نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در یادداشت قبل از عوامل، پیامدها، رابطهی فقر با فساد و فقر از منظر اسلام بحث شد؛ در این یادداشت سعی داریم به عوامل فقر در افغانستان و مبارزهی حاکمان فعلی با این پدیدهی نامیمون بپردازیم.
فقر یک مشکل و چالش جهانی است که امروزه نهتنها افغانستان، بلکه اکثر کشورهای در حال توسعه و کشورهای به اصطلاح جهان سوم با آن درگیرند؛ بنابر راپورهای بانک جهانی، در دنیا یک میلیارد و دویست میلیون انسان در زیر فقر مطلق به سر میبرند. از آن جمله هند با جادادن ۲۴٪ این جمعیت فقیر در خود در ردهی اول، و اروپا و آسیای مرکزی و آمریکای شمالی با داشتن ۱٪ فقیر در ردهی اخیر قرار دارند و ۶٪ فقیران جهان مربوط به کشورهای جنوب آسیا میشوند که افغانستان نیز در آن شامل است.
در بیست سال حضور آمریکا و ناتو در افغانستان و کمک دهها میلیارد دالری به این کشور، بازهم مردم در زیر تراکم شدید فقر اسیر ماندند؛ زیرا نبود سیستم حکومتداری صحیح و عدم حاکمیت قانون، ساختار قوی مافیای قدرت، اجرای سیاستهای فردمحور بهجای برنامهمحور، نبود رویکرد آیندهنگرایانه، فقدان راهبردهای بلندمدت، شیوع فساد اداری و نبود شایستهسالاری در نظام اداری، فرهنگ حاکمِ قبیلهگرایی و قومسالاری، وابستگی اقتصادی به کشورهای خارجی، نبود مکانیزمهای نظارتی درست و مؤثر در ادارات، مداخلهی کشورهای بیرونی در امور اقتصادی کشور و … از جمله عواملی بودند که مانع کاهش میزان و تشدید فقر در افغانستان شدند. با وجود اینها، در سه سال گذشته امارت اسلامی افغانستان برای کاهش فقر و فساد در جامعه گامهای مؤثری برداشته است که به برخی از آنها در ذیل اشاره میشود:
۱. توسعهی اقتصادی و اجتماعی؛ شکی نیست که تقویت اقتصاد اولین و مهمترین گامی است که هر کشور باید در راستای توسعهی کشور بردارد و پلانهای دقیق و حسابشدهای را برای طولانیمدت و کوتاهمدت در برنامهی خویش داشته باشد. در گام دوم بالابردن پتانسیلهای اجتماعی مردم برای تطبیق هر برنامهی دینی و اسلامی و پیادهسازی آنها در قالب عرف و عنعنات ملی بسیار بااهمیت است.
۲. توسعه و رشد سکتورهای خصوصی؛ در ماه سرطان سال جاری سرپرست وزارت صنعت و تجارت در یک نشست با سکتور خصوصی و نمایندهی سازمان ملل گفت: «در ۱۳۳ قلم خودکفا هستیم و در یک مقدار بزرگ دیگر نیمهخودکفا هستیم و همچنین در حدود ۵۰۰ قلم از جمله ادویه تولیدات داریم.»
۳. بهبود شاخصهای انکشاف بشری؛ هر کشوری از شاخصهای مختلفی در بخش انکشاف و توسعه برخوردار است و هر حکومتی مسئولیت دارد تا این بخشها را شناسایی و تقویت کنند و عملاً از حالت انفعال به حالت فعال دربیاورد.
۴. آسیبشناسی برنامههای مبارزه با فقر؛ همانطور که برای افزایش با کاهش پدیدهای نیاز به اجرای طرحها و برنامههایی در سطوح مختلف دارد، آسیبشناسی هر برنامهی اجراشدهای نیز یکی از مراحل نظارت از بازده برنامههاست که میزان سود و زیان را مشخص میسازد.
۵. مبارزه با قبیلهسالاری و قومگرایی؛ این دو معضل اجتماعی باعث تفکیک تمرکز و پراکندهشدن نیروهای منسجم اجتماعی و دولتی میشود و پلانهای توسعوی و پیشرفتآور را از حالت عملکرد یکسو و متمرکز خارج میسازد.
۶. کوتاهسازی دست مافیاهای سیاسی و اقتصادی از دخالت در قیمتگزاریهای اجناس بازار و ایجاد رقابت واقعی در میان تاجران کشور؛ بهطوری که امروزه اکثر اجناس مورد نیاز مردم احتکار نمیشوند و تورم مهار شده است.
۷. دولت با پیشگرفتن سیاست پولی و مالی معقول نرخ تورم را در کشور کنترل کرده و در این عرصه به شکل جدی نظارت داشته است.
۸. مبارزه با فساد اداری و اختلاس؛ فساد عامل اصلی شکست کشورها از داخل است. این بیمار مثل موریانه عمل میکند و تنهی کشور را از داخل مورد حمله قرار میدهد و ریشه و شربت را میخورد و پوکی و پوچی را باقی میگذارد.
۹. احیا و تقویت نظام زکات و روحیهی تکافل؛ همدیگرپذیری و رعایت حال همدیگر در دین اسلام از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و در اصل تمام مسلمانان زیر چتر برادری و اخوت زندگی میکنند و باید حواسشان به همدیگر از هر نظر باشد.
۱۰. تأسیس نظام شناسایی خانوارهای محروم و آسیبپذیر؛ امروزه بهطور مستقیم به این خانوادهها در برخی ولایتها کمک مالی میشود.
۱۱. فراهمکردن مشارکت منسجم سازمانهای غیردولتی در حمایت از گروههای فقیر و آسیبپذیر؛
۱۲. توجه به توانمندسازی و ایجاد فرصتهای شغلی پایدار برای گروههای آسیبپذیر و آسیبدیده.
برای اثبات این ادعاها کافی است نگاه گذارا به کارنامهی اقتصادی حکومت افغانستان انداخته شود: انکشاف دهها معدن همانند مس عینک و پروژههای کلانی همچون قوشتپه و تاپی و امضای قراردادهای چند میلیارد دالری با ازبکستان و سایر کشورها، جمعآوری و تداوی معتادها ازجمله اقداماتی است که امارت اسلامی افغانستان برای کاهش فقر انجام داده است.
آنچه گذشت، برخی از اقدامات مؤثر و انکشافی بود که حکومت فعلی افغانستان تا بهحال برای ریشهکنکردن فقر کرده است؛ اما در این زمینه با چالشهای زیادی روبهرو بوده است؛ بهطور مثال: وابستگی اقتصادی کشور، نبود کانالهای دریایی به بازارهای جهانی، مبارزه با گروههای تروریستی، مواد مخدر، فساد اداری لجامگسیخته و تحریم ملت افغانستان.
با مشکلات انبوهی که در طی سالیان متمادی در این وطن ریشهدوانی کرده و باعث تشدید فقر و فاقه در میان ملت افغان شده است، امارت اسلامی ثابت کرده است که با روحیهی خدمتگزاری و داشتن و اجراکردن برنامههای دقیق دراینباره بهراحتی میتواند در طی چند سال فقر را از روند صعودی به حالت کاهش دربیاورد و اوضاع را کاملاً به نفع ملت دگرگون بسازد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.