمان مقامات دولتی و قاضیان و حاکمان، پهن می‌شوند.