تأثیر فقر بر گسترش فساد در جامعه/ بخش دوم

مختل‌ساختن امنیت جامعه؛ فقر ارتباط مستقیمی با اعمال و افعالی دارد که به نوعی به امنیت و آرامش جامعه صدمه وارد می‌نماید؛ دزدی، اختطاف، زورگیری، قتل و... از مواردی هستند که در میان جوامع فقیر بیشتر دیده می‌شود. این نوع پدیده‌های منفی و منفور به امنیت و آرامش جامعه، چه به شکل عینی چه به شکل روانی، صدمه می‌زنند.

در یادداشت گذشته علل و عوامل فقر به بحث گرفته شد؛ در این یادداشت از پیامدهای فقر سخن به میان خواهد آمد.

فقر یکی از خطرناک‌ترین پدیده‌های اجتماعی است که می‌تواند حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یک ملت را تهدید کند و به چالش بکشد. باتوجه‌به اینکه فقر در کشورهای درحال‌توسعه به‌صورت گسترده و شدید بروز یافته و فراگیر شده است، توجه به این پدیده و جلوگیری از آن لازم و ضروری می‌باشد. از سوی دیگر، فساد یکی از علت‌های بروز و گسترش فقر و یک مانع بلند برای ریشه‌کن‌کردن موفق فقر است که می‌تواند اقدامات کشورهای مختلف را به‌منظور کاهش فقر بی‌نتیجه سازد و همچنان دست‌شان را در خینه بگذارد. پدیده‌ی فساد مانعی پایدار در جهت اقدامات و تلاش‌های انجام‌گرفته توسط کشورها در زمینه‌ی تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای رسیدن به اهداف مطلوب آنان تلقی می‌گردد. بررسی‌ها نشان می‌دهد فساد در تمام کشورهای جهان حتی در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته وجود دارد؛ اما این پدیده در برخی از کشورهای درحال‌توسعه که ساختارهای سست و آسیب‌‌پذیر دارند، به مراتب زیان‌بارتر و آسیب‌زاتر است؛ زیرا اثرات مخربی بر حقوق مالکیت، قوانین و انگیزه‌های سرمایه‌گذاری داشته و می‌تواند به کاهش رشد اقتصادی منجر شود؛ درنتیجه فقر را به‌مرور زمان گسترش ‌دهد و به بلوای عام تبدیل کند. این در حالی است که خود فقر می‌تواند سبب بروز و گسترش فساد شود.

در ذیل به برخی از پیامدهای فقر اشاره می‌شود:

پیامدهای فقر

۱. مختل‌ساختن امنیت جامعه؛ فقر ارتباط مستقیمی با اعمال و افعالی دارد که به نوعی به امنیت و آرامش جامعه صدمه وارد می‌نماید؛ دزدی، اختطاف، زورگیری، قتل و… از مواردی هستند که در میان جوامع فقیر بیشتر دیده می‌شود. این نوع پدیده‌های منفی و منفور به امنیت و آرامش جامعه، چه به شکل عینی چه به شکل روانی، صدمه می‌زنند.

۲. فروپاشی کیان خانواده‌ها؛ بسیاری از جنجال‌های خانوادگی ریشه در فقر دارد. جنگ و جنجال در میان اعضای خانواده، بازکردن دعواهای غیرضروریِ خانوادگی در محاکم، فروپاشی کیان خانواده‌ها و غیره از مثال‌های زنده و عینی در کشورهاست. به احتمال زیاد هر کسی شاهد چنین اتفاقاتی در پیرامون خودش بوده است.

۳. مبتلاشدن به امراض جسمی و روحی؛ به‌خاطر تغذیه‌ی ناسالم و ناکافی، فشار روحی و روانی و جسمی ناشی از فقر، عدم دسترسی به دوا و دارو، عدم توجه به نظافت و غیره، اقشار فقیر جامعه بیشتر در معرض خطرات امراض جسمی و روحی قرار می‌گیرند.

۴. حاشیه‌نشینی در شهرهای بزرگ؛ با افزایش بیکاری و مهاجرت از قریه‌ها به شهرهای بزرگ، حاشیه‌نشینی نیز رواج گسترده یافته است. افرادی که توان مالی زندگی در مناطق شهری را نداشتند، به حواشی این شهرها هجوم آورده و به زندگی خود ادامه می‌دهند و برای گذران زندگی خود به شغل‌های کاذب می­‌پردازند. مردم در این مناطق از حداقل‌ترین خدمات شهری و بهداشتی هم برخوردار نیستند. مناطق حاشیه‌ی شهری بستر انواع آسیب‌های اجتماعی هستند.

۵. ازدواج دخترکان؛ ازدواج دخترکان بیشتر در مناطق روستایی رخ می‌دهد و علت اصلی آن فقر و تنگدستی پدر و مادر است. والدین این کودکان به دلیل نا‌امیدی از اینکه دختران بتوانند روزی دستگیر آنان باشند و برای کم‌کردن تعداد «نان‌خور‌ها»، آنان را در واقع به مردان سالخورده‌تر می‌فروشند و از این عمل می­‌توان به‌عنوان سوء‌استفاده‌ی جنسی از کودکان نام برد.

۶. افزایش اجاره‌نشینی؛ با افزایش نرخ مسکن افراد نمی‌توانند مسکنی برای خود خریداری کنند؛ ازهمین‌رو، ناچارند به اجاره‌نشینی روی آورند. خانواده‌های اجاره‌نشین ضررهای متفاوتی برای تغییر دایمی مسکن خود می‌پردازند‌؛ از شکسته و خراب‌شدن لوازم منزل در جابجایی تا هزینه‌ی معاملات ملکی، از هزینه‌ی انتقال لوازم تا هزینه‌ی اجتماعی ازدست‌دادن همسایگان.

۷. خشم و پرخاشگری؛ تهی‌دستی انسان‌ها را به خشم و پرخاشگری می‌کشاند. فرد نادار به دلیل مشاهده‌ی تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها عقده‌های روانی بسیاری را درون خود جای می‌دهد. کینه‌ها و دشمنی‌ها فرد تنگدست را به سمت خشم پیش می‌برد تا آن که روزی خشمش سر باز کند و جامعه را به هرج و مرج بکشاند. ادامه دارد… .